< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

96/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام مواقیت/مواقیت/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛

صاحب عروه فرمود: اگر کسی عمدا در میقات خود، احرام نبندد ولی میقاتی در پیش رو داشته‌باشد، هم در صورت توان و هم عدم توان از بازگشت، می تواند از میقات دوم احرام بندد. در اینصورت مکان دوم میقات او به حساب می آمده و احرامش صحیح خواهدبود؛ چرا که قیدی در روایت نیامده است. هرچند نفس عبور بدون احرام از میقات اول حرمت تکلیفی دار؛ ولی احرام از میقات دوم نیز صحیح است؛ چون میقات دوم برای هرکسی که از این میقات عبور کند، میقات است. ما نیز با تمسک به دو روایت کلام سید یزدی را پذیرفتیم.

سیدنا الاستاذ(ره) اظهار نظری نکرده و فرموده‌اند: اگر این حرف را قبول کنیم، فبها؛ والاّ، تکلیف صورتی دیگر میابد.

نظر محقق خویی(ره)

ایشان دلیل نپذیرفتن کلام سید را اینگونه توضیح می دهد؛ بدعوی أن رسول اللَّه(صلّى اللَّه عليه و آله) وقّت المواقيت الخاصّة و جعل الإحرام منها وظيفة للمكلّف، فلا بدّ من العود إليها إن تمكن، و أمّا إذا تعذر فقد يقال بفساد حجّه.[1] پیامبر مواقیتی خاص را برای سرزمین‌هایی معین کرده؛ مثلا فرموده‌اند برای اهل مدینه مسجد شجره؛ در این صورت چون میقات شخص به حسب تعیین رسول خدا آن مکان خاص است، اگر شخص اعتنا نکرده و نتواند به میقات بازگردد، احرام و حج او باطل خواهد شد.

بعضی نیز این مساله را به وضو تشبیه کرده‌اند که اگر مکلف در وقت، وضو نگرفت و وقت تنگ شد، اگر تیمم کرد و نماز خواند، گناه کرده ولی تیمم و نماز او صحیح است.

مرحوم سید(ره) جواب داده که این حرف درستی نیست. البته ایشان این جواب را در موردی مطرح فرموده که میقاتی جلوش نباشد؛ ولی می شود در اینجا مطرحش کرد.

ایشان می فرماید: در باب تیمم، عموماتی بر بدلیت وجود دارد؛ ولی در محل بحث ما چنین عموماتی نداریم و نمی توانیم احرام را با وضو مقیاسه کنیم.

محقق خویی(ره) اظهار نظر قاطعی ندارند؛ ظاهرا ایشان مردد مانده است. ایشان هیچ ذکری از روایتِ پیش نکرده‌است. فرمایش ایشان طبق مقتضای قاعده صحیح است. مقتضای قاعده، شرطیت میقات اول است و این شخص به این شرط عمدا عمل نکرده است؛ پس المشروط ینتفی بانتفاء شرطه. لکن ما به استناد نصوص خاصه احرام در میقات دوم تصحیح کرده و گفتیم: نص خاص داریم. نص ما همان دو روایتیست که خواندیم و باستناد آن‌ها از مقتضای قاعده خارج شدیم.

لذا کسی که عمداً از میقات خود عبور کرده و احرام نبندد اگر پیش رو میقاتی دارد از آن‌جا احرام می‌بندد. تا اینجا راجع به صورت اول بحث کردیم. البته ما نمی دانیم در صورت اول، غیر از مسجد شجره و جحفه مصداقی دارد یا خیر. البته بعید است که مصداقی داشته باشد. آن‌چه ما در ذهن داریم این است که مشابهی در مواقیت دیگر ندارد. البته باید بررسی شود. لکن اگر باشد، حکم آن همانند صورت اول است.

صورت دوم این است که میقات دیگری در راه نباشد. در این صورت، با عبور از میقات، اولاً، مرتکب حرام شده‌است. در صحیحه معاویه بن عمار آمده "لا یجاوزها الا محرما". پس طبق این صحیحه، بدون احرام حق عبور از میقات ندارد. اما این حکم برای هر کسی نیست؛ مثلا اگر کسی که سمت میقات کاری دارد و قصدِ حج، عمره یا دخول در مکه را ندارد، لازم نیست محرم شود؛ زیرا هرچند دخول غیر محرم در مکه حرام است،اما این شخص وارد مکه نشده‌است.

مساله سوم

مرحوم سید می فرماید:

(مسألة ۳): لو أخّر الإحرام من الميقات عالماً عامداً و لم يتمكّن من العود إليها لضيق الوقت أو لعذر آخر و لم يكن أمامه ميقات آخر بطل إحرامه و حجّه على المشهور الأقوى و وجب عليه قضاؤه إذا كان مستطيعاً.

بعد در ادامه می فرماید: و ذهب بعضهم إلى أنّه لو تعذّر عليه العود إلی الميقات أحرم من مكانه، كما في الناسي و الجاهل.

ایشان قائل به قول مشهورند. چون شخص عمداً از میقات عبور کرده، احرامش، باطل و احرام او از جای دیگری صحیح نخواهد بود و بالتبع حج او نیز باطل خواهد شد. مثل این است که عمدا بدون احرام حج به جا بیاورد. اما اینکه مستطیع هست یا نه، بحث‌ دیگریست.

بعضی گفته‌اند: در صورت عدم احرام از میقات و تعذر از بازگشت به آن، عیبی ندارد که بدون بازگشت و در مکان خود محرم شود. تعذر مثل اینکه رفیق ندارد یا رجوع به میقات برایش خطر داشته‌باشد یا اینکه اگر بخواهد برگردد و دوباره احرام ببندد، به حج نرسد؛ چون حج وقوفینی دارد و در روز عرفه باید در عرفات باشد و اگر بخواهد مسجد شجره برود و برگردد به این اعمال نمی‌رسد.

در این صورت اگر از محل خود احرام بست، حج او باطل نیست. همان طور که قطعا در ناسی و جاهل چنین است و اجماع است که این دو شخص می توانند از جای خود احرام ببندند، در مساله ما نیز -چنانکه در روایت آمده- احرام، صحیح است. با این تفاوت که ناسی و جاهل، با عبور از میقات، مرتکب معصیت نیز نمی‌شوند.

تصحیح شد

مرحوم سید جواب می دهد:

و فيه أنّ البدليّة في المقام لم تثبت، بخلاف مسألة التيمّم، و المفروض أنّه ترك ما وجب عليه متعمّداً[2] .

درباب تیمم می گوییم: "التراب احد الطهورین"و"ان رب الارض رب الماء" و فرقی ندارد اگر قادری آن و اگر عاجزی این را انجام بده. دلیل بر بدلیت هم داریم که در حال عجز به هر صورتی که حاصل شود بدل وضو انجام بده. اطلاق دلیل، همه این موارد را می گیرد و فتوایی که در آنجا داده اند درست است. ولی در مانحن فیه دلیلی بر بدلیت، نداریم. یعنی دلیلی نداریم که گفته باشد شرط صحت احرام شما که اهل مدینه هستید این است که از مسجد شجره محرم شوید و شما که شرط را عمدا زیر پا گذاشتید، باید بدل را انجام دهید و از هر جا خواستید و توانستید محرم شوید. این فرمایش سید(ره) است.

قدر متیقن از بطلان در صورتی که انسان، شرط عمل را انجام نداد، صورت عمد است. و در ما نحن فیه فرض این است که عامد بوده است. اما در مورد ناسی و جاهل روایت داریم که معذورند.

نظر محقق خویی(ره):

اما محقق خویی(ره) نظر مشهور را نپذیرفته و قائل به همین نظریه بعض شده‌اند. ایشان می فرماید: اگر مستند مساله، قیاسِ ما نحن فیه با باب تیمم است، جواب سید(ره) صحیح و قیاس مع الفارق است؛ لکن مستند ما این قیاس نیست. مستند ما صحیحه حلبی است که بر صحت احرام دلالت دارد.[3]

ایشان می فرماید: و لكن الظاهر أن القائل بالصحّة إنما ذكر ذلك تشبيهاً لا اعتماداً عليه.[4] (یعنی مستند، صحیحه حلبی است و قیاس به تیمم نیز از باب مثال بوده و نه استدلال.)

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ تَرَكَ الْإِحْرَامَ حَتَّى دَخَلَ الْحَرَمَ (شخصی در میقات محرم نشد و وارد حرم گشت. حرم از بیابان‌های اطراف مکه شروع می شود. که در چهار طرف مکه علامت دارد. یک سمت آن تا مسجد تنعیم است. سمت دیگر حدیبیه و سمت دیگر جعرانه است. اینها اطراف مکه و دربیابان هستند و از مکه فاصله کمی بین ۷ تا ۱۳ کیلومتر دارند. در حال حاضر نیز با توسعه مکه بعضی از این اماکن در خود این شهر واقع شده‌اند.) فَقَالَ يَرْجِعُ إِلَى مِيقَاتِ أَهْلِ بِلَادِهِ الَّذِي يُحْرِمُونَ مِنْهُ فَيُحْرِمُ (اگر مثلا اهل مدینه باشد، میقاتش مسجد شجره است و باید آنجا برود. اگر از اهل یمن باشد، میقات او یلملم است. اهل نجد و اهل عراق، میقاتشان، وادی عقیق و میقات اهل طائف، قرن المنازل است.) فَإِنْ خَشِيَ أَنْ يَفُوتَهُ الْحَجُّ فَلْيُحْرِمْ مِنْ مَكَانِهِ (اما اگر بترسد تا آنجا برود و برگردد به روز عرفه که روز نهم ذی الحجه است و باید در عرفات باشد، نرسد، از محل خودش محرم می شود؛ چون بالاترین رکن حج، دو وقوف آنند و بی تردید، حجِ بدون آن‌ها، باطل است.) فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ فَلْيَخْرُجْ[5] .( اگر هم می تواند از مرز حرم -که به آن ادنی الحل می گویند- خارج شود، در آنجا محرم شده و داخل حرم شود، این کار را انجام دهد.)

این روایت اطلاق دارد هم شامل جاهل و ناسی است و هم عامد را در بر می گیرد. چون این روایت می فرماید: "عَنْ رَجُلٍ تَرَكَ الْإِحْرَام" ظهور اولیه آن حالت علم و عمد است؛ لکن مانعی ندارد که شامل متعمد نیز باشد.

این روایت فرمود: اگر بترسد که حج از او فوت شود از همان جا محرم شود. ولی اگر از فوت حج نترسد، باید به میقات برگردد. محقق خویی(ره) می فرماید: نظرما به استناد این صحیحه است. پس می گوییم: این شخصی که بدون احرام از میقات عبور کرده مرتکب حرام شده؛ زیرا صحیحه می فرماید: "لا یجاوزها الا محرما". اما به استناد اطلاق این صحیحه می توان گفت: احرام او صحیح است.

مرحوم سید فرمود دلیل بر بدلیت نداریم. لکن ما می‌گوییم: بهترین دلیل بر بدلیت همین روایت صحیحه است.

اما اینکه در اینجا نظریه مشهور کنار گذاشته شده است، از بیان سید(ره) فهمیده می شود که فرمود: در مقابل نظریه مشهور، بعض شاذ و نادر نبوده و معتدٌبه هستند.

در این صورت ما نیز قائل می شویم به این که اگر نترسد که حج فوت شود، باید به میقات برگردد ولی اگر بترسد اشکال ندارد از محل خود محرم شود.

بحثی در یکی بودن دو روایت در این باب

محقق خویی(ره) در اینجا مطلب را تمام کرده‌اند. حال آنکه تمام نیست به جهت اینکه بعضی می گویند این روایت همان حدیث اول از باب چهاردهم است که فرموده:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ أَنْ يُحْرِمَ حَتَّى دَخَلَ الْحَرَمَ قَالَ قَالَ أَبِي (امام باقر(ع)) يَخْرُجُ إِلَى مِيقَاتِ أَهْلِ أَرْضِهِ فَإِنْ خَشِيَ أَنْ يَفُوتَهُ الْحَجُّ أَحْرَمَ مِنْ مَكَانِهِ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ فَلْيَخْرُجْ ثُمَّ لْيُحْرِمْ[6] .

لکن در آن روایت کلمه "نسی" نیامده‌است. گفته‌اند: ما ظن قوی داریم این دو روایت یکی هستند. یکی که شدند، این روایت اصلش همان روایت و در مورد نسیان است و ربطی به متعمّد نخواهد داشت.

اما می دانیم که روات در ضبط کلمات بسیار مقید بوده‌اند. حتی زمانی من خدمت رهبری بودم ایشان جایی مطلب عجیبی دیده بودند که کسی روایتی را از کس دیگری نقل می کند اگر منقول عنه یادش رود که این روایت را برای این شخص نقل کرده، نمی گوید: "من گفتم" مثلا می گوید: عن زید عنی. من این روایت را از زید که او از من نقل کرده نقل می کنم. اما الان خودم یادم نیست که گفته‌ام یا خیر. چون خودش یادش نیست، از زبان خودش نمی گوید و احتیاط می کند. این خیلی دقت و احتیاط عجیبی است. خود ما هم همین طور هستیم. حتی به اندازه یک واو و فاء، نص حدیث را عوص نمی کنیم؛ چرا که جایز نبوده و حرام است. این روایات امانت هستند. اصحاب هم همین طور بوده‌اند. ما در این دو روایت دو وجه تفاوت می بینیم که ممکن نیست ناقلین این دو تا را زیر پا گذاشته باشند.

وجه اول؛ روایت اول می گوید: "عن رجل نسی ان یحرم" ولی در روایت هفتم "عن رجل ترک الاحرام" دارد. وجه دوم؛ در روایت اول آمده: "قال ابی" حضرت صادق روایت را به پدر بزرگوارشان امام باقر نسبت داده‌اند و اما در روایت هفتم چنین مطلبی نیست.

بسیار بعید و قریب به محال است که این راوی (حلبی) و همچنین حماد از او نقل نموده، این دو مطلب را حذف کرده باشند. ابن ابی عمیر نیز که روایت را از حماد نقل کرده و همچنین موسی بن القاسم نیز این چنینند. اصلا محتمل نیست که ایشان این دو مورد را جا انداخته باشند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo