< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

94/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصالت اللزوم در معاملات
قبل از ورود به بحث اصالت اللزوم لازم است به چند مقدمه اشاره شود.
مقدمه اول : معنای اصالت اللزوم
اصالت اللزوم به این معناست که قاعده اولی در همه عقود این است که لازم باشند الا ما خرج بالدلیل. معنای لزوم این است که طرفین معامله نمی توانند عقد را فسخ کنند و معنای جواز قدرت طرفین بر فسخ عقد است.
مطلب دیگری که مرحوم نائینی و به تبع ایشان جمعی دیگر از علما مطرح نموده اند، بررسی اصل ماهیت لزوم و جواز است که ما بعدا به آن خواهیم پرداخت.
مقدمه دوم : معنای عقد
عقد یک معنای لغوی دارد و یک معنای اصطلاحی. معنای اصطلاحی هم از معنای لغوی آن نشات می گیرد. عَقَدَ- یَعقِدُ به معنای گره زدن است. دو ریسمان را که به هم گره می زنیم، به هم مرتبط می شوند حال آنکه پیش از گره زدن ارتباطی با هم نداشتند. کلمه عُقده به معنای محل گره است.
محقق خویی ارتباط این مطلب را با بحث ما اینگونه بیان می کند: در عقد دو تعهد و التزام وجود دارد که این دو تعهد به هم گره می خورند و بین آنها پیوند ایجاد می شود. محقق اصفهانی تعبیر متفاوتی دارد، ایشان می فرماید: عقد عبارت است از گره زدن دو جعل و دو قرار.
به نظر ما تعبیر محقق اصفهانی بهتر است. زیرا در عقود التزام نداریم بلکه جعل داریم، جعل ملکیت. وقتی شخصی می گوید: من مال خودم را فروختم؛ مقصود این است که جعل ملکیت کردم برای عوض در مقابل معوض. تعبیر به التزام در این مورد تعبیر مناسبی نیست. زیرا آنچه که واقع شده، جعل و اعتبار است. ایجاد ملکیت با التزام متفاوت است. التزام یعنی، من فلان کارهارا انجام می دهم اما وقتی عقد بیعی واقع می شود از مقوله التزام نبوده بلکه متعاقدین برای یکدیگر جعل ملکیت هم می کنند. یعنی اصل مطلب جعل ملکیت است ولی از لوازم آن این است که متعهد می شوند که عوض و معوض را تحویل دهند.
مقدمه سوم : معنای عهد
این بحث را مرحوم امام اعلی الله مقامه هم در کتاب بیع مطرح کرده اند. عهد به معنای میثاق و پیمان است. کلمه تعهد هم از همین گرفته شده است. در آیات شریفه همانطور که ( اوفوا بالعقود ) داریم، ( اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا ) نیز داریم. یعنی خدا از عهود شما هم مواخذه می کند.
ارتباط عهد با بحث ما چیست؟ گفتیم: عقد به معنای گره زدن است. آن دو چیزی را که به هم گره می زنند عهد می نامند. یعنی مجموع به مجموع دو عهد بعد گره خوردن عقد گفته می شود.
وقتی انسان مال خود را تملیک می کند باید پای لوازم این تملیک بایستد و به تعهدش عمل کند. نتیجه اینکه عقد اخص از عهد است. عهد یعنی پیمان، اما عقد یعنی پیمان گره خورده. لذا برخی از لغویین فرموده اند: عقد و عهد یک چیز هستند، و عقد عبارت است العهد المؤکد. لکن این اشتباه است. زیرا همانطور که محقق اصفهانی فرمود: عقد عبارت است از عهد المرتبط. یعنی مادامی که ارتباطی ندارد عهد است اما بعد از اینکه ارتباط برقرار شد و گره خورد با عهد دیگر به مجموع آنها عقد می گویند . پس رابطه بین آنها عموم و خصوص مطلق است.
مرحوم امام نقل فرموده اند از مجمعَین یعنی مجمع البیان(تفسیر مرحوم طبرسی) و مجمع البحرین (کتاب لغت شیخ طریحی) که در این دو کتاب نوشته شده: عهد اخص است و عقد اعم. خودشان تعبیر مجمعین را نقد فرموده و گفته اند: عبارت مجمعین اشتباه و شاید سهو قلمی اتفاق افتاده است.
محقق اصفهانی هم ابتدا اشتباه کرده اند و عهد را اخص از عقد دانسته اند اما در توضیحات مطلب را درست بیان کرده اند . پس همانطور که برای لزوم عقود از (اوفوا بالعقود) استفاده می کنیم از (اوف بالعهد[1]) هم می توان استفاده کرد. زیرا هر عقدی، عهد هم هست.
عهد یک استعمال رایج دارد به معنای میثاق. یک معنای غیر رایج هم دارد به معنای سفارش.
معنای اصطلاحی عقد ایجاب و قبول است. ایجاب و قبول دو عهد هستند که به هم گره می خورند و تشکیل عقد می دهند. در مقابل عقد نیز ایقاعاتند که فقط شامل ایجاب هستند.


[1] الاسراء آیه 34.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo