< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

96/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اکتحال/تروک الاحرام/کیفیت احرام/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛

دهم از تروک احرام؛ اکتحال

بحث ما به مساله اکتحال، که دهم مورد از تروک احرام است، رسید.

مساله؛ حکم صور مختلف اکتحال

محقق خویی(ره) در کتاب مناسک می‌فرماید:

مسألة ۲۴۶: الاكتحال على صور:

۱. أن يكون بكحل أسود مع قصد الزينة، و هذا حرام على المحرم قطعاً و تلزمه كفّارة شاة على الأحوط الأولى. (حرمت سرمه سیاه قطعی ولکن کفاره آن بنا بر احتیاط مستحب لازم است)

۲. أن يكون بكحل أسود مع عدم قصد الزينة.۳. أن يكون بكحل غير أسود مع قصد الزينة، و الأحوط الاجتناب في هاتين الصورتين، كما أنّ الأحوط الأولى التكفير فيهما.

اما در فرض عدم زینت یا سرمه ی با رنگ دیگر، احتیاط وجوبی در ترک بوده و اما دادن کفاره همچون حکم همان سرمه سیاه، احتیاط مستحب است.

۴. الاكتحال بكحل غير أسود، و لا يقصد به الزينة، و لا بأس به و لا كفّارة عليه بلا إشكال.[1]

بنابراین چهار صورت شد. در صورت اول گفتیم: کشیدن سرمه سیاه با قصد زینت، قدر متیقن از حرمت است و بنابر احتیاط مستحب کفاره دارد. در مقابل آن صورت چهارم است که سرمه، غیرسیاه و به قصدی غیر از زینت باشد. این فرض قطعا جایز است و کفاره نیز ندارد. بین دو صورت مذکور دو فرض دیگر وجود دارد؛ یکی سرمه سیاه، بدون قصد زینت و دیگری سرمه غیر سیاه و با قصد زینت. در این دو صورت، احتیاط وجوبی در ترک سرمه کشیدن بوده و کفاره آن بنا بر احتیاط مستحب است.

باید حکم این صور را از روایت وارد شده استنتاج کنیم.

روایات مطلق موجود در محل بحث و مقیدات آنها:

دو ‌دسته از روایات اطلاق دارند. یک دسته مثل معتبره عبدالله بن یحیی بر حرمت سرمه کشیدن به طور مطلق دلالت دارند. دسته دوم، روایاتی مثل معتبره هارون هستند که دلالت بر جواز مطلق دارند مگر با وجود مانعی مثل بوی خوش.

 

در معتبره عبدالله بن یحیی آمده: وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى الْكَاهِلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ ضَرِيرٌ (مرد نابینا) وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ أَكْتَحِلُ إِذَا أَحْرَمْتُ (از جوازش سوال می‌کند) قَالَ لَا (سرمه نکش) وَ لِمَ تَكْتَحِلُ قَالَ إِنِّي ضَرِيرُ الْبَصَرِ وَ إِذَا أَنَا اكْتَحَلْتُ نَفَعَنِي وَ إِنْ لَمْ أَكْتَحِلْ ضَرَّنِي قَالَ فَاكْتَحِلْ[2] می‌فرماید اگر ضرورت باشد، جایز است اما اگر بدون ضرورت باشد، جایز نیست. پس این روایت، روایتی است که مطلقا دلالت بر حرمت می‌کند.

اما مثال دسته دوم معتبره هارون است که حضرت در آن می‌فرماید: وَ عَنْهُ عَنْ يَزِيدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَكْحُلُ الْمُحْرِمُ عَيْنَيْهِ بِكُحْلٍ فِيهِ زَعْفَرَانٌ وَ لْيَكْحُلْ بِكُحْلٍ فَارِسِيٍّ.[3]

سرمه فارسی که ظاهرا بوی خوشی ندارد، جایز است. اما سرمه‌ای که معطر است به خاطر حرمت استعمال بوی خوش، جایز نیست. لکم سرمه به خودی خود مانعی ندارد.

روایت اول بر حرمت مطلق و دومی بر حلیت مطلق دلالت دارند؛ البته اگر منشا دیگری بر حرمت، مثل بوی خوش نباشد. پس میان این دو روایت تعارض وجود دارد. اطلاق موجود در این دو روایت نیز به خاطر وجود مقید، اعتباری ندارد.

از جمله مقیدات، روایتی که مدرک قول مشهور است، می‌فرماید: سرمه سیاه کشیدن جایز نیست. این روایت، صحیحه معاویه بن عمار است.

وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَكْتَحِلُ الرَّجُلُ وَ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَانِ بِالْكُحْلِ الْأَسْوَدِ إِلَّا مِنْ عِلَّةٍ.[4]

تقیید به سیاه بودن مفهوم دارد؛ یعنی اگر سرمه سیاه نباشد، اشکالی ندارد.

از دیگر مقیدات، روایتیست که می‌فرماید: سرمه کشیدن برای زینت، جایز نیست.

صحیحه دیگر معاویه بن عمار:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ وَ صَفْوَانَ جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ يَكْتَحِلَ وَ هُوَ مُحْرِمٌ بِمَا لَمْ يَكُنْ فِيهِ طِيبٌ يُوجَدُ رِيحُهُ فَأَمَّا لِلزِّينَةِ فَلَا.[5]

این دو روایت، مقید هستند. پس اطلاق دو روایت متقدم، قید می‌خورد. لذا جواز مطلق کحل یا عدم جواز مطلق آن به خاطر وجود روایات مقیده، اعتباری نخواهند داشت. این دو روایت صحیحه بر عدم حرمت سرمه کشیدن به طور مطلق دلالت دارند. یکی از این دو صحیحه می‌فرماید: حرمت، دائر مدار سیاه بودن سرمه است و صحیحه دیگر بر این دلالت دارد که سرمه برای زینت حرام است. پس از اطلاقات سابقه خارج شده و آن‌ها را به دو قید سرمه سیاه و به قصد زینت مقید می‌کنیم.

البته منافاتی بین این دو دسته روایت نیست؛ اگر سرمه برای زینت باشد، مطلقا حرام است. فرقی هم میان سیاه بودن یا نبودن سرمه نیست. همچنین اگر سرمه سیاه باشد، مطلقا حرام بوده و تفاوتی میان قصد زینت یا غیر آن نیست. لذا از این دو قید، موضوعیت، استفاده می‌شود.

اما این‌که دلالت این دو روایت بنا بر مفهوم وصف بود می‌گوییم: در روایت دوم وصف به این بیان که "فَأَمَّا لِلزِّينَةِ فَلَا" و چون در ابتدا فرمود: "لا باس" از آن حصر حرمت در مورد زینت استفاده می‌شود.

در روایت دومی که در مورد حرمت سرمه سیاه فرمود: قَالَ: لَا يَكْتَحِلُ الرَّجُلُ وَ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَانِ بِالْكُحْلِ الْأَسْوَدِ إِلَّا مِنْ عِلَّةٍ. اگر مطلق اکتحال حرام باشد، تقیید به سیاه بودن در روایت وجهی نخواهد داشت. کانه فرموده:"ان کان اسود". یعنی گاهی اوقات در مقام بیان از مفهوم وصف استفاده می‌شود. در این صورت حرمت به فرض سیاه بودن سرمه مقید خواهد شد.

لکن صحیحه زراره مقید این دو روایت است:

وَ عَنْهُ (عن الحسین بن سعید) عَنْ صَفْوَانَ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْهُ ع قَالَ: تَكْتَحِلُ الْمَرْأَةُ بِالْكُحْلِ كُلِّهِ إِلَّا الْكُحْلَ الْأَسْوَدَ لِلزِّينَةِ.[6]

این روایت بعد از حکم عام به جواز مطلق سرمه کشیدن، استثنائی دلال بر مفهوم دارد. در این‌جا می‌فرماید: زن محرمه به جمیع انواع سرمه، می‌تواند سرمه بکشد مگر سرمه سیاه برای زینت. حرمت به ثبوت و اجتماع دو قید مقید است.

دو صحیحه معاویه بن عمار که در یکی از آن‌ها مطلقا سرمه سیاه را منع شد و دیگری که مطلق زینت را منع کرد؛ به وسیله صحیحه زراره مقید می‌شوند. به این صورت که اگر سیاه و برای زینت باشد حرام است. یعنی صحیحه اول معاویه بن عمار، قید زینت را اضافه می‌کند. همچنین بر صحیحه دوم را مقید بع سیاه بودن می‌کند. بنابراین این، روایت زراره اخص مطلق از همه روایات باب بوده و صلاحیت دارد که همه روایات را قید بزند.

پس به صناعت اصولی مفاد صحیحه زراره ثابت می‌شود. لذا می‌توان فتوا داد و گفت: سرمه سیاه به قصد زینت حرام است. اما سرمه غیر سیاه به قصد زینت باشد و یا سرمه سیاه به قصدی غیر از زینت باشد، جایز خواهد بود. این مقتضای صناعت است. ولی مشهور به حرمت اکتحال به سرمه سیاه، فتوا داده‌اند؛ یعنی سرمه سیاه نیز حتی بدون قصد زینت، حرام است.

پس به حسب صحیحه معاویه بن عمار اگر سرمه، سیاه برای غیر زینت و همچنین سرمه غیرسیاه اما برای زینت، احتیاط دارند. اما اگر این دو قید با هم جمع شدند، سرمه قطعا حرام خواهد شد و اگر دو قید با هم منتفی شدند، سرمه قطعا جایز می‌شود.

لکن مشهور به روایت زراره توجهی نکرده و به همان صورت که گفتیم، فتوا داده‌اند. احتیاط وجوب نیز به خاطر مراعات فتوای مشهور است.

نکته اینکه در حرمت اکتحال فرقی بین زن یا مرد نیست. در روایت معاویه بن عمار آمده‌است "لَا يَكْتَحِلُ الرَّجُلُ وَ الْمَرْأَةُ" همچنین در روایتی دیگر آمده "لا باس بان تکتحل و انت محرم"[7] . عبارت روایت اخیر نیز مطلق و اعم از مرد و زن است.

ولی از جهت روایت زراره که می‌فرماید: "تَكْتَحِلُ الْمَرْأَةُ بِالْكُحْلِ كُلِّهِ إِلَّا الْكُحْلَ الْأَسْوَدَ لِلزِّينَةِ" ، ممکن است کسی مناقشه کرده و بگوید: این روایت، اختصاص به زن دارد.

ما نیز در جواب می‌گوییم: هرچند منصوص در روایت زراره، خصوص زن است، لکن ظاهر عدم تفاوت میان زن و مرد است. همچنین زینت با سرمه، هم برای زن و هم مرد قابل تصور است. لکن حالا این عادات، ترک شده‌است. در زمان سابق بعضی از بزرگان، مردان و پیرمردها به سرمه سیاه سرمه می‌کشیدند. استفاده آن هم به آن زینت بود و هم برای درمان.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo