< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موارد وجوب سجده سهو / موجبات سجده سهو و کیفیت و احکام آن /کتاب الصلاة

کلام در ادامه مساله اول بود. مرحوم صاحب عروه می فرمایند:
تکلم عمدی با خیال تکلمِ خارج از نماز
ولو تكلم عامدا بزعم أنه خارج عن الصلاة يكون موجبا، لأنه باعتبار السهو عن كونه في الصلاة يعد سهوا
در این فرع مرحوم سید می فرمایند اگر مصلی به خیال آنکه نماز تمام شده عمدا تکلم نمود، باید سجده سهو بجا آورد. زیرا تکلم او بواسطه سهو در آن است که هنوز نماز تمام نشده. ممکن است برای انسان اتفاق بیافتد که تصور کند نماز تمام شده یا آنکه از اصل نماز غافل شود و فکر کند اصلا نماز نمی خواند، و به همین واسطه تکلم نماید.
اما آیا این تکلم سهوی محسوب می گردد تا بواسطه آن سجده سهو واجب گردد، چنانکه سید فرموده اند. یا آنکه سهو بحساب نیامده و موجب سجده سهو نمی باشد؟ بنا بر بیان مرحوم سید یزدی سبب تکلم در اثنای نماز غفلت و سهو است و بر این اساس سجده سهو واجب می گردد. ما نیز وجوب سجده سهو را می پذیریم. زیرا اگر تکلم مصلی را سهوی بدانیم وجوب واضح است، اما در صورتی که سهو محسوب نگردد، بنا بر مبنای ما که در جلسه گذشته بیان شد: در تمام موارد غیر عمد چه سهو و چه جهل مرکب، سجده سهو واجب می باشد. چرا که ما قائل به شمول اطلاق دلیل در جمیع موارد غیر عمد شدیم.

بررسی حکم سبق لسان در نماز
وأما سبق اللسان فلا يعد سهوا
سبق لسان به این معناست که در جایی که انسان قصد بیان کلمه ای را دارد اما بدون اختیار کلمه دیگری بر زبان وی جاری گردد. مثلا وقتی می خواهد بگوید «محمد» به اشتباه بگوید «محمود».
مرحوم سید می فرماید: سبق لسان از مقوله سهو نمی باشد هرچند امری غیر اختیاری می باشد. لذا ایشان می فرماید: سبق لسان موجب سجده سهو نمی باشد. زیرا چنانکه بیان شد ایشان سجده سهو را منحصر در جایی می دانند که سهو صادق باشد. اما بنا بر مبنای ما در این فرع سجده سهو لازم می باشد. چرا که کلام غیر عمدی در نماز و مشمول اطلاق دلیل می باشد.

بررسی حکم تنحنح و تاوه و ناله در نماز
وأما الحرف الخارج من التنحنح والتأوه والأنين الذي عمده لا يضر فسهوه أيضا لا يوجب السجود.
تنحنح امری است که در بعضی از حالات مستحب می باشد. تاوه نیز به معنی آه کشیدن و انین به معنای ناله می باشد.
مرحوم سید می فرماید: در موارد فوق سجده سهو واجب نمی باشد. علت این است که فعل عمدی این موارد موجب بطلان نمی گردد و بالتبع سهو آن ها نیز موجب سجده سهو نمی باشد. لکن سید در اینجا حق مطلب را ادا ننموده است. در واقع علت این است که بواسطه تنحنح و تاوه و انین، حرفی از دهان خارج نمی شود. زیرا حرف و لفظ در جایی صادق است که صوت اعتماد بر مخرجی از مخارج حروف داشته باشد و این موارد چنین نمی باشند و تنها مجرد صوت می باشند. لذا معنای حرف و لفظ و کلمه بر آنها صادق نمی باشد.

دوم، حکم سلام زائد در نماز
الثاني: السلام في غير موقعه ساهيا
دومین علت برای وجوب سجده سهو سلام زائد سهوی در نماز است، که اگر عمدا زائد بر نماز واقع گردد موجب بطلان نماز خواهد بود.
مرحوم سید حکیم می فرماید: «على المشهور شهرة عظيمة، بل عن جماعة: الاجماع عليه»[1] ظاهر کلام ایشان شهرت بین قدما و متاخیرین می باشد، همچنین نقل اجماعی بر این حکم را نیز در ادامه آورده است. اجماع اعتبار بیشتری از شهرت دارد زیرا در شهرت امکان مخالف وجود دارد بخلاف اجماع. لکن مرحوم سیدنا الاستاد شهرت این حکم را فقط بین متاخرین می داند و قائل به اختلاف در این مساله بین قدما می باشد، لکن اشهر بین قدما نیز وجوب بوده. بنا بر این کلماتی که از این دو عالم جلیل القدر نقل گردید، ظاهرا اختلافی بین این دو بزرگوار وجود دارد. شهرت عظیمه به این معناست که بین قدما و المتاخیرین وجود مخالف نادر بوده اما اشهر بین قدما به این معنی است که در قدما دو قول وجود داشته که هردو شهرت داشته اند لکن قول مشهور تر قول به وجوب بوده.

منشا اختلاف نظر در اجماع
آنچه که به نظر ما می رسد این است که علت این تفاوت بیان مرجع و مصدری که مرحوم سید حکیم به آن مراجعه نموده کتاب جواهر است، اما مصدر و مرجع سیدنا الاستاد کتاب حدائق می باشد. در کتاب جواهر گفته شده:«كذلك على المشهور بين الأصحاب قديما وحديثا نقلا وتحصيلا»[2]قدیما و حدیثا یعنی شهرت همانطور که در متاخیرین است در متقدمین علما نیز وجود داشته. نقلا و تحصیلا نیز به این معنی است که سایر علما این شهرت را نقل نموده اند و علاوه بر آن بنده این اجماع را خود بدست آوردم. اما صحاب حدائق می فرماید: «المشهور وجوب السجود فيه بل نقل العلامة في المنتهى الاتفاق على ذلك ونسبه المحقق إلى علمائنا مؤذنا بدعوى الاجماع عليه.وأنت خبير بأنه يظهر من عبائر جملة ممن قدمنا كلامهم سقوط السجود في هذا الموضع كابن أبي عقيل والشيخ المفيد والمرتضى وابن زهرة وسلار وابن حمزة»[3]ظاهر کلام ایشان این است که بعض قدما قائل به عدم وجوب شده اند.
بنا بر این کسی که به حدائق مراجعه نموده چنین به ذهنش می آید که اجماع و شهرت بر این حکم نزد متاخرین بوده یعنی از زمان محقق و علامه و بعد از ایشان، اما علمای سابق بر ایشان حکم به عدم وجوب کرده اند. لذا به نظر سید خویی مساله بین قدما اختلافی بوده است. اما سید حکیم که به جواهر مراجعه نموده مساله را مشهور بین قدما و متاخرین دانسته است. در غیر این صورت بعید است دو عالم هم عصر در مورد وجود اجماع در یک مطلب چنین اختلاف نظری داشته باشند.
انشا الله آقایان به مصادر و اصل کتب قدما یعنی المراسم سلار و مهذب ابن براج و مقنع شیخ مفید و مقنع و هدایه شیخ صدوق و کافیِ ابی الصلاح الحلبی و المبسوط شیخ طوسی و الوسیله ابن حمزه و یا به کتاب مفتاح الکرامه که ملتزم به نقل اقوال می باشد مراجعه نمایید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo