< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

96/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مسائلی در باب انواع حج و ادله آنها/اقسام حج واجب/کتاب الحج؛

بحث ما درباره مکلفیست که در مکه مکرمه هست ولی وظیفه‌اش حج تمتع است. برای حج تمتع اول باید محرم به عمره تمتع شود. آیا این شخص باید به مواقیت برود یا اینکه چون در مکه است میقاتی برای او نیست؟

اقوال سه گانه در مسالهسه قول وجود دارد:

قول اول؛ روایتی دلالت بر این دارد که او باید به ادنی الحل برود. لکن این قول ضعیف و نادر است.

قول دوم؛ به یکی از "المواقیت المعروفة التی وقتها رسول الله" برود.

قول سوم؛ باید به میقات اهل خود برود. همان میقاتی که از سابق داشته‌است. چون فرض این است که او موقتاً به مکه آمده و مجاور است. چنین شخصی مکی حساب نمی‌شود؛ مثلا اگر ایرانی یا عراقی بوده و ساکن مکه شده‌است، باید به همان میقاتی که ایرانی‌ها یا عراقی ها دارند برود.

مرحوم سید(ره) این چند قول را بیان فرموده و می‌فرماید:

فالواجب عليه الخروج إلى الميقات لإحرام عمرة التمتّع، و اختلفوا في تعيين ميقاته على أقوال:

أحدها: أنّه مهلّ أرضه (مهل یعنی میقات سرزمین خودش) ذهب إليه جماعة، بل ربما يسند إلى المشهور كما في الحدائق

ثانيها: أنّه أحد المواقيت المخصوصة مخيّراً بينها، و إليه ذهب جماعة أُخرى

باید از مکه بیرون آید و به یکی از مواقیت معین رود. یعنی به "ذوالحلیفه" که مسجد شجره باشد یا "جحفه" یا "یلملم" یا "وادی عقیق" و یا "قرن المنازل" برود.

ثالثها: أنّه أدنى الحلّ، نقل عن الحلبيّ (یعنی شیخنا ابی الصباح الحلبی که از اعاظم بوده ولی از قدما فقط ایشان به این قول قائلند لهذا این قول از شذود خارج نمی‌شود) و تبعه بعض متأخّري المتأخّرين (که فایده ندارد) لجملة ثالثة من الأخبار، و الأحوط الأوّل و إن كان الأقوى الثاني[1] .

صاحب عروه می‌فرماید: قول دوم اقوی است. ایشان قول سوم را به دلیل مخالفت با مشهور و نادر بودن نمی‌پذیرد. لذا آن را بر مورد تعذر حمل کرده‌است. مورد تعذر موردی است که انسان نتواند تا میقات برود؛ در این صورت وظیفه او احرام در ادنی الحل است.

ایشان قول ثانی را اقوی دانسته و قول اول را به دلیل اینکه از مصادیق دوران بین تعیین و تخییر در مورد شک است احوط دانسته‌اند. چرا که از بین مواقیت متعدد، احوط "مُهل ارضه" یا "مُهل اهله" است؛ در این صورت هم به قول دوم عمل کرده‌است و هم به قول اول.

دلیل قول اول:

دلیل قول اول -مُهل ارضه- موثقه سماعه است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُجَاوِرِ أَ لَهُ أَنْ يَتَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ قَالَ نَعَمْ يَخْرُجُ إِلَى مُهَلِّ أَرْضِهِ فَيُلَبِّي إِنْ شَاءَ.[2]

صاحب ریاض(ره) به ضعف معلی بن محمد اشکال کرده‌است و محقق خویی(ره) جواب داده‌اند. [3] لکن جواب هم کمی محل اشکال است. اما عمده این است که دلالت روایت ضعیف است؛ چرا که روایت دلالتی بر تعیین نداشته و حضرت (ع) حکم را معلق بر خواست شخص قرار داده‌است. پس امر متعین نبوده و دلالت این روایت، تام نیست.

دلیل قول دوم

دلیل قول دوم موثقه دیگری از سماعه است.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (یعنی شیخ) بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ (موثقه و اسناد درست است) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: ... فَإِنْ هُوَ أَحَبَّ أَنْ يَتَمَتَّعَ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ، بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ (در اشهُر حج است و می‌خواهد حج تمتع به جا آورد؛ در حالی که خودش هم در مکه است.) فَلْيَخْرُجْ مِنْهَا حَتَّى يُجَاوِزَ ذَاتَ عِرْقٍ أَوْ يُجَاوِزَ عُسْفَانَ فَيَدْخُلَ مُتَمَتِّعاً بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَإِنْ هُوَ أَحَبَّ أَنْ يُفْرِدَ الْحَجَّ فَلْيَخْرُجْ إِلَى الْجِعْرَانَةِ فَيُلَبِّي مِنْهَا.[4]

این شخص باید به سوی "ذات عرق" یا "عسفان"، خارج شود. محقق خویی(ره) می‌فرماید: ما نمی‌دانیم "عسفان" کجاست؟ اما "ذات عرق"را می‌دانیم کجاست.[5] "ذات عرق" یکی از مواقیت معروفه است که به این اسم نیست و به اسم "وادی عقیق" بوده و میقات اهل نجد و اهل عراق است. "ذات عرق" نام بخشی از "وادی عقیق" است. بنابراین مراد همان است. ایشان می‌فرماید: معلوم است که این دو مکان خصوصیتی ندارد. چون نفرموده "مهل ارضه" که احتمال خصوصیتی دهیم. پس این دو مورد را تنها به عنوان مصادیق ذکر فرموده و موضوعیتی ندارند. بنابراین مخیر بین یکی از مواقیت معروفه است.

عبارت "ان احب ان یتمتع" که در روایت آمده‌است برای رفتن به میقات نیست؛ بلکه برای تخییر بین حج تمتع و حج افراد است. حال اگر حاجی بخواهد حج تمتع به جا آورد، حتما باید به میقات رود، ولی در رفتن به میقات، مخیر نیست. برای ما این مهم است که اگر خواست حج تمتع به جا آورد، باید به سمت میقات برود. حال حج تمتع یا علی التعیین بوده یا علی التخیی؛ که مورد روایت، علی التخییر است.

دلیل قول سوم

دلیل قول سوم -ادنی الحل- موثقه حلبی است.

وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ (روایت در کمال صحت است) قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) لِأَهْلِ مَكَّةَ أَنْ يَتَمَتَّعُوا فَقَالَ لَا لَيْسَ لِأَهْلِ مَكَّةَ أَنْ يَتَمَتَّعُوا. قَالَ قُلْتُ: فَالْقَاطِنِينَ بِهَا (یعنی کسانی موقتا مجاور شده‌اند) قَالَ إِذَا أَقَامُوا سَنَةً أَوْ سَنَتَيْنِ صَنَعُوا كَمَا يَصْنَعُ أَهْلُ مَكَّةَ. فَإِذَا أَقَامُوا شَهْراً فَإِنَّ لَهُمْ أَنْ يَتَمَتَّعُوا (اگر زمان لازم نگذشته، مخیرند می‌توانند حج تمتع به جا آورند) قُلْتُ مِنْ أَيْن؟َ قَالَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْحَرَمِ (یعنی ادنی الحل) قُلْتُ مِنْ أَيْنَ يُهِلُّونَ بِالْحَجِّ (ازکجا مُحرم شوند) فَقَالَ مِنْ مَكَّةَ نَحْواً مِمَّا يَقُولُ النَّاسُ[6] . (یعنی همان ادنی الحل. از مکه یعنی از خارج مکه در حدی که مردم می‌دانند؛ یعنی "ادنی الحل" که "تنعیم" یا "جعرانه" یا "حدیبیه" است.)

لهذا محقق خویی(ره) قائل به تخییر شده و فرموده‌است: این روایات صحیحه هستند و مقتضای قاعده، تخییر است. لکن چون که هر کدام خصوصیتی دارند، خود به خود دلالت بر افضلیت آنها دارد. پس بین تخییر بین هر سه است. ولی "ادنی الحل" که زحمتش از همه کمتر است، فضیلتش نیز کمتر است و چون تا میقات، مسافتی می‌رود، پس رفتن به میقات، افضل است. اما افضل از مورد قبل نیز این است که به خصوص میقات اهل خودش رود.

پس تفاوتی که بین این سه وجود دارد، از جهت افضلیت است و الا هر سه مجاز هستند. این نظر محقق خویی(ره) است.[7]

ما مطلب ایشان را قبول داریم. ولی مشکل این است که قول سوم -"ادنی الحل"- و روایات آن، خلاف مشهورند. به این دلیل، احوط این است که به آن عمل نکرده و قول مشهور را اخذ نماییم. قول مشهور عبارت بود از احد المواقیت المعینه. قول اول (مهل ارضه) و تعیین حضرت درباره آن، حمل بر افضلیت می‌شود. ولی دیگر به "ادنی الحل" به دلیل مخالفت با مشهور، قائل نیستیم.

بیان اعمال حج در شعری از شیخ بهایی(ره)

شیخ بهایی(ره)، اعمال حج را به صورت رمزی در یک شعر خلاصه کرده‌است.

اَطَرَّستَ لِلعُمرَةِ اِجعَل نَهَج     اَوَو اَرنَحَط رَس طَرمَر لِحَج

"اطرست للعمرة"، برای عمره "اطرست" است. الف: احرام، ط: طواف، ر: رکعتی الطواف، س: سعی صفا و مروه، ت: تقصیر

کل عمره این است که در میقات احرام می‌بندیم و در مکه معظمه اول طواف بعد دور کعت نماز طواف در مقام ابراهیم چون در آیه شریفه فرموده ﴿واتخذوا من مقامِ ابراهیمَ مصلی﴾.[8] بعد سعی صفا و مروه به جا می‌آورد. در آیه می‌فرماید: ﴿ان الصفا و المروة من شعائر الله فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطّوّفَ بهما﴾[9] مقصود از طواف به صفا و مروه، یعنی سعی بین صفا و مروه. بعد هم نوبت تقصیر است.

این اواخر بیشتر دقت کردیم و متوجه شدیم که قدر متیقن، تقصیر شعر است. هرچند کلمه تقصیر، معمولا در ناخن به کار می‌رود. اما از روایات به دست می‌آید که قدر متیقن، تقصیر الشعر است. ناخن هم خوب است؛ ولی بعضی از آقایان گفته‌اند: به ناخن اکتفا نشود. حتما تقصیر شعر باید از موی سرش یا ریش یا سبیل صورت گیرد.

ولی اگر مثل موهای زیر بغل را کوتاه کند و مثلا حمام رفته و نوره بزند، تقصیر نبوده و تقصیر، منصرف به سر و ریش و سبیل است. پس تقصیر شَعر، احوط و مهم است. اضافه کردن ناخن هم اشکالی ندارد و خوب است. اگر تقصیر شعر به تنهایی باشد، نیاز به ناخن نیست. ولی اگر تقصیر ناخن باشد، احتیاطا تقصیر شَعر هم لازم است.

اَوَو اَرنَحَط رَس طَرمَر لِحَج

الف: احرام حج تمتع از مکه معظمه که بهترین نقاطش مسجد الحرام است و به خصوص یا در حجر اسماعیل یا پشت مقام ابراهیم باشد. در احرام سه عمل هست: ۱. پوشیدن ثوبَی الاحرام ۲. نیت ۳. تلبیه. احرام، به تلبیه منعقد می‌شود.

و: وقوف در عرفات، و: وقوف در مشعر، الف: افاضه از مشعر الحرام به منا، ر: از اینجا اعمال منا شروع می‌شود و اولین عمل، رمی است. ن: نحر یا ذبح ولی ایشان نحر را گفته‌است. ح: حلق برای صَروره که سفر اول اوست. ولی اگر سفر اول نیست مجاز است که تقصیر کند. نائب باید صَروره باشد. اعمال منا که تمام شد، باید برای ادامه اعمال به مکه رود. ط: اولین عمل مکه، طواف الزیاره است. ر: رکعتی الطوف، س: سعی صفا و مروه، ط: طواف نساء، ر: رکعتی الطواف، م: مبیت به منا. چون یکی از واجبات این است که مبیت، در شب های یازدهم و دوازدهم در منا باشد و در بعضی از صور، سیزدهم هم اضافه می‌شود. ر: رمی. شب را که در منا خوابید، صبحش باید رمی جمرات کند. روز عید، رمی یک جمره را دارد که جمره عقبه است. ولی دو یا سه روز بعد، هر سه تا (جمره اولی، جمره وسطی و جمره عقبه) را رمی می‌کند. این طور، حج تمام می‌شود. اینها مباحثی بسیار بسیار طویل و عریض و عمیق دارند. ان شاء الله متعرض آنها می‌شویم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo