< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

94/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعده ید/قواعد فقهیه

تفصیل محقق بجنوردی

کلام در استیلای بر منافع است. محقق بجنوردی در این بحث که آیا در دعوی، ذوالید در منافع هم مانند ذوالید در اعیان منکر محسوب میشود یا مدعی؟ قائل به تفصیل شده اند. ایشان می فرماید: اگر طرف دعوی مالک عین نباشد، ذوالید منکر خواهد بود زیرا قولش مطابق قاعده است و بنابراین طرف مقابل مدعی محسوب شده و لازم است برای اثبات حرفش به بینه اتکا نماید.

لکن در فرضی که طرف دعوی خودِ صاحب ملک است، مثل ذوالیدی که خود اعتراف دارد به عدم ملکیت کند و می گوید: من این خانه را برای مدت معینی اجاره کردم، مساله دو صورت خواهد داشت؛ صورت اول: مالک قبول دارد که این خانه را اجاره داده اما ادعا دارد که مدت اجاره تمام شده. صورت دوم: وی ادعا می کند اصلا این خانه را اجاره نداده و ذوالید به زور در خانه نشسته است.

در این صورتی که طرف دعوی مالک عین باشد محقق بجنوردی می فرماید: قاعده ید جاری نیست و لذا ذوالید مدعی می شود و برای اثبات حرف خود نیاز به بینه دارد. اما اگر قاعده ید جاری می گشت، قولِ ذوالید موافق قاعده می بود، وی منکر محسوب می شد. بنابراین بر صاحب ملک لازم می شد که برای اثبات کلام خود دلیل آورد.

نظر استاد

اما به نظر ما اگر این کسی که الان در خانه نشسته است ادعای مالکیت خانه را داشت نیز قول او پذیرفته می شد؛ زیرا هم استیلاء بر عین دارد هم استیلاء بر منافع. پس همانطور که قاعده ید در باره عین جاریست به تبع آن بر منافع هم جاری خواهد بود؛ چراکه فی الواقع یک ید بیشتر وجود ندارد و آن ید بر عین است، اعتبار ید بر منافع نیز به تبع ید بر عین است. مانند جوهر و عرض که وجود عرض به تبعِ وجود جوهر است. لذا دیگر تفاوتی نیست که کند طرف دعوی صاحب ملک باشد یا شخص دیگری.

پس به نظر ما و ظاهر فتوای حضرت امام و دیگران این است که قاعده ید در منافع هم جاری است. چون ذوالید را منکر و طرف مقابل را مدعی می دانیم.

اما بنابر استدلال محقق بجنوردی که می فرماید: استیلاء بر منافع تبعی است و به سبب استیلاء برعین است نیز، در مانحن فیه وقتی یک کسی مقر است که مالک خانه نیست و مستاجر است، اقرار کرده که ید امانی دارد؛ این ید امانی در واقع همان ید مالک اصلی محسوب می شود؛ زیرا مالک اصلی است که به مستاجر اذن داده و وی از طرف او ماذون شده است. مثل وکیل که ید او نیز همان ید موکل است.

حالا که فهمیدیم ید مستاجر ید امانی است و همانند ید مالک اصلی است، دیگر ید او اعتباری نخواهد داشت و آنچه که معتبر است ید مالک اصلی است.

نقد ما بر فرمایش ایشان این بود که نگاه ما به استیلاء بر منافع متفاوت است. وقتی که شخصی خانه ای را اجاره می کند و در آن خانه می نشیند نسبت به منافع آن خانه مالک محسوب می شود. ما قبول داریم که ید مستاجر بر خانه ید امانی است و ید امانی همان ید مالک اصلی محسوب می شود، لکن این راجع به عین است و نه منافع.

منافع موجودات جدایی از عین هستند. ید مستاجر نسبت به منافع ید مالکانه است. ولی قبول دارد که نسبت به عین مالک نیست. حالا که این منافع تحت استیلاء خارجی اوست و شارع هم این استیلاء را اماره بر ملکیت قرار داده، قول او مطابق قاعده ید بوده و او منکر محسوب می شود. بنابراین قول او با یمین پذیرفته می شود.

خلاصه اینکه ما این تفصیل محقق بجنوردی را نمی پذیریم. ایشان بین ید بر عین و منافع خلط کرده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo