< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

97/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ورود به‌حجراسماعیل/حد بین‌کعبه‌ومقام/اعمالعمره تمتع/کتاب الحج؛

بسم الله الرحمن الرحيم

در بیان فرمایش امام(ره) درباره کفایت طواف به معظم بدن در فرض شک، گفتیم: باید احتیاط کنیم. احتیاط به این صورت است چون مقداری که از طواف که در آن دست بالای دیوار بوده، باطل است، باید همان مقدار اعاده شود. برای اعاده لازم است، این چند قدم را عقب عقب برگردد و طواف را تکرار کند. لازم هم نیست که همه طواف را تمام کرده و آن را از اول شروع کند.

ورود به حجر اسماعیل

مسألة ۳۰۶: إذا دخل الطائف حجر إسماعيل بطل الشوط الّذي وقع ذلك فيه فلا بدّ من إعادته و الأولى إعادة الطّواف بعد إتمامه، هذا مع بقاء الموالاة، و أمّا مع عدمها فالطواف محكوم بالبطلان و إن كان ذلك عن جهل أو نسيان، و في حكم دخول الحِجر التسلّق على حائطه على الأحوط،بل الأحوط أن لا يضع الطائف يده على حائط الحِجر أيضاً.[1]

اصطلاح فقهی رفتن به داخل حجر، "الاختصار فی الحجر" است. این امر در طواف جایز نیست. حال اگر کسی از داخل حجر برود و طواف را ادامه دهد، آن شوط از طوافش باطل خواهد شد. لذا پس از خروج از حجر، تا زمان رسیدن به حجرالاسود نباید نیت طواف نماید. سپس شوط قبل را مجددا از حجرالاسود شروع کند.

ادله روایی

دلیل این فرع، روایات باب 31 هستند. روایت اول، صحیحه حلبی است.

1. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ (این‌ها همه جلیل القدرند) عَنْ صَفْوَانَ (بن یحیی) وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ (هر دو از اصحاب اجماع هستند) عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ (عبدالله بن مسکان هم از اصحاب اجماع است. "و العبدلان ثم حمادان"؛ که یکی از "عبدلان"، عبدالله بن مسکان و دیگری عبدالله بن مغیره است. "حمادان" هم حماد بن عیسی و حماد بن عثمانند.) عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ رَجُلٌ طَافَ بِالْبَيْتِ- فَاخْتَصَرَ شَوْطاً وَاحِداً فِي الْحِجْرِ- (داخل در حجر إسماعيل شد.) قَالَ يُعِيدُ ذَلِكَ الشَّوْطَ.[2] حضرت(ع) فرمود: این شوط را اعاده کند.

2. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ (ابراهیم بن هاشم) عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ (این روایت هم صحیحه است.) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ (فَيَخْتَصِرُ فِي الْحِجْرِ) قَالَ يَقْضِي مَا اخْتَصَرَ مِنْ طَوَافِهِ.[3]

حضرت(ع) فرمود: به همان اندازه که اختصار کرده، قضا کند. به قرینه روایت قبلی، معلوم می شود که باید شوطی را که در آن اختصار کرده، قضا نماید.

اما روایت سوم (صحیحه معاویة بن عمار) موجب اشکالی است.

3. وَ عَنْهُ (از علی بن ابراهیم) عَنْ أَبِيهِ (ابراهیم بن هاشم) عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ (این روایت صحیحه است.) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنِ اخْتَصَرَ فِي الْحِجْرِ (فِي الطَّوَافِ) فَلْيُعِدْ طَوَافَهُ مِنَ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ إِلَى الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ.[4]

امام(ع) در این روایت فرموده: "فلیعد طوافه" و نفرموده "فلیعد شوطه". شوط، یک دور و طواف تمام هفت دور را می‌گویند. تعبیر امام(ع) ظهور در بطلان تمام طواف دارد. لکن بر هر شوط نیز طواف می‌گویند؛ این اطلاق متعارف بوده و امر بعیدی نیست. لذا به قرینه روایاتِ کفایتِ یک شوط، این‌جا هم تعبیر روایت را حمل بر یک شوط می‌کنیم؛ هرچند که کلام امام ظهور بیشتری در تمام طواف دارد.

پس در فرض اجمال طواف در این روایت و مبین بودن سایر روایات، باید مجمل را بر مبین حمل کنیم. اگر گفتیم که طواف در مجموع هفت شوط ظهور دارد، این‌جا ظاهر بر خلاف آن حمل می‌شود و اشکالی هم ندارد؛ چون روایات دیگر تصریح دارند، می‌توانیم این روایت را بر خلاف ظاهر حمل کنیم. این همان حمل ظاهر بر نص است. چون نص مقدم است، اگر ظاهری داشتیم و نصی در مقابلش بود، باید ظاهر را بر نص حمل نموده و به آن عمل کنیم.

در نتیجه می گوییم: بنابراین روایت نیز فقط همان شوط باطل شده و باید آن را اعاده کرد.

حکم طواف از بالای دیوار حجر

دیوار حجر در سال‌های اخیر پهن شده و بیش از یک متر است. بلکه در بعضی از نقاط بیش از یک و نیم متر عرض داشته و آدم به راحتی می تواند بالای آن برود. حال اگر کسی بخواهد زرنگی کند و در روزهایی که ازدحام جمعیت زیاد است، بالای دیوار حجر رفته و از آنجا طواف کند، عمل او سودی ندارد؛ زیرا طواف از بالای دیوار علی الاحوط جایز نیست.

اما احتیاط در این‌جا به‌خاطر فقد دلیلیست که بفرماید: طواف باید از پشت دیوار انجام شود. ادله‌ای ما یا بالعموم فرموده‌اند: دور کعبه طواف کنید؛ به هرصورتی که طواف صدق کند و یا مخصصاتی هستند که می‌فرمایند: نباید از داخل حجر رفت. پس بر طواف از بالای دیوار، حرکت از داخل حجر صادق نیست. در روایات هم نیامده که می توان یا نمی‌توان از بالای دیوار حرکت کرد.

مقتضای قاعده جواز این کار است؛ چون به هر حال طواف به دور کعبه انجام شده و در حجر هم وارد نگشته‌است. اما ما اطمینان داریم که در ساخت دیوار، فضای آن را از مسجد نگرفته؛ بلکه فضای دیوار جزئی از فضای حجر است؛ چون مسجد خیلی احترام و مساله دارد و طائفین می‌خواهند از آن جا طواف کنند؛ اما حجر این‌طور نیست. پس به احتمال زیاد همان‌طور که در کتب فقهیه منقول است، دیوار را از حجر گرفته‌شده‌است. بنابراین اگر دیوار هم جزئی از حجر باشد، نباید از بالای حرکت کرد؛ که این کار به منزله اختصار در حجر است. چون این احتمال قویست، -بنابر احتیاط واجب- نباید از بالای دیوار حجر طواف کرد.

حکم گذاشتن دست بالای حجر

درمورد گذاشتن دست بر روی دیوار حجر هم، محقق خویی(ره) می‌فرماید: "بل الأحوط أن لا يضع الطائف يده على حائط الحِجر أيضاً "؛ ‌یعنی بنابراحتیاط نباید این کار را انجام دهد؛ چون آن‌جا هم فضایی خارج از مطاف بوده و چون دست جزئی از بدن است، نباید از فضای مطاف خارج شود. این همان جاییست که طبق چیزی که یادمان می آید، امام(ره) اشکال زیادی نمی‌کند.[5]

اما چیزی که کثیرالابتلاء است، گذاشتن دست روی دیوار برای تکیه در هنگام خستگی و فراموشی حکم است. در این‌جا نیز همان احتیاط وجود دارد. گذاشتن دست برای تبرک عمدا روی حجر هم اشکال دارد. لذا نسیان و جهل تاثیری در این موضوع ندارند.

اما اتصال لباس‌ها و بدن به دیوار، هنگام گذشتن از کنار آن، اشکالی ندارد.

بحث دیگر خروج از مطاف از سمت منتهای آن و مقام ابراهیم است که حدود 13 متر از چهار طرف کعبه فاصله دارد. این بحث صورت‌هایی دارد که آن‌ها را در جلسه بعد بررسی خواهیم کرد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo