< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع:طوائفی که نماز جمعه بر آنها واجب نیست/فصل فی صلاه الجمعه/کتاب الصلاه
 بحث جلسه قبل درباره طوائفی بود که معذور بودند از اینکه در نماز جمعه حاضر شوند و گفتیم اگر احیاناً حاضر شدند آنگاه مانند سایر مکلفین بر آنها خواندن نماز جمعه واجب می شود و آنچه از این طوائف نفی شده و از دوششان برداشته شده لزوم حضور پیدا کردن است والّا اگر حاضر شدند دیگر واجب است نماز جمعه بخوانند که روایت حفص بن غیاث هم در این رابطه وارد شده است.
 با مراجعه به تهذیب متوجه می شویم که علماء همه به این روایت عمل کرده اند که غیر از صبی و مجنون اگر در نمازحاضر شدند نماز جمعه بر آنها واجب می شود.
 شیخ طوسی در تهذیب نقل می کند که شیخ مفید در مقنعه می فرماید:
 تهذيب الأحكام؛ ج، ص: 21
 هَؤُلَاءِ الَّذِينَ وَضَعَ اللَّهُ عَنْهُمُ الْجُمُعَةَ مَتَى حَضَرُوهَا لَزِمَهُمُ الدُّخُولُ فِيهَا وَ أَنْ يُصَلُّوهَا كَغَيْرِهِمْ وَ يَلْزَمُهُمُ اسْتِمَاعُ الْخُطْبَةِ وَ الصَّلَاةُ رَكْعَتَيْنِ وَ مَتَى لَمْ يَحْضُرُوهَا لَمْ يَجِبْ عَلَيْهِمْ وَ كَانَ عَلَيْهِمُ الصَّلَاةُ أَرْبَعُ رَكَعَاتٍ كَفَرْضِهِمْ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ وَ الَّذِي يَدُلُّ عَلَى مَا ذَكَرْنَاهُ مَا رَوَاهُ‌ سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبَّادِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع‌يَقُولُ فِي رَجُلٍ أَدْرَكَ الْجُمُعَةَ .................. قَالَ حَفْصٌ فَسَأَلْتُ عَنْهَا ابْنَ أَبِي لَيْلَى فَمَا طَعَنَ فِيهَا وَ لَا قَارَبَ قَالَ وَ سَمِعْتُ بَعْضَ مَوَالِيهِمْ يَسْأَلُ ابْنَ أَبِي لَيْلَى عَنِ الْجُمُعَةِ هَلْ تَجِبُ عَلَى الْمَرْأَةِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمُسَافِرِ فَقَالَ ابْنُ أَبِي لَيْلَى لَا تَجِبُ الْجُمُعَةُ عَلَى وَاحِدٍ مِنْهُمْ وَ لَا الْخَائِفِ فَقَالَ الرَّجُلُ فَمَا تَقُولُ إِنْ حَضَرَ وَاحِدٌ مِنْهُمُ الْجُمُعَةَ مَعَ الْإِمَامِ فَصَلَّاهَا مَعَهُ فَهَلْ تُجْزِيهِ تِلْكَ الصَّلَاةُ عَنْ ظُهْرِ يَوْمِهِ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ وَ كَيْفَ يُجْزِي مَا لَمْ يَفْرِضْهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَمَّا فَرَضَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ قَدْ قُلْتَ إِنَّ الْجُمُعَةَ لَا تَجِبُ عَلَيْهِ وَ مَنْ لَمْ تَجِبْ عَلَيْهِ الْجُمُعَةُ فَالْفَرْضُ عَلَيْهِ أَنْ يُصَلِّيَ أَرْبَعاً وَ يَلْزَمُكَ فِيهِ مَعْنَى أَنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَيْهِ أَرْبَعاً فَكَيْفَ أَجْزَأَ عَنْهُ رَكْعَتَانِ مَعَ مَا يَلْزَمُكَ أَنَّ مَنْ دَخَلَ فِيمَا لَمْ يَفْرِضْهُ اللَّهُ عَلَيْهِ لَمْ يُجْزِ عَنْهُ مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَمَا كَانَ عِنْدَ ابْنِ أَبِي لَيْلَى فِيهَا جَوَابٌ وَ طَلَبَ إِلَيْهِ أَنْ يُفَسِّرَهَا لَهُ فَأَبَى ثُمَّ سَأَلْتُهُ أَنَا عَنْ ذَلِكَ فَفَسَّرَهَا لِي فَقَالَ الْجَوَابُ عَنْ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلَى جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ رَخَّصَ لِلْمَرْأَةِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ أَنْ لَا يَأْتُوهَا فَلَمَّا حَضَرُوهَا سَقَطَتِ الرُّخْصَةُ وَ لَزِمَهُمُ الْفَرْضُ الْأَوَّلُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ أَجْزَأَ عَنْهُمْ فَقُلْتُ عَمَّنْ هَذَا فَقَالَ عَنْ مَوْلَانَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع [1] .
 حفص به ابن ابی لیلی اشکال می گیرد که اگر نماز جمعه بر این طوائف واجب نیست پس چطور اگر خوانده شود، نماز ظهر که بر آنها واجب است از دوششان ساقط می شود در حالیکه غیر واجب نمی تواند مسقط واجب باشد که ابن ابی لیلی بعداً جواب می دهد که بر این طوائف واجب نیست نماز جمعه بخوانند ولی اگر حاضر شدند واجب می شود ،که از ابن ابی لیلی سوال می کند شما این حرف را از کجا می گوئید که جواب می دهد از مولانا ابی عبدالله (ص) .
 کتاب تهذیب ،شرح مقنعه شیخ مفید است که شیخ طوسی نوشته اند.
 ابن ابی لیلی و قاسم بن محمد توثیق نشده اند ولی اصحاب و علماء به این روایات عمل کرده اند.
 علامه مجلسی هم شرحی بر تهذیب دارد که اسمش ملاذالاخیار است که در این کتاب می فرماید:
 ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار؛ ج، ص: 682
 الثاني: المشهور بين الأصحاب أنه يجب عليهم مع الحضور، و ممن صرح بذلك المفيد في المقنعة، و نحوه قال الشيخ في النهاية [2]
 سوالی شد که آیا مشهور که فتوا داده اند کافی است؟ جواب دادیم که خیر بلکه مشهور باید استناد بکنند که شهرت عملی حاصل شود زیرا اگر استناد نکنند می شود شهرت فتوایی در حالیکه ما شهرت عملی می خواهیم و با توضیحاتی که دادیم معلوم شد که شهرت عملی هم داریم.
 حکم بیع وقت البداء:
 بحث آخر در نماز جمعه این است که وقتی ندای نماز جمعه بلند شد باید بیع و خرید و فروش را رها کرد و آیه قرآن هم داریم که « یا ایها الذین آمنوا اذا نودی للصلاه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و ذرو البیع » سوره جمعه آیه(9).
  این نهی قطعاً نهی تحریمی است پس بیع وقت النداء بلا اشکال حرام است.
 حکم سایر معاملات چیست؟
 صاحب جواهر می فرمایدکه:
 جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج، ص: 307
 «و مما ذكرنا يعلم أنه لا فرق بين البيع و غيره من العقود و سائر المنافيات [3] »
 صاحب جواهر می فرماید آنچه میزان است فهم عرفی است و عرف می فهمد که علت حرام شدن بیع این است که بیع با آمادگی برای نماز جمعه و حرکت به سمت نماز جمعه منافات دارد پس بیع از باب مثال گفته شده است و خصوصیت خاصی ندارد پس هر معامله ای حکمش همین است و حکم حرمت را تعمیم می دهیم و شامل مضاربه و مزارعه و...هم می شود.
 بعد صاحب جواهر ادامه می دهند که: «بل لو لم يكن المدار على التنافي أمكن فهم المثالية من البيع لغيره من عقود المعاوضات و القطع بعدم الخصوصية كما اختاره جماعة [4] »
 یعنی ظاهر این است که ذکر بیع من باب مثال است.
 اگر نماز جمعه واجب تعیینی بود که گفتیم، قطعاً بیع حرام است.
 همان طور که صاحب شرایع اشاره می کند،اگر یکی از متعاقدین سعی(فاسعوا) بر او واجب نبود یعنی وجوب نماز جمعه به دلیلی از او برداشته شده بود دیگر بیعش حرام نیست.
 بعضی از متأخرین گفته اند اگر هر دو طرف معذور باشند اشکال ندارد اما اگر یک طرف معذور و طرف دیگر معذور نباشد باز هم بر هر دو بیع حرام است زیرا معذور اعانت علی الاثم می کند و به غیر معذور کمک می کند تا بیعش را تکمیل کند البته صاحب جواهر اشاره کرده که میزان در صدق تعاون ،قصد است پس اگر آقای معذور قصد دارد، کارش حرام است و الّا حرام نیست.
 این بحث که قصد در اعانت دخیل است یا نه محل اختلاف است و این بحث در باب بیع العنب آمده است که فروشنده انگور اگر به قصد این بفروشد که خریدار شراب درست کند حرام است ،یا اینکه حتی اگر قصد نداشته باشد ولی بداند خریدار شراب درست میکند باز هم حرام است؟
 این بحث بعداً مورد مطالعه قرار می گیرد.
 


[1] تهذيب الأحكام، الشيخ الطوسي، ج3، ص 21
[2] ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج4، ص682
[3] جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، الشيخ الطوسي، ج11، ص 307
[4] جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، الشيخ الطوسي، ج11 ، ص 307

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo