< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

96/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه/کتاب الحج

مقدمه

ما پس از بررسی ابواب مختلف فقهی به مسائل حج برخوردیم. پس از کمی غور در اطراف موضوع، دیدیم که مسائل حج همچون دریا هستند. ما سابقا کتاب الصلاة را خواندیم که آن نیز کتاب بسیار بزرگی است؛ اما بعد که سری به کتاب حج زدیم که ببینیم، چگونه و چه اندازه است، اقیانوسی مواج و بحری متلاطم را یافتیم. لذا اگر بگوییم این کتاب فقه الله الاکبر است، مبالغه نکرده‌ایم.

زراره از حضرت امام صادق(ع) سوالی از حج کرد و حضرت نیز پاسخ داد. زراره با تعجب عرض کرد: یابن رسول الله ۴۰ سال است که لایزال استفتاء می کنم و دستورات جدیدی به من ارائه می فرمایید. -البته با توجه به اینکه زراره هم از اصحاب امام باقر و هم امام صادق بوده است، این چهل سال تنها در دوران حضرت صادق (ع) نبوده و مراد او علاوه بر دوران امامت امام صادق، دوران امامت امام باقر نیز هست.- حضرت (ع) فرمود: ای زراره؛ چه جای تعجب است، در حالی که دو هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم(ع)، بیت الله الحرام، معبدی بوده که زیارت می شد. اما اینکه قبل از حضرت آدم چه کسی زیارت می کرده، نیاز به فکر و بحث کرد. بالاخره آیا قبل از حضرت آدم(ع)، آدم های دیگر بودند. یا مقصود زیارت اجنه یا ملائکه یا غیره است.

البته ما تکلیف داریم که کتاب حج را تلخیص کنیم بنای ما هم بر همین است.

حج یکی از اهم مسائل و پنجمین فرع از فروع دین است. آیه‌ای از کلام الله نیز در این رابطه است که می فرماید: ﴿و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾[1]

در ادامه این آیه آمده ﴿و من کفر فان الله غنی عن العالمین﴾ یعنی گر کسی حج نرود بر او اطلاق "من کفر" شده است. لذا عدم ایتان حج در صورت استطاعت کفران است. آیه شریفه نفرموده "من ترک" یا "من فسق" و یا "من عصی"؛ آیه می گوید:﴿و من کفر فان الله غنی عن العالمین﴾ . البته خداوند محتاج نیست که کسی به زیارت خانه او برود. اگر کسی رفت به نفع خودش است.

گر جمله کائنات کافر گردند     بر دامن کبریاش ننشیند گرد

اما این طور بیان شده و این خیلی تکان دهنده است.

در روایات[2] متعددی آمده که اگر انسان ترک حج کند"یقال له مت ان شئت یهودیا و ان شئت نصرانیا" در روایتی دیدم که البته مضمون روایت است. راویت از معنای آیه شریفه ﴿من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمى و اضل سبيلا﴾[3] [4] از معصوم سوال شد که مقصود این آیه کیست که در دنیا کور بوده و کور محشور می شود؟ حضرت(ع) فرمود: مقصود تارک الحج است. بعد خود حضرت توجیه فرمودند: الم یکن اعمی فلم یبصر طریق الحج. آیا این کور نبوده که راه حج را ببیند. کور بوده و راه حج را ندید. یعنی در واقع در دار دنیا هم نابینا بود.

ما عروه سید کاظم(ره) را به همراه شرحی که آقای خویی(ره) بر آن دارد، آورده ایم. همچنین تحریرالوسیله حضرت امام(ره) و شرح آقای فاضل لنکرانی(ره) بر آن را آورده ایم. در بعضی موارد فتاوا مختلف است. بحث ما در جلد ۲۷ موسوعه آقای خویی صفحه ۱۴۳ است.

اگر بخواهیم کتاب الحج را از ابتدا شروع کنیم، اتمام بحث چند سال لازم است تا بحث نیابت در حج، وصیت به حج و استطاعت در حج، انجام شود. در آخر نیز انسان نمی فهمد خود حج چیست و تنها چند سال در مقدمات مانده و توان خود را از بین برده است. ما فکر کردیم از خود حج شروع کنیم. اول بفهمیم که خود حج چیست. وقتی حج را شناختیم و آن را فهمیدیم، سپس درباره شرایط و نیابت و وصیت آن، بحث خواهیم کرد.

بیان اقسام حج

فصل فی اقسام الحج:

حج سه قسم دارد: تمتع، قِران و إفراد.

عروة هم می فرماید: "وهی ثلاثة بالاجماع و الاخبار. تمتع و قران و افراد" [5]

مرحوم خویی(ره) مختصری هم شرح داده و فرموده: "اما السنة فمستفيضة و متواترة"[6] . ایشان هیچ روایتی را ذکر نفرموده‌اند. ما وسائل را می آوریم و ان شاء الله در بحث اقسام حج روایات آن را نیز بررسی خواهیم کرد. لکن اول آیه شریفه است. چون ریشه این بحث در خود قرآن است.

در آیه ای که می فرماید: ﴿فاذا امنتم﴾ در آیات قبل به بیمار که به او "محصور" می ‌گویند یا کسی که دشمن جلوی او را می گیرد و به آن "مسدود" می گویند، اشاره شده است. بعد از بابت اینکه آنها را شرح داده و تمام شده، می‌فرماید: ﴿فاذا امنتم﴾ یعنی اگر دشمنی و بیماری در کار نبود، ﴿... فمن تمتع بالعمرة الى الحج فما استيسر من الهدى﴾[7] .

این آیه اشاره به حج تمتع است. یعنی عمره‌ای انجام می دهد که بعد از آن متمتع می‌شود. در حج تمتع، حاجی ابتدا یک عمره، انجام می‌دهد، سپس تقصیر کرده و محل می‌شود. بعد از آن مدتی در دورانی که بین عمره و حج است، متمتع می‌شود -چون محرمات احرام بر او حلال شده اند.- تا حج دوباره شروع شود.

﴿فمن تمتع بالعمرة الى الحج﴾ وقتی حج شروع می شود باید احرام ببندد. و با بستن احرام، دوران تمتع تمام می شود. و دوران ترک محرمات شروع می شود. محرمات مثل استمتاع از زنان، استظلال، تطیب و پوشاندن سر است که بعد آن ها را مفصلا خواهیم خواند. سپس در آیه می فرماید: از ویژگی های حج تمتع این است که قربانی دارد. ﴿فما استیسر من الهدی﴾، این مال حج تمتع است. و ربطی به عمره ندارد. در حج تمتع باید هدی را که همان گوسفند قربانی است، انجام داد. به این خاطر این مطلب را می فرماید که در حج افراد، هدی وجود ندارد.

حج قران هم هدیی برای خود حج نیست. البته سیاق الهدی، موقع عقد احرام حج قران، وجود دارد. حاجی آن هدی را که با خود می آورد و اشعار یا تقلید می کند. لذا عقد احرام مفرِد با گوسفند، شتر یا گاوی است که اشعار یا تقلید کرده.

پس هَدیِ حج قِران در عقد الاحرام بوده و ربطی به ذبح حیوانی که در حج تمتع است و جزء واجبات روز عید قربان است، ندارد.

آیه در ادامه می فرماید: ﴿فصیام ثلاثة ايام فى الحج و سبعة اذا رجعتم﴾ اگر حاجی پول شتر ندارد، گاوی را قربانی کند و اگر پول گاو را هم ندارد، گوسفندی را قربانی نماید. اگر پول گوسفند هم نداشت، وظیفه اش این است که روزه بگیرد. البته بنا بر احتیات، ملاکِ بی‌پولی نداشتن پول در روز عید قربان نیست، بلکه اگر تا آخر ذی الحجه اگر پولی برای قربانی نداشت، آن وقت نوبت به گرفتن روزه می رسد. در این صورت است که یقینا می توان گفت: وجوب ذبح، به روزه، منتقل می شود.

بعضی فرموده اند اگر تا آخر ذی الحجه بتواند گوسفندی بخرد، حتما باید بخرد و قربانی کند ولی به جهت رعایت احتیاط روزه هم لازم است.

پس اگر یقین دارد که تا روز عید که پولی ندارد و از جایی پولی به او نمی رسد-﴿فصیام ثلاثة ایام فی الحج﴾- در ایام حج باید سه روز روزه بگیرد. که این سه روز هم واجب است که روز هفتم، هشتم و نهم باشد و تاخیرش جایز نیست و شاید هم کفاره داشته باشد. اگر هفتم را نتوانست و فقط هشتم و نهم را گرفت می تواند یک روزش را بعد از عید قربان، در ایام تشریق بگیرد. چون روزه در روز عید قربان، حرام است. بلکه علی الاحوط، بعد از ایام تشریق آن یک روز را بگیرد؛ چون احتیاط واجبی داریم که روزه گرفتن در ایام تشریق، حرام است.

ولی اگر دو روز را نتوانست بگیرد هر سه روز را باید بعد از عید بگیرد.

صاحب جواهر نکته جالبی فرموده اند و آن این است که: آیه شریفه که می فرماید سه روز در حج و هفت روز بعد از بازگشت به محلش روزه بگیرد، واضح است که ده روز می شود. چرا بعدش می فرماید: "تلک عشرة كاملة". آیا توضیح واضحات داده است.

ایشان جواب می دهند که "واو" در بسیاری از موارد مفید تخییر است. لذا جمله‌ای که در آیه آمده، برای دفع توهم تخییر بین سه روز و هفت روز است و می فرماید: هر دو –هم سه روز و هم هفت روز- را باید روزه گرفت.[8]

بعد آیه می فرماید: ﴿ذلک لمن لم یکن اهله حاضری المسجد الحرام﴾. ذلک -یعنی حج تمتع- وظیفه‌ی کسی است که اهل و زن و بچه و زندگی او حاضر در مسجد الحرام نباشند. بنابراین اگر کسی اهل مکه باشد، وظیفه حج تمتع نداشته و باید حج قران یا افراد بجا آورد.

حج تمتع را اصطلاحا "فرض النائی" می گویند. نائی به معنی بعید است. حج تمتع وظیفه شخص دور از مکه و مسجد الحرام است. حج قران و افراد نیز وظیفه قریب به مسجد الحرام است.

ظاهر عرفی "حاضری المسجد الحرام" کسی است که ساکن مکه است و لکن این طور تفسیر نشده و برای آن حدی مشخص است.

در این جا دو قول وجود دارد. قول اول قول مشهور و ما نیز آن را پذیرفته‌ایم؛ گرچه مخالفان سرسختی هم دارد. این قول عبارتست از ۴۸ میل؛ یعنی کسی که فاصله‌اش کمتر از ۴۸ میل باشد، وظیفه قران و افراد دارد. هر کس نیز فاصله ای بیش از ۴۸ میل داشته باشد وظیفه اش تمتع است. هر سه میل یک فرسخ و ۴۸ میل ۱۶ فرسخ می شود.

قول دوم ۱۲ میل است؛ یعنی از ۱۲ میل به بعد، وظیفه حاجی تمتع است. بحثی نیز درباره مبدا این فاصله است که آیا مبدا مسجد الحرام است یا آخر شهر مکه.

حج قران و افراد علاوه بر اینکه عدم هدی، تفاوت‌های دیگری نیز با حج تمتع دارند. اما نکته‌ای که در حج قران هست و نباید آن را فراموش کرد لزوم سیاق الهدی در عقد الاحرام است. عقد الاحرام حج قران تنها با تلبیه نیست و علاوه بر آن باید سیاق الهدی هم صورد گیرد.

سیاق الهدی هم دو صورت است. اگر شتر است باید اشعارش کند یعنی از سمت راست بالای کوهانش (سنام الابل یعنی کوهان شتر)، جرحی وارد کرده و بدن شتر را با آن خونی می کنند.

ولی اگر گاو یا گوسفند است، تقلید می شود؛ یعنی حاجی نعلی را که آن نماز خوانده، به گردن گاو یا گوسفند می اندازد. البته مقصود نماز خواندن این است که بعد از خریدن آن، نمازی خوانده باشد؛ چرا که نماز با کفش باطل است. البته اگر نعلینی جلوباز باشند نماز را باطل نمی کنند. لکن در تقلید نعلین جلوباز لازم نبوده و هر کفشی باشد، کفایت می کند. لذا ما طوری بیان کردیم که با فقه شیعه موافق باشد. البته حمل روایت بر ظاهر برای سُنی‌ها اشکالی ندارد؛ زیرا طبق فتوای علمای ایشان، نماز با کفش صحیح است.

پس اگر از میقات می گذرد در همان جا احرام بسته حج قران را انجام می دهد و اگر اهل مکه است و میقات سر راهش نیست، از خانه‌اش (دویرة اهله) احرام می بندد. اگر هم در شهر مکه است، باید در شهر مکه احرام ببندد.

تفاوت‌های سه نوع حج در بیان صاحب جواهر

صاحب جواهر(ره)، در جلد ۱۸، بعد از ۷۰، ۸۰ صفحه، بحث، به صورت خلاصه تفاوت‌های بین حج تمتع و قران و افراد را فرموده است.

مثلا یکی از آن‌ها این است که در تمتع اول عمره و بعد، حج است. ولی در حج قران و افراد اول خود حج است. اصلا در این دو حج، عمره ای وجود ندارد؛ بلکه حج، تنهاست. بله اگر استطاعت هم حج قران یا افراد و هم عمره را داشت، عمره نیز بر او واجب است. ولی این طور نیست که عمره مصحح حج او باشد؛ بلکه این دو واجب، مستقل از یکدیگرند. حال آنکه حج تمتع واجب مرکبی است از عمره و حج.

تفاوت دیگر آن است که در حج تمتع شرط است که عمره و حج در یک سال باشند ولی در حج قران و افراد این طور نیست.

فارق دیگر اینکه عمره تمتع باید در أشهر حج باشد و اگر در غیر آنها باشد، باطل است. حال آنکه عمره قِران و افراد را در هر زمان که اراده کرد و مستطیع شد، به شکل عمره مفرده می تواند انجام دهد.

فرق دیگر اینکه احرام در حج تمتع، باید حتما از مواقیت باشد. اما در حج قران و افراد اگر منزل حاجی بعد از میقات باشد، میقات او، منزلش خواهد بود. ایشان فارق های دیگری را نیز ذکر فرموده اند.

بحثی که بیان شد، ذیل تفسیر آیه بود. ولی ان شاء الله در آینده ادله تقسیم حج به تمتع و قران و افراد را بررسی خواهیم کرد

روایاتی در باب اقسام حج:

روایاتی که اشاره به انواع حج دارند، در جلد دهم چاپ وسائلی است که ما در دست داریم که وسائل و مستدرک باهم در آن چاپ شده اند.

در ابواب اقسام حج باب اول روایتی هست که می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ الْحَجُّ ثَلَاثَةُ أَصْنَافٍ حَجٌّ مُفْرَدٌ وَ قِرَانٌ وَ تَمَتُّعٌ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ وَ بِهَا أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْفَضْلُ فِيهَا وَ لَا نَأْمُرُ النَّاسَ إِلَّا بِهَا.[9]

یک احتمال این است که ضمیر، راجع به هر سه دسته باشد و احتمال دیگر این است که راجع به خصوص تمتع باشد.

روایت دوم، روایتی موثق است:

وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ مَنْصُورٍ الصَّيْقَلِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْحَجُّ عِنْدَنَا عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ حَاجٍّ مُتَمَتِّعٍ (حج تمتع) وَ حَاجٍّ مُفْرِدٍ سَائِقٍ لِلْهَدْيِ (حج قران) وَ حَاجٍّ مُفْرِدٍ لِلْحَجِّ (حج افراد)[10] . یعنی سیاق هدی ندارد.

 

وَ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْحَاجُّ عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ رَجُلٍ أَفْرَدَ الْحَجَّ وَ سَاقَ الْهَدْيَ وَ رَجُلٍ أَفْرَدَ الْحَجَّ وَ لَمْ يَسُقِ الْهَدْيَ وَ رَجُلٍ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ[11] .

مرحوم محقق خویی(ره) می فرماید: روایات مستفیضه و زیاد هستند، لذا ایشان نیازی به نقل آنها ندیده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo