< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

93/01/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عرف مرجع تشخیص کثرت شک / شک کثیرالشک / شکوک غیر معتبر/کتاب الصلاة

در جلسه گذشته به بیان ایرادی که به روایت زراره و ابی بصیر وارد بود پرداختیم و آن ایراد را پاسخ دادیم.
اشکال دیگر بر دلالت روایت مطلب
محقق خویی اشکال دیگری را به این روایت وارد دانسته اند و به واسطه آن فرموده اند: این روایت ارتباطی به ما نحن فیه ندارد[1]. اشکال این است که همانطور که قرائن بر آن دلالت دارد، روایت ناظر به فرد دائم الشک می باشد و ارتباطی به کثیرالشک ندارد.استظهار سیدناالاستاد در دلالت روایت بر دائم الشک از این کلام راویست که فرمود: «کلما اعاد شک».
می دانید که بین دائم الشک و کثیر الشک تفاوت است. کثیرالشک فردی است که تمکن از امتثال دارد ولو به سختی و تکرار، اما دائم الشک اصلا امکان امتثال برای وی وجود ندارد، چرا که هر بار نماز خود را اعاده کند دوباره شک عارض او می شود. کسی که قدرت بر امتثال ندارد به حکم عقل امتثال از وی ساقط می باشد و نیازی به تعبد و دلیل نمی باشد زیرا تکلیف مشروط به قدرت است و در این مورد مفروض عدم وجود قدرت بر امتثال می باشد.
جواب به اشکال سید خویی
لکن می گوییم: هرچند در کلام سائل اینگونه که جناب محقق خویی می فرماید، می باشد؛ لکن امام علیه السلام در جواب اکتفا به کثرت شک نموده و فرموده:« فليمض أحدكم في الوهم و لا يكثرنّ نقض الصلاة» یعنی کثرت نقض نماز چیز مبغوضی است و بنابراین امام علیه السلام در جواب تمرکز را بر کثرت نهاده و اعتنا به شک را در این صورت جایز ندانسته و نیز مدار را دوام شک قرار نداده. و از آنجا که مهم در استدلال جواب امام است، ما می توانیم به این روایت استدلال نماییم.
روایت دوم، صحیحه ابن سنان
از جمله روایات که ما می توانیم به آن ها استدلال کنیم، صحیحه ابن سنان است.عن غير واحد عن أبي عبد اللّٰه (عليه السلام) قال: «إذا كثر عليك السهو فامض في صلاتك»[2]
کثیراًما گفتیم که مراد از سهو، شک می باشد، لذا روایت از حیث دلالت تمام است و کلام در سند آن باقی می ماند. در سند این روایت دو نکته وجود دارد. اول: ابن سنان در سند روایت آورده « عن غیر واحد»این روایت را نقل نموده و اشاره ای به اسماء آن ها ننموده است. لکن آن چنان که از درس سیدناالاستاد به خاطر دارم، «عن غیر واحد» دال بر کثرت است به گونه ای که احتیاجی به ذکر اسماء راویان وجود ندارد. انشا الله در این تعداد، افراد ثقه ای وجود دارند که بتوان به کلام آن ها تکیه کرد. همچنین لفظ « عن غیر واحد» دلالت بر استفاضه روایت نیز دارد و با چنین روایتی معامله روایت مرسل نمی شود. لذا این مقدار برای ما کافی است.
اشکال دیگری که وجود دارد در عنوان ابن سنان می باشد، این عنوان مشترک بین عبدالله ابن سنان و محمد ابن سنان می باشد. اگر ابن سنانی که راوی روایت است عبدالله باشد مشکلی در سند وجود ندارد چرا که او صحیح است. اما در صورتی که راوی محمد باشد روایت مورد خدش می باشد. چرا که مشهور قائل به ضعف وی شده اند. لکن به قرینه فضاله که او از ابن سنان نقل روایت کرده، گفته شده که این ابن سنان عبدالله بن سنان می باشد. زیرا غالبا روایت فضاله از عبدالله است و روایت او از محمد غیر معروف می باشد. در نهایت می گوییم اگر به این قرینه اکتفا شود، روایت قابل استدلال می باشد؛ اما در غیر این صورت باید از سایر صحاح استفاده شود.
روایت سوم، صحیحه محمد بن مسلم
از جمله دیگر روایات، صحیحه محمد بن مسلم است. عن أبي جعفر (عليه السّلام) قال: «إذا كثر عليك السهو فامض على صلاتك، فإنّه يوشك أن يدعك، إنّما هو من الشيطان»[3]
کثرت شک مرض نفسی است که شیطان از آن استفاده کرده و امور را برای انسان خراب کرده و او را در زحمت و سختی عجیبی واقع می کند. لذا امام علیه السلام می فرماید به شک اعتنا نکن و نماز را ادامه بده. این روایت نیز مانند روایت زراره و ابی بصیر از جهت دلالت و سند تمام وصحیح است.
اشکال در شمول حکم کثیرالشک
اما اشکال و اختلاف در امور دیگری در مورد کثرت شک وجود دارد. سوال این است که آیا عدم اعتنا به کثرت شک اختصاص به شک در عدد رکعات دارد یا اینکه شک در افعال مثل شک در عدد سجدات و مثل قرائت و امثال آن را نیز شامل می باشد؟ به نظر ما هر چند بعضی از اعلام در شمول این قاعده تشکیک کرده اند، قاعده شامل افعال نماز نیز می باشد؛ علت این است که اطلاق ادله شامل تمامی شکوک می باشد. لذا در مثل صحیحه محمد بن مسلم و ابن سنان شک مطلق است و شامل افعال نیز می باشد. همچنین می گوییم استفاده ی این مطلب از روایات، حکمت عقلی است زیرا اگر قرار بود به شک در نماز اعتنا شود، هر آینه شیطان مدخلی برای ورود پیدا می کرد و از آنجا که تفاوتی بین رکعات و افعال در این زمینه وجود ندارد، حکمت قضیه، ما را بر عمومیت این مطلب راهنماست. اما در هر صورت استدلال ما به اطلاق دلیل است و نه به حکمت آن. و با اطلاق است که قیدیت هر قیدی را برای آن نفی می کنیم.
بررسی تکلیف کثیرالشک در شک بین سه و چهار
فلو شكّ بين الثلاث و الأربع يبني على الأربع[4]
مطلب دیگر که سید ماتن فرموند: لازم است کثیر الشک در شک خود بنا را بر آن چیزی قرار دهد که مصلحت وی در آن است یعنی بنا نهد بر آنچه که بواسطه آن نماز او صحیح واقع می گردد. لذا در شک بین سه و چهار باید بنا را بر چهار و در شک بین چهار و پنج بنا را بر چهار بگذارد. ما نیز این مطلب را صحیح می دانیم.
لکن سیدناالاستاد در شک بین چهار و پنج می فرماید: برای این صورتِ شک، سه وجه وجود دارد[5]، گاهی این شک بعد از اکمال سجدتین است که بنا بر قاعده اولیه، باید بنا را بر چهار گذاشت و بعد از نماز سجده سهو بجا آورد. گاهی شک بین چهار و پنج در حال قیام است که در آن بنا بر قاعده اولیه وظیفه هدم قیام برای رجوع شک به سه و چهار و ترتب احکام آن می باشد. وجه سوم شک بین چهار و پنج در حال رکوع که بنا بر قاعده اولیه نماز باطل خواهد بود. اشکالی در صورت اول و سومی که بیان شد وجود ندارد، چرا که در آنها کثیرالشک باید بنا را بر مصلحت خویش یعنی چهار رکعت قرار داده و نماز را تمام نماید و نیازی به سجده سهو نیز وجود ندارد؛ چرا که در سجده سهو و اعاده نماز سختی و کلفتی وجود دارد که از کثیر الشک رفع شده است.
اما کلام در صورت دوم است یعنی صورت شک در حال قیام. در صورتی که کثیر الشک بخواهد در این حال بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند یعنی قرائت و بعد از آن رکوع و سجود و تشهد و سلام بجا آورد، نسبت به صورت اول وظیفه اش سنگین تر است . اما بنا بر صورت اول، اگر هدم رکعت کند شک او به سه و چهار باز می گردد که در این حال وظیفه کثیر الشک این است که بنا را چهار قرار دهد و نماز را تمام کند یعنی تشهد و سلام بخواند، تکلیف او اخف است. بنا بر این کلام سید ماتن یعنی بنا نهادن بر چهار در همه صور شک بین چهار و پنج مورد قبول نمی باشد؛ چرا که به مقتضای ادله ای که دلالت بر لزوم بنا گذاشتن بر صورت اخف در شک کثیر الشک داشتند ما باید حکم به هدم رکعت و تبدیل شک به سه و چهار نماییم.
به نظر ما بنا بر روایاتی که فرمودند: کثیر الشک به شک خود اعتنا نکند، یعنی باید بنا را بر صحیح قرار دهد و بگوید این تردید از جانب شیطان است و من به صورت صحیح نماز خوانده ام. لذا می گوییم: مقتضای این کلام همان است که سید یزدی بیان نمودند. یعنی باید بنا را بر چهار گذاشته قرائت و رکوع و سجود و تشهد و سلام را بجا آورد. سیدناالاستاد تمرکز خود را بر لزوم تخفیف بر کثیرالشک معطوف داشتند و از همین جهت فتوا به لزوم هدم دادند، لکن به نظر ما این کلام ایشان خلاف ظاهر ادله است و آنچه از ادله بر می آید این است که کثیرالشک، شیطان را از خود ترد کند و بگوید: من نماز خود را به صورت صحیح اتیان نمودم.
حکم کثرت شک در فعل یا حالت خاص
ولو كان كثرة شكه في فعل خاص يختص الحكم به، فلو شك اتفاقا في غير ذلك الفعل يعمل عمل الشك، وكذا لو كان كثير الشك بين الواحدة والاثنتين لم يلتفت في هذا الشك، ويبني على الاثنتين، وإذا اتفق أنه شك بين الاثنتين والثلاث أو بين الثلاث والأربع وجب عليه عمل الشك من البناء والإتيان بصلاة الاحتياط
در وظیفه نماز گزاری که کثیرا فقط در یک چیز مثلا بین سه و چهار یا فقط در یکی از افعال نماز مثل اتیان یک یا دو سجده شک کند و غیر از آن در چیز دیگری شک نداشته باشد یعنی بین سه و پنج یا دو و چهار و یا افعال دیگر نماز شک نمی کند، بین اعلام اختلاف نظر وجود دارد. بعضی فرموده اند در این صورت به دلیل وجود اطلاق دلیل، او نباید به هیچ شکی اعتنا نماید. اما بعضی دیگر از اعلام مثل صاحب جواهر و سید ماتن می فرمایند: ادله نسبت به این مورد انصراف دارند؛ و می گویند اگر شک در مورد خاصی بود، مصلی فقط در همان موردِ شک نباید به شک خود اعتنا نماید، نه در تمام موارد و در شکوک دیگری که بر وی عارض می شود باید مثل نماز گزاران غیر کثیرالشک عمل نماید. بنابر این انصراف دلیل نافی اطلاق آن می گردد.
ولو كان كثير الشك بعد تجاوز المحل مما لا حكم له دون غيره. فلو اتفق أنه شك في المحل وجب عليه الاعتناء، ولو كان كثرة شكه في صلاة خاصة أو الصلاة في مكان خاص ونحو ذلك اختص الحكم به، ولا يتعدى إلى غيره.
اگر مصلی کثیراً بعد از تجاوز از محل شک کند. گفتیم بعد از تجاوز از محل قاعده تجاوز جاری می باشد. لذا این فرد غیر از امکان اجرای قاعده تجاوز می تواند از حکم کثیرالشک نیز استفاده نماید و از دو طریق به شک خود اعتنا ننماید. اما در صورتی که این شخص در اثنای عمل شک کرد، لازم است به شک خود اعتنا نماید. چرا که حکم کثرت شک او اختصاص به صورت تجاوز از محل دارد.
در صورتی نیز که کثرت شک او به نماز یا مکان خاصی و یا امثال این موارد اختصاص داشته باشد، در موارد دیگر نمی تواند به حکم کثیرالشک عمل نماید.
مساله اول، عرف مرجع تشخیص کثرت شک
مسألة 1: المرجع في كثرة الشك العرف، ولا يبعد تحققه إذا شك في صلاة واحدة ثلاث مرات، أو في كل من الصلوات الثلاث مرة واحدة[6]
ملاک تشخیص کثیر الشک بودن امری عرفی است. یعنی انسان تشخیص می دهد حالت او غیر متعارف است و شک او زیاد است. اگر مصلی در یک نماز سه بار شک کند یا اینکه همیشه یک بار در سه نماز متوالی مثل نماز ظهر و عصر و مغرب شک کند، کثیرالشک خواهد بود.
این ملاک ها که بیان شد ملاک هایی عرفی هستند که جناب سید بیان نمودند. اما ممکن است به کمتر از این مقادیر نیز کثرت شک محقق شود؛ بنا بر این همانطور که بیان شد اگر انسان احساس کند از حالتی که بین مردم متعارف است خارج شده و از آن مقدار بیشتر شک می کند، در صدق عنوان کثیرالشک کفایت می کند. چرا که بیان امام علیه السلام اطلاق دارد و هر گاه عنوان «کثر علیه السهو» صادق بود، شخص کثیر الشک محسوب می گردد و ضابطه خاصی برای صدق این عنوان وجود ندارد، اما آنچه جناب سید در اندازه و مقدار شک بیان کردند، قیود زائدی هستند که در لسان دلیل وجود ندارد. لذا می گوییم: برای جریان احکام کثیرالشک صدق عرفی عنوان کثرت شک کافیست.
ويعتبر في صدقها أن لا يكون ذلك من جهة عروض عارض من خوف أو غضب أو هم أو نحو ذلك مما يوجب اغتشاش الحواس.
نکته دیگری که سید به آن اشاره می کند این است که کثرت شک باید در حالات عادی انسان باشد. اما اگر علت شک اضطراب و ترس یا اتفاقی که ذهن را مشغول می سازد باشد که از حالات عادی انسان محسوب نمی شود، عنوان کثرت شک صادق نخواهد بود.
مساله دوم،شک در عروض و زوال حالت کثرت شک
مسألة 2: لو شك في أنه حصل له حالة كثرة الشك أم لا بنى على عدمه كما أنه لو كان كثير الشك وشك في زوال هذه الحالة بنى على بقائها[7]
اگر مصلی شک کند که کثیر الشک است یا خیر یعنی نداند که شک او به مقداری که بواسطه آن از حد متعارف خارج شود رسیده یا خیر، مقتضای قاعده، جریان استصحاب عدم می باشد. چرا که این شک، حادثی است که مسبوق به عدم می باشد و در امثال این مورد استصحاب عدم جاری می باشد.
همچنین در صورتی که مصلی سابقا کثیرالشک بود، لکن الآن شک می کند که این حالت از وی زائل شده یا خیر، جریان استصحاب، حکم به بقای کثرت شک می کند.


[1] المستند فی شرح العروه الوثقی، السید ابو القاسم الخویی، ج 9،ص 7.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo