درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
96/10/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائلی در لبس الثوبین/لبس الثوبین/کیفیت احرام/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛دردرس آیت الله موسوی جزائری
بحث در لباسهای احرام بود و تتمه ای از بحث اینکه زن ها آیا باید لباس احرام بپوشند یا نه باقی ماند.
به مناقشه در کلام محقق خویی(ره) رسیده و گفتیم: با استناد به عنوان ثیاب احرامها و ثیاب الاحرام که در روایات باب حائض آمده استظهار کردند که صدق "ثیاب الاحرام" و "ثیابها" نزد عرف متشرعه در همان دو لباس احرام است.
فرمایش محقق خویی(ره) درباره روایات حائض محرمهمحقق خویی(ره) به این استظهار توجه ننموده و میفرماید: قدر مسلم این است که باید احرام زنان در لباسی باشد؛ چرا که این گونه از روایت بر میآید که ولو نا محرم یا کسی که آنها را ببیند هم نباشد، نیت و تلبیه آنها بدون لباس باطل است. لذا حتما باید در هنگام احرام لباس و پوشش داشته باشند. ایشان میگوید: آن لباسی که در روایت مورد اشاره است، پوشش واجب به جهت احرام است؛ ولو اینکه آن پوشش، لباسهای خود زن باشند. پس مراد از ثیاب احرام، همین لباسهاست.
لکن ما گفتیم: در روایت برای حائض آمده که باید پنبه بگذارد و ...، علاوه بر این فرمودهاند: لباس مندرسی هم زیر همه لباسها بپوشد تا مانع از رسیدن نجاسات به لباسهای اصلی باشد. در روایت از لباسهای اصلی به "ثیاب احرامها" تعبیر شدهاست؛ لکن به لباس همیشگی ثیاب احرام نمیگویند. ثیاب احرام، به همان دو لباسی که پوشیده میشود، منصرف است. به نظر ما انصراف عرفی ثیاب الاحرام به همان رداء و إزار بوده واگر زنها لباس همیشگیشان را به تن داشته باشند، ثیاب الاحرام نپوشیدهاند.
محقق خویی(ره) فرمایشی دارند که ما نپسندیدیم. میفرماید: چون احرام به صورت لخت جایز نیست، باید برای صحت احرام، لباسی به تن داشته باشد. به این لباس، لباس احرام گفته میشود؛ هرچند لباسهای معمولی و همیشگیاش زن باشد. اما دلیل این اطلاق نام این است که این البسه در حالات دیگر حکمی شرعی ندارند؛ اما در حال احرام، شرط صحت میشوند. لذا در این حال شان و اعتباری پیدا کردهاند و شرط صحت احرامند فلهذا ثیاب الاحرام هستند.[1] در روایات داریم که "فی ما یصلی فیه یحرم" یعنی شرایط لباس نمازگزار را باید داشته باشد. اما لباسی که برای جلوگیری از نجاست در زیر پوشیده میشود، اگر نجس شود، اشکالی ندارد. لکن همان شرائطی که در لباس نمازگزار هست، باید در لباسهای بالا نیز باشد؛ حتی برای زنها. مثلا لباسهای بالا نباید نجس باشند، مگر مقداری که در نماز معفو عنه است و ...
با این بیانِ محقق خویی(ره)، همین لباسهای معمولی هم میتوانند ثیاب الاحرام زن باشند. این جواب کسی است که ادعای انصراف دارد و میگوید: کلمه ثیاب الاحرام منصرف به دو قطعه مخصوص است.
لکن استدلال ایشان قدری بعید است. این لباس همان لباس همیشگی است که برای لخت نبودن باید به تن زن باشند. از این جهت این نحوه استدلال و بیان قابل تامل است.
در این مطلبی که گفته شد تفاوتی بین تثنیه(ثوبی الاحرام) و جمع(ثیاب الاحرام) در لباس احرام نیست. در سوره یوسف میفرماید: "و قطعن ایدیهن" در حالی که هر زنی تنها دو دست دارد. توجیه این است که در آیه ضمیر به اعتبار همه زنان آمدهاست. در ما نحن فیه نیز هر چند هر نفر فقط دو لباس دارد لکن "ثیاب الاحرام"، به اعتبار لباس همه آمده.
دلائل رد وجوب لبس ثوبی الاحرام بر زندر اینجا جواب محقق خویی(ره) را نپسندیدیم. اگر امر شبهه ناک شود، به احتیاط واجب آقای گلپایگانی میرسیم. اما چند دلیل وجود دارد تا دوباره به تایید نظر محقق خویی(ره) و مشهور در ردثیاب الاحرام برای زن برسیم. درست است که در "ثیاب احرامها" ظهورمّایی هست و نمیشود آن را کامل نادیده گرفت. اما چند دلیل بر خلافش وجود دارد؛
۱. مناسک حج، از ابتدای تشریع تا کنون قضیهای عام بوده و از همان زمان زنان لباسهای خود را میپوشیدند؛ کما اینکه در میان اهل سنت نیز مساله همینگونه بودهاست.
۲. همه ساله جمع زیادی از حجاج زن در مرئی و منظر ائمه اطهار(ع) حج به جا میآوردند؛ چگونه ممکن است این قضیه مبهم مانده باشد؟ اگر بر زن ها مثل مردها واجب بود که ثیاب الاحرام بپوشند، چرا این مساله مشکوک مانده باشد. اکثر علماء میگویند: لبس ثوبین بر زنان لازم نیست و بعضی که شک میکنند، در نهایت احتیاط میکنند؛ حال آنکه این مورد از مواردیست که لو کان لبان.
روایات مؤید عدم وجوب لبس ثوبی الاحرام بر زن۳. روایاتی پیدا کردیم که موید نظر محقق خویی(ره) است و ندیدیم که توسط اصحاب بیان شوند:
1- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمَةِ أَيَّ شَيْ ءٍ تَلْبَسُ مِنَ الثِّيَابِ قَالَ تَلْبَسُ الثِّيَابَ كُلَّهَا إِلَّا الْمَصْبُوغَةَ بِالزَّعْفَرَانِ.[2]
سهل بن زیاد هم محل بحث است. خیلی ها رساله نوشتهاند و تحقیقات وثیقهای کردهاند که سهل بن زیاد از اصح صحاح است؛ نه اینکه یک صحیح معمولی است. بقیه سلسله سند روایت، خوب است. لکن در هر صورت در سهل نباید اشکال گرفت؛ چرا که روایت دیگری با سند صحیح وجود دارد.
میفرماید: از امام(ع) درباره لباس زن مُحرم سوال کردم؟ این سوال کلی است؛ زیرا هم لباسهای حرام و هم لباسهای واجب را شامل میشود. امام(ع) فرمود: هر چه دلش میخواهد بپوشد. اگر دو ثوب احرام واجب بودند و احرام بدون آنها باطل بود یا نپوشیدنشان حرام بود، چرا امام اشارهای نفرمودهاست. قبل و بعدی هم ندارد که بگوییم: امام در مقام بیان نبود. همچنین نمیتوان گفت: او در مقام بیان امر دیگری است؛ زیرا حمل روایت بر هر چیز نیازمند دلیل است. پس اگر واجب بود، بیان آن بر حضرت نیز واجب میشد؛ ممکن نیست که امام(ع) در مقام بیان باشد وسکوت کند.
این روایت دلالت واضحی دارد. سکوت حضرت، سکوت او در مقام بیان است. با این حال و با توجه به کلی بودن سوال، حضرت در پاسخ فرمودند: هر چه دلش بخواهد بپوشد.
2- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ تَلْبَسُ مَا شَاءَتْ مِنَ الثِّيَابِ غَيْرَ الْحَرِيرِ وَ الْقُفَّازَيْنِ الْحَدِيثَ.[3]
این روایت صحیحه است. میفرماید: زن مُحرم هر چه دلش میخواهد، بپوشد. اگر فرض کردیم که بر زن محرمه، واجب است که آن دو لباس را بپوشد، بیانی که در روایت آمده، قطعا صحیح نمیبود. لذا میگوییم: ممکن نیست که پوشیند إزار و رداء بر زن واجب باشد. اگر امام میفرماید: هر چه دلش بخواهد بپوشد؛ اگر لباس خاصی واجب باشد، پاسخ امام تعبیر صحیحی نمیبود.
بنابراین به نظر ما این روایات دلالت واضحی دارند و سکوت امام هم، سکوت در مقام بیان، بلکه تصریح به خلاف است. زیرا با توجه به کلام امام که فرمود: ماشاءت، نمیتوان گفت: لبس ثوبی الاحرام، بر زن واجب است.
اما اگر کسی بگوید: این روایت در مورد بعد از احرام است، میگوییم: تعبیر روایت "الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَة" شامل زمانی که زن میخواهد محرم شود نیز هست. لذا اشکال خلاف صریح روایت است. البته باید توجه داشت که پوشین حریر در حال احرام، بر زنان نیز جایز نیست.
اگر به ابواب دیگر هم مراجعه شود، روایات بیشتری در این زمینه وجود پیدا میشود.
اما در نهایت اگر شکر در لباس احرام زنان بوجود آید و نتوانیم یکی از نظریه ها را برگزینیم، مرجع، اصل برائت خواهد بود. زیرا وقتی ندانیم که ثیاب الاحرام برای زنان به صورت شرط صحت احرام است یا وجوب تعبدی یا که اصلا واجب نیست؛ در هر حال اصل برائت جاری میشود؛ زیرا ما این اصل را، هم در اجزاء و هم در شرائط محتمله جاری میدانیم. بنابراین احتیاط در این مساله نیز احتیاط مستحب خواهد بود؛ نه واجب.
مساله؛ لبس ثوبی الاحرام بر طریق مألوفمسالة: الاحوط ان یکون لبسهما علی الطریق المألوف.[4]
اما مردان باید دو قطعه را بپوشند. میفرماید: احوط این است که پوشیدن إزار و رداء بر طریق مالوف باشد. طریق غیر مالوف مثل اینکه مقلوبش کنند و از طرف شکم و سینه بسته و کل پشتش باز باشد که متعارف نیست. متعارف این است که رداء را روی شانه انداخته تا شانه و پشت مستور شود. اما جلوی سینه و شکم میتواند باز باشد. میفرماید: "یجعل احدهما رداءا و الآخر إزارا"؛ مردم رداء را از طرف شکم و سینه نمیپوشند تا از طرف پشت خالی باشد. احتیاط این است که پوشیدن لباس به روش غیر متعارف نباشد تا تردی و إتزار صدق کند. اینها متعارفی دارند و باید اطلاق عرفی این اسامی صادق باشد.
مساله؛ آنچه که در ساتریت رداء و إزار معتبر استمسألة ۱۸۹: يعتبر في الإزار أن يكون ساتراً من السرّة إلى الرّكبة، كما يعتبر في الرّداء أن يكون ساتراً للمنكبين . و الأحوط كون اللّبس قبل النيّة و التلبية فلو قدّمهما عليه أعادهما بعدهدر إزار(لنگ) معتبر، ساتریت ناف تا زانو است. محقق خویی(ره) اینها را تایید کرده و فرمودهاست: و يكفي فيهما المسمّى و صدق الاتزار و الارتداء، إلّا أنّ المتعارف في الإزار ستر السرة إلى الركبة.
ما در مساله قبلی گفتیم: پوشش باید به مقدار متعارف باشد. حال میفرماید: متعارف در لنگ پوشش بین السره و رکبه بوده و احتیاط از این جهت خوب است. فقها هم این را فرموهاند و الا وجوب این مقدار پوشش معلوم نیست. بنابراین اگر ما بودیم و این مقدار، احتیاط مستحب میکردیم. اما چون ستر من السره الی الرکبه در کلمات فقها زیاد آمده و به آن فتوا دادهاند، از این جهت احتیاط، احتیاط واجب است.
كما يعتبر في الرّداء أن يكون ساتراً للمنكبين.منکبین بالای کتف تا کمی پشت است و مناکب با کمی تفاوت به معنی کتف است. محقق خویی(ره) اضافه کرده که ساتریت برای منکب، به تنهایی کافی نیست. درست هم میفرماید؛ چون ما گفتیم: یکی رداء شود و دیگری إزار. آن قطعهای که رداء میشود، نباید نوار باریکی باشد تا فقط کتف را پوشانده و پشت خالی باشد. انصافا رداء صادق نیست مگر اینکه عرض رداء، منکبین را هم بگیرد. لذا رداء باید دو منکب تا شانه ها را پوشش دهد. از لحاظ طول هم باید تا پایین بیاید تا قسمتی از پشت را بپوشاند. بر چنین چیزی رداء صادق است.
و الأحوط كون اللّبس قبل النيّة و التلبية فلو قدّمهما عليه أعادهما بعده.[5]
احوط این است که پوشیدن لباس احرام قبل از نیت و تلبیه باشد تا در هنگام این اعمال و زمان انعقاد احرام میشود، لباسها را بر تن داشته باشد؛ زیرا بنا بر احتمالی که در کلمات بعضی از فقها هم آمده إزار و رداء شرط صحت احرامند. در این صورت در هنگام تلبیه و انعقاد احرام، شرط موجود خواهد بود. زیرا ظاهر شرط این است که مقدم باشد. مثل طهارت نسبت به نماز که باید اول طهارت داشت و بعد اتیان نماز نمود. پس به حسب ظاهر شرطیت، که ظهور در شرط متقدم دارد، اول باید لباسها پوشیده شوند، سپس نیت کرده و تلبیه بگوید. این مطابق احتیاط است.
مساله؛ اگر از روی جهل یا فراموشی در لباس خودش، محرم شدمسألة ۱۹۰: لو أحرم في قميص جاهلًا أو ناسياً نزعه و صحّ إحرامه، بل الأظهر صحّة إحرامه حتّى فيما إذا أحرم فيه عالماً عامداً، و أمّا إذا لبسه بعد الإحرام فلا إشكال في صحّة إحرامه، و لكن يلزم عليه شقّه و إخراجه من تحت[6]
مردی که فراموش میکند إزار و رداء را بپوشد و در همان لباس خودش محرم میشود، اگر جاهل به مساله یا ناسی باشد، باید لباس مخیط را در آورد؛ زیرا از تروک احرام است. اما چنانکه از روایات استظهار کردیم، ثوبین شرط صحت نبوده و فقط تلبس به آنها واجب است. لذا احرام در چنین حالی صحیح است؛ هرچند عمل واجبی فراموش شده؛ که در این مورد نیز معذور است.
در این مساله م بین جاهل قاصر و مقصر تفاوتی نیست. چراکه بحث ما در موضوعات است، اما قصور و تقصیر مربوط به احکامند. فراموشی لبس ثوبین موضوع است و قاصر و مقصر ندارد.
محقق خویی سپس میفرماید: اظهر این است که حتی اگر عالما و عامدا نیز لباس احرام را نپوشید و با همان لباسهای خود احرام بسته و تلبیه گفت، احرام صحیح باشد؛ زیرا پوشیدن لباس احرام شرط صحت نیست.
لکن باید میفرمود: هر چند احرام صحیح است، اما با ترک عمدی مرتکب عمل حرام شده و واجبی تکلیفی را ترک کرده است.
در این حال اگر لباسها را از قبل از احرام به تنش داشته، تعبدا هر جور در بیاورد اشکال ندارد. اما اگر بعد از احرام لبس ثوب مخیط نماید، مستنداً به روایت باید یقه را پاره کند و لباس را از پایین درآورد. یعنی حق ندارد آن را از بالای سر خارج کند؛ چرا که در این صورت سر او پوشیده میشود و این ععمل از جمله محرمات احرام است. روایت مربوط به این مطلب نیز در جلسات گذشته بیان شد.