درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
96/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائلی در مجامعت النساء درحال احرام/ تروک الاحرام/کیفیت احرام/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛
مساله: حکم محرمی که محل شده، با همسرش جماع کندمسألة ۲۲۴: من أحل من إحرامه إذا جامع زوجته المحرمة وجبت الكفّارة على زوجته، و على الرجل أن يغرمها و الكفّارة بدنة.[1]
اگر مرد از احرام بیرون آمد و با همسرش که هنوز محرم بود مجامعت کرد، کفاره بر زن واجب ولی غرامتش بر مرد است؛ یعنی مرد باید کفاره را که یک شتر است بپردازد. در بحث های قبل، شبیه این مطلب را خواندیم. البته آنجا صورتی بود که مرد و زن هر دو محرم بودند.
محقق خویی(ره) چند بحث دارند.
ابتدا ایشان میفرماید: و إذا أحل الرجل و واقع المحرمة وجبت الكفّارة على زوجته، و على الرجل أن يغرمها كما في صحيحة أبي بصير قال:[2]
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ أَحَلَّ مِنْ إِحْرَامِهِ وَ لَمْ تُحِلَّ امْرَأَتُهُ فَوَقَعَ عَلَيْهَا قَالَ عَلَيْهَا بَدَنَةٌ يَغْرَمُهَا زَوْجُهَا.[3]
بر زن کفاره هست اما زوج او باید غرامت را بپردازد. بحث محقق خویی(ره) در مطاوعه یا غیر مطاوعه بودن زن است. آنجا که زوج و زوجه در احرام بوده و جماع میکردند، امام(ع) میفرمود: آیا زوجه مطاوعه نمود یا مکرَه بود؟ اگر مطاوعه کرد، بر هرکدام از زن و مرد، یک شتر است. اما اگر مرد زن را اکراه نمود، دو کفاره بر گردن زوج ثابت میشد. اما در ما نحن فیه این روایت با عنوان اکراه نیامدهاست. محقق خویی(ره) میفرماید: اینها مسائلی تعبدی هستند؛ ممکن است دو موضوع شبیه هم حکمهای متفاوتی داشته باشند؛ در این جا امام(ع) مقید ننموده که زن مکره یا مطاوع باشد. ولی در روایات بحث قبل، تفصیل ذکر شده بود. لذا آقای خویی(ره) فرموده: مقتضای اطلاق روایت، عدم تفاوت بین مطاوعه یا مستکره است.
حکم مردی که از اول محل بوده و با همسرش جماع کندمطلب دیگری که شاید مثل مطلب قبل یا کمیعجیبتر باشد. مساله پیش در مورد مردی بود که از احرام خارج شد، اما همسر او هنوز محرم بود. اما درمورد زوجی که اصلا حج به جا نیاورد و محرم نشد تا بخواهد از احرام بیرون آید و محل شود، اگر با همسرش که محرم است مواقعه نمود، سوال است که آیا ملحق به صورت منصوصه -که زوج محرم بود و از احرام بیرون آمد،- میشود یا نه؟
محقق خویی(ره) میفرماید: این صورت نیز قیاس است. پس باید به اختصاصی که در روایت آمده که باید حتما محرم و از احرام خارج شده باشد، محدود شویم. لذا موردی را که شخص از اول محل بود را نمیتوان به حکم روایت ملحق کرد؛ چرا که مبتلا به شبه قیاس است.
این مطلب، از بحث قبلی عجیب تر است و حداقل باید در آن احتیاط واجب را رعایت کرد؛ زیرا در عرف تفاوتی میان احرام قبلی یا احلال ابتدایی به نظر نمیآید. وجود تفاوت میان این دو فرض، بسیار بعید است؛ حداقل باید احتیاط وجوبی نموده و گفت: نمیدانیم، ولی احتمال میدهیم. وقتی بر دو راهی گیر کردیم، بهترین راه احتیاط است. لذا این صورت را احتیاطاً به صورت منصوصه ملحق کنیم.
البته درست است که عنوان، تعبدیست، ولی روایات در ظواهر عرفیه حجتند.
جریان اصاله البرائه نیز در صورتی است که استمدادی از ظاهر روایت نکنیم. ولی اگر به نظرمان آمد که عرف از ظاهر روایت، اعم را میفهمد، چه فرقی میکند که زوج محرم باشد و محل شود یا از اول محل باشد؛ عرف فرقی بین آنها نمیبیند. لذا حداقل احتیاط میکنیم؛ که البته جای احتیاط هم همینجاست. ما احتمال میدهیم که بسیاری از علما در این مساله، احتیاط کرده باشند.
احتیاط مذکور باید از جانب مرد رعایت شود و بر زن چیزی نیست. اگر زن مکرهه باشد، بر زن چیزی نیست؛ چرا که حدیث رفع الاکراه یقیناً کفاره را از گردن زن بر میدارد. ولی اگر مطاوعه کرده باشد، بر زن نیز کفاره ثابت است. اما اگر به مرد گفتیم: احتیاطا کفاره را دهد، کفاره از گردن زن ساقط میشود؛ زیرا مرد آن کفاره را نیابتا از طرف زن هم میتواند بپردازد. البته احتیاطاً باید نیت کند که اگر گردن خودم هست، اصالتاً و اگر هم گردن زن است، نیابتاً از طرف او میدهم. پس آن صورتی که از اول محل بوده، حکمش را نمیدانیم؛ احتمال هست که به دلیل مطاوعه بودن زوجه کفاره گردن خود او باشد. بنابراین مرد نیت میکند اگر گردن خودم است از طرف خودم و اگر گردن زوجه ام هست نیابتا از طرف او میدهم. البته باید از زوجه نیز نیابت بگیرد؛ چرا که لازم است که زوجه اجازه بهاو بدهد تا مبتلا به تکرار کفاره نشوند و با نیابت هردو حاصل شده باشد.
محقق خویی(ره) میفرماید: و هل يتعدى إلى كل محل و محرمة و لو كان محلا من أصله، أو يختص بمن أحل من إحرامه؟ (همین بحثی که کردیم) الظاهر هو الاختصاص، لأنّ الحكم على خلاف القاعدة فيقتصر على مورد النص ، و لذا لو كانت المرأة محرمة و لم يكن الزوج أحرم بل كان محلا من الأوّل فطاوعت المرأة، فلا دليل على الغرامة، بل القاعدة تقتضي ثبوت الكفّارة عليها، نعم إذا كانت مكرهة ليس عليها شي ء لعموم الإكراه.
و ثبوت الكفّارة على الزوج المكرِه يحتاج إلى دليل خاص، و مجرد الإكراه لا يوجب كون الكفّارة عليه، و إنّما له موارد خاصّة ثبت بأدلّة خاصّة، منها ما إذا أكره الزوج الصائم زوجته الصائمة.[4]
محقق خویی(ره) در آخر میفرماید: "رُفِعَ الاکراه" کفاره را از زن بر میدارد؛ اما افتادنش به گردن مرد، تعبدی است. البته ما در نصی که گذشت احتمال عمومیت میدهیم؛ یعنی میگوییم: از باب سابقه احرام و احلال فرقی نیست؛ مقصود، صرف محل بودنش است. چه از اول محل بوده و چه بعدا محل شده باشد. وقتی این احتمال بود، بهتر این است که احتیاط واجب کنیم.
البته همان طور که در روایت آمده، زوجی که مُحل شد، کفارهای به گردن ندارد و آنچه میپردازد، کفاره زن است که غرامت آن به گردن زوج میآید.
کسی خدمت امام(ع) آمد و گفت: گربهای در چاه منزلم افتاد. چه کنم؟ امام(ع) فرمود: به خاطر این سنور، ۴۰ دلو بکشید.[5] ما از این روایت عمومیت را میفهمیم؛ نه اختصاص آن به همان خانه. اینها مطالب واضحی هستند که خصوصیات مورد در آن دخالت ندارند. نهایتاً موجب شک است و به موجب آن عمل به احتیاط بهتر است.
مساله: جماع محرم بواسطه جهل یا نسیان با همسر و استثنائات آنمسألة ۲۲۵: إذا جامع المحرم امرأته جهلًا أو نسياناً صحّت عمرته و حجّه، و لا تجب عليه الكفّارة، و هذا الحكم يجري في بقية المحرمات الآتية الّتي توجب الكفّارة، بمعنى أن ارتكاب أيّ عمل على المحرم لا يوجب الكفّارة، إذا كان صدوره منه ناشئاً عن جهل أو نسيان.[6]
مردی که در حال جهل به حکم(نمیداند که بر محرم حرام است که با همسر خود جماع کند) یا نسیان الحکم یا نسیان الموضوع (یادش رفته که در حال حج است) جماع کند، عمره و حج او صحیح است و کفارهای به گردن او نمیآید؛ چرا که قبلا گفتیم: کفاره در تمام عقوبات، غیر از صید، منوط به عمد و علم است؛ مثل مبطلات روزه.
راوی میگوید: از امام(ع) سوال کردم در حال روزه، خوردم تا سیر شدم؛ بعد یادم آمد که روزه بودم. حضرت(ع) فرمود: "رزق رزقک الله. صومک صحیح" رزق خدایی بودهاست.[7]
بعد میفرماید:
و يستثنى من ذلك موارد:البته ما دو مورد را که قدری عمومی هستند، بیان میکنیم.
۱. من أمر يده على رأسه أو لحيته عبثاً فسقطت شعرة أو شعرتان.شخصی که عادت دارد دست به ریش بکشد، اگر در حال احرام و بدون اختیار و توجه مرتکب این عمل شود و یک یا دو تار مو از او ساقط شود، کفاره بر او وجب است. یعنی باید یک مشت یا دو مشت گندم، به عنوان کفاره در را خدا صدقه دهد.
2. ما إذا دهن عن جهل، و يأتي جميع ذلك في محالها.[8]
اگر جاهل بدن را روغن مالی کرد، این هم کفاره دارد.
اینها موارد استثنائی هستند که در جای خود برای آنها دلیل آمدهاست و باید آنها را یکی یکی بیان کرد.
البته صید را هم باید در موارد استثناء ذکر کنند؛ چون در هر وضعیتی (جهل و خطا) صید موجب کفاره دارد.