< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تکرر موجب، عامل تکرار سجده سهو /موجبات سجده سهو و کیفیت و احکام آن /کتاب الصلاة
مساله دوم، تکرر موجب، عامل تکرار سجده سهو
مسألة 2: يجب تكرّره بتكرر الموجب سواء كان من نوع واحد أو أنواع والكلام الواحد موجب واحد وإن طال، نعم إن تذكر ثم عاد تكرر.[1]
در این مساله مرحوم سید می فرماید: تکررِ موجبِ سجده سهو، موجب تکرار سجدتین سهو می باشد.
اما مساله محل بحث این است که منظور از موجِب چیست که در صورت وحدت موجَب یعنی سجده سهو نیز واحد باشد و با تعدد آن سجده نیز متعدد گردد.
جناب سید خویی فرموده اند[2]: موجب، خودِ سهو است و اگر سهو تنها یک سهو ولو طویل باشد، تنها یک بار لازم است سجده سهو بجا آورد. اما در صورتی که سهو متعدد گردد؛ به این صورت که مصلی در نماز دچار سهو گردد اما بعد از آن متذکر شده و بعد از تذکر، دوباره دچار سهو شود، موجَب یعنی سجده سهو نیز متعدد می گردد. لذا اگر سهو یک مرتبه باشد و در همان زمان، امور متعدد از مصلی صادر شود، اعتبار همچنان به همان یک مرتبه سهو است و توجهی به متعلق سهو و امور متعدد نمی گردد.
متعلق سهو، موجب سجده سهو
اما به نظر ما در این کلام سیدنا الاستاد اشکال وجود دارد، زیرا این کلام با ظاهر روایات منافات دارد و آنچه که ما در مراجعه به روایات یافتیم این است که معتبر، متعلق سهو یعنی مسهوّ و آنچه در حال سهو بجا آورده است می باشد. لذا در لسان روایات متعلقات سهو مثل قیام در محل قعود و بالعکس و قرائت در محل تسبیح و بالعکس که در حال سهو اتیان شده اند موجب سجده سهو هستند نه خود سهو.
نمونه این روایات، موثقه عمار است. «إذا أردت أن تقعد فقمت، أو أردت أن تقوم فقعدت، أو أردت أن تقرأ فسبّحت، أو أردت أن تسبّح فقرأت فعليك سجدتا السهو ...»[3] در این روایت نیز می بینیم که اعمال، معتبر در وجوب سجده می باشند. نمونه دیگر که اظهر از روایت قبل است روایت سفیان بن سمط می باشد که در جلسات گذشته بحث مفصلی در مورد سند آن انجام شد، عن أبي عبد اللّٰه (عليه السلام( «قال: تسجد سجدتي السهو في كلّ زيادة تدخل عليك أو نقصان»[4]. ظاهر این روایت نیز این است که موجب سجده سهو خود سهو نمی باشد بلکه اعمالی می باشند که در حال سهو اتیان شده اند. روایت دیگری که می توان به آن استدلال نمود روایت عبد الرحمن بن الحجاج می باشد. قال: «سألت أبا عبد اللّه عن الرجل يتكلم في الصلاة ناسيا يقول: أقيموا صفوفكم قال: يتم صلاته ثمَّ ليسجد سجدتين»[5]
عرف متشرعه، ملاک تشخیص وحدت وتعدد
بنا بر این چنانچه بیان شده عرف به حسب ظاهر می فهمد که اعتبار، به اموریست که در حال سهو اتیان می شوند و نه خود سهو که حالتی نفسانی می باشد. یعنی اگر اعمال و افعال از جنس واحد باشند تنها یک سجده واجب می شود. اما اگر متعدد باشند، موجَب نیز متعدد خواهد شد. اما منظور از واحد و متعدد این است که مثلا اگر مصلی در نماز گفت: اقیموا صفوفکم اعدلوا صفوفکم سووا صفوفکم، کلام واحدی محسوب می گردد زیرا این کلام متصل است اما اگر همین کلام به صورت منقطع بیان گردد و بین قسمتهای این کلام فتره و فاصله ایجاد شود، متعدد محسوب می گردد.
اما اعمالی که در غیر محل واقع می شوند هرچند متکون از حرکات متعددی می باشند لکن در نظر عرف شیء واحد محسوب شده زیرا معنون به عنوان واحدی می باشند و موجب یک سجده می باشند. زیرا این تعدد حرکات با دقت عقلی تشخیص داده می شود اما آنچه میزان است صدق عرفی وحدت می باشد. همینطور در مورد کسی که در محل تسبیح قرائت می کند، چون مجموع قرائت در نظر متشرعه عمل واحدی محسوب می شود، موجِب یک سجده سهو می باشد، هرچند قرائت از آیات و اجزای متعدد تشکیل شده است. این معنا با متن احادیث نیز که در بالا ذکر شد مطابق می باشد. مرحوم سید ماتن نیز از کلام خود همین معنا را اراده نموده است.
والصيغ الثلاث للسلام موجب واحد و إن كان الأحوط التعدّد.
دلیل این قول ایشان نیز صدق عرفی وحدت سلام در نظر عرف متشرعه می باشد. مثلا در روایت آمده که اتمام نماز با سلام است. محَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ «قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع افْتِتَاحُ الصَّلَاةِ الْوُضُوءُ وَ تَحْرِيمُهَا التَّكْبِيرُ- وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيمُ.»[6]
لذا می گوییم کل سلام در نظر عرف متشرعه یک عمل محسوب می گردد. نمونه ای دیگر از روایات موثقه عمار است «عن رجل صلّى ثلاث ركعات و هو يظنّ أنّها أربع فلمّا سلّم ذكر أنّها ثلاث، قال: يبني على صلاته متى ما ذكر، و يصلّي ركعة‌ و يتشهّد و يسلّم و يسجد سجدتي السهو، و قد جازت صلاته»[7] در این روایت از امام در مورد نماز گزاری که رکعت سوم را به گمان رکعت چهارم بجا می آورد و بعد از سلام متوجه نقص شد سوال شده؛ امام در پاسخ فرموده باید نماز خود را ادامه دهد و رکعت چهارم را بجا آورد. بعد از نماز نیز باید سجده سهو بجا آورد. این دو سجده سهو به موجب سلام زائد لازم شده اند. باید توجه داشت که متعارف در سلام نماز، صیغه سلام به طور کامل و متعدد است و امام علیه السلام در این حال حکم به وجوب یک بار سجده سهو و نه بیشتر نموده اند. همچنین می توان به اطلاق سلام و ترک استفسار امام در مورد سلام استدلال نمود. لذا می گوییم: با توجه به ترک استفسار از سوی امام علیه السلام، تمام صیغ سلام در نظر متشرعه عمل واحدی محسوب می شود.
اما در مورد زیادی تشهد بخلاف مورد نسیان آن کسی قائل به وجوب سجده سهو نشده.
و نقصان التسبيحات الأربع موجب واحد، بل و كذلك زيادتها و إن أتى بها ثلاث مرّات
دلیل این فرع نیز آن است که تسبیحات نیز به تمامه، عرفاً واجب واحدی محسوب می شوند؛ هرچند این تسبیحات با دقت عقلی از کلمات متعددی همچون تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر تشکیل شده اند. همین حکم در مورد زیادی تسبیحات اربعه نیز جاری است ولو آنکه مصلی این تسبیحات را سه بار تکرار نماید، زیرا در این حال نیز این تسبیحات واجب واحدی محسوب می شوند که جایگزین قرائت می باشند. لذا به نظر ما کلام سید ماتن کاملاً صحیح می باشد.
مساله سوم، سجدات سهو واجب در صورت نسیان سجده و تشهد
مسألة 3: إذا سها عن سجدة واحدة من الركعة الأُولى مثلًا و قام و قرأ الحمد و السورة و قنت و كبّر للركوع فتذكّر قبل أن يدخل في الركوع وجب العود للتدارك، و عليه سجود السهو ستّ مرّات، مرّة لقوله: بحول اللّٰه، و مرّة للقيام، و مرّة للحمد، و مرّة للسورة، و مرّة للقنوت، و مرّة لتكبير الركوع و هكذا يتكرّر خمس مرّات لو ترك التشهّد و قام و أتى بالتسبيحات و الاستغفار بعدها و كبّر للركوع فتذكّر. [8]
در صورتی که مصلی یک سجده از رکعت اول را فراموش نمود و برخاست و به قرائت در رکعت دوم پرداخت و بعداز آن قنوت و تکبیر قبل از رکوع را بجا آورد لکن داخل در رکوع نشد، سپس متوجه نسیان شد باید باز گردد و تدارک سجده نماید. بعد از تدارک سجده باید اعمال رکعت دوم خود را تکرار نماید. لذا مبتلا به زیادی اعمال خواهد بود، در این حال لازم است شش مرتبه سجده سهو بجا آورد. یک بار برای گفتن بحول الله و یک بار برای قیام و یک بار برای قرائت حمد و یک بار برای قرائت سوره و یک بار برای قنوت و یک بار دیگر نیز برای تکبیر رکوع باید سجده سهو بجا آورد. بنا بر این منظور از شش بار سجده سهو شش تا دو سجده سهو است یعنی دوازده سجده سهو واجب می باشد.
همین حکم در مورد نسیان تشهد جریان دارد لکن موجبات سجده سهو در نسیان تشهد، یک مورد کمتر از موجبات سجده سهو در هنگام نسیان یک سجده می باشد. حمد و سوره دو چیز محسوب می شوند؛ چرا که سوره وجوبی علی حده دارد. لذا مقصود از قرائت قرائت حمد است و سوره واجبی مستقل می باشد. اما تسبیحات بتمامه یک واجب محسوب می گردد؛ لذا در مورد فراموشی تشهد، تنها پنج بار سجده سهو واجب می باشد.
لکن بنا بر آنچه ما در مورد روایت سفیان بن سمط گفتیم و روایت او را تقویت نمودیم. اگر قائل به احتیاط وجوبی در اتیان سجده سهو در هر نقیصه و زیاده گشتیم در موارد فوق نیز احتیاط واجب اتیان سجده سهو می باشد اما در صورتی که قائل به استحباب سجده سهو در هر نقیصه و زیاده گردیم در این موارد نیز اتیان سجده سهو مستحب خواهد بود.
اما بنا بر مبنا سید خویی در این فروع تنها یک بار سجده سهو واجب می شود؛ چرا که در این موارد تنها یک سهو از مصلی صادر شده است.
مساله چهارم، عدم وجوب تعیین سبب در اتیان سجده سهو
مسألة 4: لا يجب فيه تعيين السبب و لو مع التعدّد، كما أنّه لا يجب الترتيب فيه بترتيب أسبابه على الأقوى[9]
مساله فوق در جایی است که بر مصلی مثلا سجده ای برای قیام در غیر محل و سجده دیگری بجهت بحول الله زائد و سجده دیگری بجهت قرائت زائد واجب باشد. لازم نیست هنگام اتیان سجده سهو سبب وجوب آن تعیین گردد؛ بلکه تنها لازم است تنها سجده ها را اتیان نمود و تعیین علت لازم نمی باشد.
همچنین در صورتی که وجوب تعیین نباشد، ترتیب اتیان نیز معنی نخواهد داشت زیرا اگر تعیین لازم بود واجب می شد که معلوم نماید که سجده اول برای فلان زیاده و دومین سجده برای فلان نقیصه است اما در صورتی که تعیین واجب نباشد و تنها طبیعت سجده واجب باشد؛ فقط باید سجده ها را اتیان نمود و موضوع ترتیب منتفی خواهد بود.
ترتیب در اتیان نماز احتیاط و قضای اجزای منسیه و سجده سهو
أمّا بينه و بين الأجزاء المنسية و الركعات الاحتياطية فهو مؤخّر عنها كما مرّ.
در جایی که بر مصلی هم نماز احتیاط و هم قضای اجزای منسیه و هم سجده سهو واجب باشد، ابتدا باید نماز احتیاط و بعد از آن اجزای منسیه و بعد از آن سجده سهو را اتیان نماید. علت این ترتیب آن است که نماز احتیاط متمم نماز می باشد؛ لذا باید متصل به نماز اتیان شوند. اجزای منسیه نیز لازم است که بعد از نماز قضا شوند که احراز عنوان بعدیت، بعد از نماز احتیاط خواهد بود. نکته ای که ذکر آن در این جا لازم است این است که عنوان قضا در مورد اجزای منسیه با قضای مصطلح متفاوت است؛ زیرا وجوب قضای اجزای منسیه بوسیله امر جدید نمی باشد بلکه بواسطه ی توسعه ای است که شارع در محل اتیان آنها قرار داده است. اما سجده سهو ارتباطی به اصل نماز ندارد بلکه واجبی مستقل است که حال کفاره ای را دارد که به دلیل سهو در نماز واجب شده.
مساله پنجم، بررسی حکم تعیین اشتباه علت سجده در صورت انکشاف
مسألة 5: لو سجد للكلام فبان أنّ الموجب غيره فان كان على وجه التقييد وجبت الإعادة و إن كان من باب الاشتباه في التطبيق أجزأ. [10]
گفتیم در اتیان سجده سهو در صورت تعدد، تعیین لازم نمی باشد. اما در صورتی که مصلی علت سجده را معین نمود و بعد از آن معلوم شد که در تعیین علت خطا نموده است، آنچه را که قصد نموده واقع نشده و آنچه که واقع شده را قصد ننموده است. حال آیا آنچه که اتیان نموده کفایت می کند یا خیر؟
مرحوم سید یزدی در این مورد تفصیل قائل شده بین آنکه تعیین از باب تقیید بوده یا از باب داعی و اشتباه در تطبیق. اگر از باب تقیید باشد یعنی سجده مقید به اتیان سجده بخاطر علت خاص باشد و معلوم شود علت چیز دیگری بوده، سجده واجب اتیان نشده. اما اگر از باب اشتباه در تطبیق باشد یعنی مصلی می خواسته سجده را برای آنچه که بذمه اش آمده اتیان نماید لکن بخطا تصور کرده سبب مثلا کلام زائد است و بعد از سجده معلوم شده که سبب چیز دیگری بوده، اشکالی در این صورت اتیان نخواهد بود. زیرا در هر صورت او خواسته اطاعت امر فعلی مولا را به آنچه که به گردنش بوده نماید اما خطا نموده.
اما مرحوم سیدنا الاستاد بحث طولانی در این مساله نموده اند و فرموده اند که تقیید ارتباطی با این موارد ندارد زیرا تقیید فرع بر امکان اطلاق است و امکان اطلاق از شئون امور موسع یعنی مفاهیم کلی می باشد اما فعل خارجی که انسان در خارج آن را اتیان می کند فردی از فعل است که امکان تضییق آن وجود ندارد.[11]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo