< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

96/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کیفیت احرام/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛

مساله ششم؛ شک در نیت حج و عمره

مساله در جایی است که حاجی حین اعمال حج از خاطر ببَرد که نیت چه حجی داشته‌است؛ مثلا -با توجه به اینکه حجاج هم در عمره تمتع و هم در حج افراد، از میقات محرم می شوند- نداند که قصد عمره داشته یا حج افراد. این شخص هم احتمال نیت عمره تمتع را می دهد و هم احتمال قصد حج افراد را. عمره حج افراد، بعد از حج ولی عمره تمتع قبل از آن است. این مساله می تواند دو صورت داشته باشد.

صورت اول این که وظیفه متعین بوده و بر شخص لازم بود که حج تمتع به جا آورد، اما در اینکه چه چیزی را نیت نموده، شک کرد. یعنی شک کرد که آیا نیت آنچه که به گردن اوست داشته یا چیزی دیگر مثل عمره مفرده را -که وظیفه او نیست- نیت کرده است.

صورت دیگر این است که فرد بین دو حج مخیر باشد. مثل کسی که حاضر المسجد الحرام است و به سفری رفته و موقع برگشتن از میقات عبور کرده است. به حسب روایات معتبره و فتاوای اصحاب، با اینکه وظیفه حاضر المسجد الحرام فی نفسه، حج افراد و قران است، اما حالا که رفته و در حال بازگشت، از میقات عبور می کند، مخیر بین حج قران، افراد و حج تمتع است. این شخص ممکن است بعد از احرام در نیت خود شک کند. در این فرض، هردو طرف شک، صحیحند. ولی مشکل این شخص، آن است که نمی داند طبق کدام طرف شک عمل کند. ولی در صورت اول شک، امر دائر بین عمل صحیح و عمل غلط بود.

مرحوم سید می فرماید:

مسألة ۶) لو نسي ما عيّنه من حجّ أو عمرة وجب عليه التجديد.

وقتی که نمی داند کدام عمل را نیت کرده است، باید نیت قبلی را رها کرده و دوباره نیت نماید. البته اگر می تواند به میقات برگردد، باید بازگشته و در میقات، نیت احرام کند؛ زیرا احرام خارج از میقات صحیح نیست. اما مساله در صورت عدم تمکن از بازگشت متفاوت است.

ایشان سپس می فرماید: سواء تعيّن عليه أحدهما أولا.[1]

فرقی ندارد که یکی از دو حج تمتع یا افراد، بر او واجب باشد یا اینکه در این دو مخیر بوده است. در هر صورت باید نیت و احرام خود را تجدید نماید.

محقق خویی(ره) به کلام سید اشکال نموده و البته حق به جانب ایشان است.[2] لکن در بیان سبک اشکال، ممکن است با ایشان هم کلام نباشیم. ما نمی توانیم بیان خود را به او نسبت دهیم.

کلام در جریان قاعده فراغ و تجاوز در صورتی است که وظیفه حاجی، متعین بوده، اما نمی‌داند که نیت او صحیح بوده یا غلط. مثلا می دانیم حج افراد برای نائی باطل است. لذا او باید نیت عمره تمتع نماید. پس در صورت شک بین عمره مفرده و عمره تمتع، شک او دَوران بین نیت صحیح و باطل است. در این صورت، آیا قاعده فراغ و تجاوز جاری می شود؟

جریان قاعده تجاوز در جایی است که شخص هنوز در حال احرام یا اواخر آن باشد و شک کند که چه نیتی داشته‌است. ولی قاعده فراغ در زمانی است که از عمل تجاوز نموده و خارج شده‌است. دلیل قاعده فراغ مضمون روایتی است که می‌فرماید: کل ما مضی من صلاتک و طهورک فامض کما هو.[3] مثلا اگر وضویی گرفتیم و شک کردیم که وضو صحیح بود یا باطل، قاعده فراغ جاری می شود. همچنین اگر نماز خواندیم و بعد از نماز در صحت نماز شک کردیم، قاعده فراغ جاری می شود. در محل بحث نیز قاعده فراغ را جاری می‌کنیم؛ چون شک در صحت و فساد عمل و بعد از آن است. اما اگر شک حین عمل باشد و مکلف از جزئی از آن در آمده و در جزء بعد داخل شده است؛ یعنی شک کند که جزء قبلی را انجام داده است یا خیر، قاعده تجاوز جاری می شود.

بعضی از اعلام؛ اظهار تمایل کرده اند که قاعده تجاوز یا فراغ حتی در مواردی مثل ما نحن فیه که شک در نیت است، جاری می شود. اما این نظر، محل اشکال است. در بحث شک در نیت، معرکة الآرائي وجود دارد. نمی توان به سادگی گفت: قاعده فراغ و تجاوز، در شک در نیت جاری می شود؛ مثلا جریان قاعده تجاوز در شک در نیت نماز ظهر، حین اتیان نماز ظهر و جریان قاعده فراغ در شک در صحت بعد از نماز و ناشی از شک در نیت، محل اشکال است.

اگر شک در اصل عمل نبوده و در صحت و فساد باشد، این دو قاعده جاری هستند. اما اگر شک، در اصل هویت عمل و وجودی که محقق هویت اصل عمل است، باشد، جریان این دو قاعده محل اشکال است. یعنی شکی در نتیجه آن ندانیم وارد عمل شده‌ایم یا نه، محل اشکال است؛ زیرا مضمون حدیث نفرموده که اگر نمی دانی عمل را انجام دادی یا نه، بنا بگذار که عمل انجام شده‌است؛ بلکه فرمود: اگر عمل را انجام دادی و نمی‌دانی صحیح واقع شد یا باطل؛ یا اگر غیر از نیت در سایر اجزاء شک نمودی، شک در صحت و فساد بوده و نباید به آن اعتنا کنی؛ چرا که شکی در عنوان عمل که نماز است وجود ندارد. عنوان عمل با نیت محقق می شود.

هویت و تعنون عمل به نیت آن است. معنی شک در نیت شک شد این است که آیا این عمل واقع شده یا خیر. این شک، در خود عمل و عنوان آن است. نه اینکه عمل، واقع شد و نمی دانیم صحیح بود یا باطل. لهذا بین شک در نیت و شک در سایر اجزاء تفصیل می دهند. اگر شک در سائر اجزاء باشد، هم قاعده تجاوز و هم قاعده فراغ جاری است. اما اگر شک در نیت بود، مساله به اصل ایتیان نماز –مثلا ظهر-برمی گردد؛ چرا که ظهریتِ ظهر به نیت است؛ نه اینکه نماز ظهری خواندم و نمی دانم صحیح واقع شد یا باطل.

مثال دیگر اینکه مصلی نداند که نیت نماز ظهر داشته یا اشتباها نیت نماز عشاء نموده‌است؛ یا نمی داند نماز اداء را در نیت داشته یا نماز قضاء را، اگر نیت نماز قضاء داشته، نماز قضا بوده و دیگر نماز ادا نیست. لذا امکان جرایان قاعده فراغ وجود ندارد تا بگوییم: یا نماز ظهر یا نماز اداء واقع شده و به هر حال نماز صحیح است. اینجا بالاتر از صحت و فساد است. در این مثال محل شک در تحقق اصل عمل است که آیا واقع شد یا خیر. لهذا می‌گوییم: اشکال قوی است.

حال اگر قاعده فراغ و تجاوز را جاری ندانیم، نوبت به استصحاب می رسد.

اگر وظیفه ما عمره تمتع باشد و ندانیم که وظیفه خود را در نیت داشتیم یا عمل غلطی مثل حج افراد را نیت کرده‌ایم، بالتبع نمی دانیم احرام ما صحیح است یا خیر. در این فرض، استصحاب عدم تحقق احرام صحیح جاری می شود. این استصحاب، ثمره دارد.

اما این نظر که گفته شود: طرف دیگر استصحاب این است که نمی دانیم احرام برای حج باطلی انجام داده ایم یا خیر، پس امکان استصحاب عدم تحقق احرام باطل نیز وجود دارد و این با استصحاب ما معارض دارد، نظر باطلی است؛ زیرا استصحاب احرام باطل، منشا اثر شرعی نیست. باطل وجوداً و عدماً اثر شرعی ندارد و لهذا معارضه‌ای وجود ندارد و فقط استصحاب عدم وقوع احرام صحیح که همان احرام عمره تمتع است، جاری می شود. پس فرمایش سید(ره) در اینجا درست است. در نتیجه شخص شاک باید به میقات برگردد و تجدید احرام نماید.

این مباحث، در صورت تعیین و دوران بین احرام صحیح و باطل بود. نوبت به استصحاب عدم صحیح رسید که معارضی نداشت. نتیجه نیز این شدکه بگوییم: محرم نشده‌ایم.

اما در قِسم دوم که شخص محرم بین دو نیت مخیر است. شخص مخیر، نمی داند که کدام نیت را داشته است و هردو احتمال صحیحند. البته قطع دارد که احرام صحیحی انجام داده است. در اینجا چون هردو طرف، صحیح هستند، استصحاب در هر دو جاری می شود. در نتیجه این دو استصحاب با یکدیگر معارض شده و تساقط می‌کنند. پس استصحابی هم نداریم.

از طرف دیگر نیز یقین داریم که احرام صحیح واقع شده است. اما مرحوم سید در این مورد نیز می فرماید: احرام را به‌هم‌زده و از نو شروع کند. لکن این صحیح نیست و حاجی نمی تواند احرام را خود به خود به هم زند. وقتی یقین داریم که احرام صحیحی بسته‌ایم، حق نداریم از آن خارج شویم، الا به مخرجات شرعیه مثل تقصیر در عمره مفرده یا حلق و طوف نساء در حج. پس تا کل اعمال را انجام نداده و تقصیر نکرده است از احرام خارج نمی شود.

در اینجا کار مشکل می شود برای اینکه می داند قطعا محرم است و باید تا آخر، اعمال را انجام دهد تا از احرام خارج شود. اما مشکل این است که کدام حج را باید به اتمام برساند تا عمل او صحیح باشد و به وسیله آن از احرام خارج شود. اگر احرام او بر عمره تمتع بوده و حج افراد به جا آورد یا بالعکس، از احرام خارج نخواهد شد. اینجا نظرمان با مرحوم سید متفاوت است.

به نظر ما هیچ راهی جز احتیاط ندارد. احتیاط به این است که هردو را انجام دهد تا قطع پیدا کند از احرام خارج شده است. اما امکان احتیاط نیز مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

اینجا دوران بین دو عمل است؛ یکی عمره تمتع و دیگری حج افراد. برای احتیاط در این عمل قدری نظر علما را -که در این باره نظر داده اند- بیان می کنیم؛ ولی هرجا اختلاف نظر داشتیم، به نظر خود را خواهیم گفت.

این مقدار فرموده‌اند که حاجی عمره تمتع را انجام می دهد؛ یعنی وارد مسجد الحرام می‌شود.

تفاوتی میان افراد و تمتع است. در حج تمتع اول باید وقوفین را انجام شود، سپس حاجی به منا رفته و از منا عازم مکه می شود تا اعمال آنجا همچون طواف را انجام دهد. اما در حج افراد تقدیم اعمال مکه یعنی طواف و نماز طواف و سعی صفا و مروه، جایز است کما اینکه تاخیر نیز ممکن است؛ یعنی اعمال مکه را بعد از عرفات و مشعر و منا به جا آورد. اما طواف نساء لزوما در آخر انجام می‌شود. وقتی تقدیم اعمال مکه ممکن باشد، شخص شاک می تواند این اعمال را رجائاً، برای هر دو نیت انجام دهد؛ یعنی بگوید: خدایا من طواف طبق وظیفه‌ای که به گردن دارم به جا می آورم؛ چه وظیفه حج افراد باشد و چه عمره تمتع. نماز طواف و سعی صفا و مروه هم همین طور است.

اما اگر بخواهد عمره تمتع انجام دهد، باید تقصیر کند ولی در صورت قصد حج افراد، تقصیر حرام است. مشکل جدید این است که دوران بین واجب و حرام پیش آمده که راه احتیاطی ندارد؛ یعنی راهی نیست که قطع به امتثال پیدا کنیم. لذا نمی توانیم طبق نظر سید(ره) احرام را کنار بگذاریم.

در این دوران منجر به دوران بین المحذورین می شود، که حکمش تخییر است. پس با لحاظ دوران بین محذورین به تنهایی، حاجی مخیر است که یا تقصیر کند یا نه. تخییر به لحاظ حکم تکلیفی است؛ نه برای تحصیل یقین به امتثال. حکم تکلیفی یعنی اینکه حکم تکلیفی ندارد برای این کار جهنم نمی رود. نه وجوبی هست و نه حرمتی، هر دو ساقطند. اما به لحاظ ضرورت جزم به امتثال و با توجه به آن‌که یک احتمال، عمره تمتع است و عمره تمتع محتاج به تقصیر، بدون تقصیر، عمره باطل خواهد بود. پس به جهت احتیاط باید تقصیر کند. اما اگر تقصیر را انجام داد و نیت او حج افراد بود، عمل او باطل نخواهد شد. نهایت این است که کار غلطی انجام داده و باید کفاره دهد؛ اما حج افراد باطل نمی‌شود؛ زیرا تقصیر مثل سایر تروکِ احرام بوده مبطل نیستند و فقط موجب کفاره‌اند.

به عبارت دیگر از لحاظ حکم تکلیفی (وجوب و حرمت) مخیر است؛ اما از جهت جزم به امتثال و یقین به صحت عمره و حج افراد، لازم است تقصیر کند؛ زیرا صحت عمره متوقف بر تقصیر است؛ و تقصیر موجب بطلان نشده، فقط موجب کفاره می شود. پس به این صورت احتیاط کرده، جزم به امتثال پیدا می کنیم.

بعد از تقصیر نیز اگر عمل حج افراد باشد، باید به عرفات برود؛ و اگر حج تمتع بوده باید احرام به جا آورد. بنابراین رجائاً به مسجد الحرام می رود و به احرام حج تمتع، محرم شود؛ چون نمی داند حج تمتع یا حج افراد نیت کرده است. اگر حج تمتع است، این احرام درست است و اگر حج افراد است، این احرام لغو خواهد بود؛ زیرا اگر شخص محرم هزار بار دیگر هم احرام ببندد، عمل او کالعدم است و البته ضرری هم ندارد.

بعد از احرام، اعمال مشترکه است. لذا چه حج او تمتع باشد و چه افراد، برای انجام وقوفین به عرفات و مشعر می رود. سپس به منا رفته و صبح روز عید اعمال منا را انجام می دهد.

حج افراد، احتیاج به ذبح ندارد، ولی حاجی محتاط باید قربانی نماید؛ چرا که ممکن است حج او تمتع باشد. پس صبح روز عید، رمی جمره عقبه را انجام می‌دهد و احتیاطاً ذبح را به خاطر حج تمتع، به جا می‌آورد. سپس، باید، حلق کند؛ که حلق نیز مشترک بین دو حج است. اعمال منا که تمام شدند باید به مکه بیاید.

طواف و نماز آن و سعی در حج افراد را قبلا انجام داد. اما ازبابت احتمال حج تمتع، دوباره احتیاج به طواف و نماز طواف و سعی صفا و مروه پیدا می کند. این اعمال را فقط به نیت حج تمتع انجام می‌دهد و پس از آن طواف نساء و نماز آن که مشترک بین حج افراد و تمتع است را اتیان می‌نماید. زیرا ابتدا کردن به طواف نساء و تقدیم آن بر وقوفین در حج افراد جایز نیست؛ لذا باید طواف نساء را به تاخیر بیندازد.

بعد از این اعمال برای بیتوته، شبانه دوباره به منا می رود و صبح نیز رمی جمرات ثلاث را انجام می‌دهد؛ شب‌های یازدهم و دوازدهم باید این کار را انجام دهد. اگر بعد از ظهر روز دوازدهم تا روز سیزدهم ماند، صبح هم می تواند برود. این رفتن را کوچ کردن می گویند. تا این‌جا به مکه می رفت و می آمد و اعمالش را انجام می داد، اما بار و بنه‌اش در منا بود. عصر روز دوازدهم و یا صبح سیزدهم که انتهای اعمال است، دیگر کوچ می کند و به کلی اسباب و وسایل خود را از منا بر می دارد و می رود.

مشکل ما از این بابت بود که احرام صحیحی بسته بود و نمی دانست که چگونه از احرام خارج شود. می‌خواستیم راهی پیدا کنیم که از احرام به صورت یقینی خارج شود. با این طریقه ای که بیان شد حاجی میداند قطعا از احرام خارج شده است. اما در صورتی که وظیفه‌ شخص، حج افراد باشد، بعد از خروج از احرام، باید عمره‌ی مفرده ای نیز به صورت جداگانه به جا آورد.

البته یادآوری می کنیم که برای تقصیری که احتیاطا انجام شد نیز کفاره لازم است؛ چرا که این احتمال وجود دارد که شخص، محرم به احرام حج افراد بوده باشد. این تقصیر هم اضطرار به آن معنا نیست که کفاره‌ای به گردن نیاورید؛ اضطراری که موجب کفاره نیست، اضطرار تکوینیست؛ مثل اینکه مریض شود. ولی این شخص به خاطر احراز امتثال مرتکب این شده و اضطراری تکوینی در کار نیست. پس احتیاطا به گردن اوست.

همچنین باید توجه داشت که بین تقصیر احتیاطی و احرام احتیاطی برای حج تمتع، نباید مرتکب تروک احرام شود؛ زیرا ممکن است حج او افراد باشد. لذا باید احتیاطات مربوط به حج افراد را رعایت کند.

نکته‌ دیگر این است که اگر انسان، بعضی از تروک احرام را انجام دهد، واجب می شود که شب سیزدهم بماند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo