< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع:فاصله ی بین دو نماز جمعه/فصل فی صلاه الجمعه/کتاب الصلاه
 بحث ما درباره ی فاصله ی بین دو نماز جمعه بود که ظاهراً اجماع داریم که اگر فاصله شان کمتر از یک فرسخ شرعی باشد و همزمان شروع شوند، صحیح نیستند و اگر یکی مقدم بود و دیگری مؤخر بود آنکه مقدم است صحیح و دیگری باطل است و جلسه قبل بحث شد که ملاک تقدم و تقدم چیست؟، که ظاهراً اجماع داریم، ملاک تقدم و تأخر شروع خود نماز است و شروع خطبه ها اعتباری ندارد، زیرا انسان در حال خطبه ها، در حال نماز نیست بلکه صرفاً بمنزله نماز است و مسقط دو رکعت است.
  محقق در شرایع هم فرموده میزان صلاه الجمعه است نه خطبتین . هر چند که این بیان خلاف ظاهر است اما چون اجماع داریم ما هم می پذیریم و الّا اگر اجماع نبود ظاهر این بود که موقعی که امام خطبه ها را شروع میکند « صلاه الجمعه » شروع شده است و این ظهور خلاف اجماع است.
 حکم سکوت و استماع خطبتین:
 بحث دیگر این است که آیا سکوت و استماع خطبتین واجب است؟ آنچه قدر متیقن است وجوب استماع است و اینکه مأموم متوجه شود که خطیب چه می گوید. صاحب وسائل هم در باب 14 این بحث را مطرح کرده است که باب وجوب استماع الخطبتین است که می فرماید :
 وسائل الشيعة؛ ج، ص: 330
 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا خَطَبَ الْإِمَامُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- فَلَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَتَكَلَّمَ حَتَّى يَفْرُغَ الْإِمَامُ مِنْ خُطْبَتِهِ- فَإِذَا فَرَغَ الْإِمَامُ مِنَ الْخُطْبَتَيْنِ- تَكَلَّمَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَنْ يُقَامَ لِلصَّلَاةِ «7»- فَإِنْ سَمِعَ الْقِرَاءَةَ أَوْ لَمْ يَسْمَعْ أَجْزَأَهُ [1] .
 وسائل الشيعة؛ ج، ص: 331
 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لَا كَلَامَ وَ الْإِمَامُ يَخْطُبُ- وَ لَا الْتِفَاتَ إِلَّا كَمَا يَحِلُّ فِي الصَّلَاةِ- وَ إِنَّمَا جُعِلَتِ الْجُمُعَةُ رَكْعَتَيْنِ مِنْ أَجْلِ الْخُطْبَتَيْنِ- جُعِلَتَا مَكَانَ الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ- فَهُمَا صَلَاةٌ حَتَّى يَنْزِلَ الْإِمَامُ [2] .
 وسائل الشيعة؛ ج، ص: 331
 بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ يَتَكَلَّمَ الرَّجُلُ- إِذَا فَرَغَ الْإِمَامُ مِنَ الْخُطْبَةِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَنْ تُقَامَ الصَّلَاةُ- وَ إِنْ سَمِعَ الْقِرَاءَةَ أَوْ لَمْ يَسْمَعْ أَجْزَأَهُ [3] .
 
 
 وسائل الشيعة؛ ج، ص: 331
 بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُعَيْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ الْكَلَامِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ الْإِمَامُ يَخْطُبُ- فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ لَغَا- وَ مَنْ لَغَا فَلَا جُمُعَةَ لَهُ [4] .
 بنابر این احتیاط واجب این است که انسان سکوت کند و حین خطبه ها صحبت نکند مگر اینکه ضرورتی پیش بیاید زیرا این روایات ناظر به عدم تکلم هستند زیرا روایت اول عبارت « لا ینبغی» دارد و روایت سوم، مفهوم شرط دارد که یعنی اگر امام از خطبه فارغ نشده بود تکلم جایز نیست و اشکال دارد.
 روایتی که بگوید استماع لازم است در این باب نداریم ولی عدم تکلم مقدمه گوش کردن است هر چند در کتب دیگر باید روایاتی باشد که به استماع تاکید می کنند.
 در کتاب و قرب الاسناد باب 58 روایتی هست که می فرماید :
 قرب الإسناد (ط - الحديثة)؛ ص: 34
 وَ عَنْهُ، عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: «قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ:النَّاسُ عَلَى ثَلَاثَةِ مَنَازِلَ فِي الْجُمُعَةِ:رَجُلٌ أَتَى الْجُمُعَةَ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ الْإِمَامُ، وَ شَهِدَهَا بِإِنْصَاتٍ وَ سُكُونٍ، فَإِنَّ ذَلِكَ كَفَّارَةُ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ، وَ زِيَادَةَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ، إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ مَنْ جٰاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثٰالِهٰا.وَ رَجُلٌ شَهِدَهَا بِقَلَقٍ وَ لَغَطٍ فَذَلِكَ حَظُّهُ وَ رَجُلٌ أَتَاهَا وَ الْإِمَامُ يَخْطُبُ، فَقَامَ يُصَلِّي فَقَدْ خَالَفَ السُّنَّةَ، وَ هُوَ يَسْأَلُ اللَّهَ فَإِنْ شَاءَ أَعْطَاهُ وَ إِنْ شَاءَ حَرَمَهُ» [5]
 روایت می فرماید شخصی که در حین خطبه ها نماز مستحبی می خواند خلاف سنت است و آنکه استماع می کند خطبه ها را کفاره گناهانش است که البته دلالت بر استحباب استماع خطبه ها دارد.
 پس عمده فتوای مشهور است و از روایات حرمت تکلم و وجوب سکوت فهمیده می شود و وجوب سکوت مقدمه استماع است و مشهور استماع خطبه ها را لازم میدانند زیرا هدف از تشریع و وجوب خطبه چیزی نیست الّا اینکه مأمومین گوش کنند و اگر گوش کردن لازم نباشد وجوب خطبه ها لغو می شود و نکته ی دیگر اینکه خطبه مأخوذ از خطاب است و خطاب یعنی طرفینی است و مخاطبی دارد پس اگر افراد گوش ندهند اصلاً خطبه صدق نمی کند و آنچه سنت است استماع است و نماز مستحبی خواندن و حتی ذکر گفتن خلاف سنت است هر چند اگر در حین ذکر گفتن به خطیب هم توجه کند مشکلی ندارد ولی در هر صورت خلاف سنت است.
 بعضی ها گفته اند همان 5 نفر اگر گوش کنند استماع و خطبه صدق میکند و کافی است و از باقی ساقط است،البته این بیان خلاف مشهور است. پس مشهور می گویند استماع واجب است و باید بفهمد امام چه می گوید و تکلم را هم در حدی که به استماع و فهم خطبه ها ضرر نرساند مکروه می دانند نه حرام .
 مرحوم امام (ره) هم فتوایشان این است که استماع لازم است اما سکوت در حدی لازم است که منافات با استماع نداشته باشد و به نظر ما همین نظر صحیح است. البته این احکام، احکام تکلیفی هستند نه وضعی یعنی نمازشان صحیح ولی عمل بدی انجام داده اند.
 حکم جلوس بین الخطبتین:
 بحث بعد که باید به آن اشاره شود وجوب جلوس بین الخطبتین است زیرا روایات بسیار زیادی داریم که « یفصل بینهما بجلوس ٍ» و عبارات و روایات دیگری هم با همین مضمون بسیار وارد شده است.
 حداقل ، احتیاط واجب این است که بین دو خطبه جلوس انجام شود.
 مطلب دیگر این است که « الامام یخطب قائماً » یعنی امام جمعه باید در حال ایستاده خطبه بخواند که البته معاویه بخاطر اینکه پایش درد می کرد از مردم اجازه می گرفت و خطبه دوم را نشسته می خواند پس قیام هنگام خطبه خواندن واجب است ولی جلوس بین الخطبتین محل بحث است اما چون روایات زیادی داریم که فصل بین الخطبتین را به جلوس گفته اند ،دیگر احتیاط واجب می دهیم به وجوب جلوس بین الخطبتین که این جلوس باید به اندازه ی خواندن سوره ی توحید باشد.
 مطلب دیگر اینکه جایی که حضور واجب است که بحثی نداریم و واجب است و جایی که حضور واجب نیست بالاخره تأکّد طلب داریم که البته در روایات، 9 طائفه داریم که از این حکم استثناء شده است که بر این افراد و اقشار حضور واجب نیست.
 روایات این باب عبارتند از:
 وسائل الشيعة؛ ج، ص: 295
 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: إِنَّمَا «5» فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى النَّاسِ- مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً- مِنْهَا صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي جَمَاعَةٍ- وَ هِيَ الْجُمُعَةُ وَ وَضَعَهَا عَنْ تِسْعَةٍ- عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْمُسَافِرِ- وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرِيضِ وَ الْأَعْمَى- وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ [6] .
 وسائل الشيعة؛ ج، ص: 297
 وَ خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الْجُمُعَةِ فَقَالَ- الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَلِيِّ الْحَمِيدِ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ إِلَّا عَلَى الصَّبِيِّ- وَ الْمَرِيضِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ- وَ الْأَعْمَى وَ الْمُسَافِرِ وَ الْمَرْأَةِ- وَ الْعَبْدِ الْمَمْلُوكِ وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ [7] .
 وسائل الشيعة؛ ج، ص: 299
 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ فِي كُلِّ سَبْعَةِ أَيَّامٍ- خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً- مِنْهَا صَلَاةٌ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ- أَنْ يَشْهَدَهَا إِلَّا خَمْسَةً الْمَرِيضَ- وَ الْمَمْلُوكَ وَ الْمُسَافِرَ وَ الْمَرْأَةَ وَ الصَّبِيَّ [8] .
 وسائل الشيعة؛ ج، ص: 301
 رَوَى الشَّهِيدُ الثَّانِي فِي رِسَالَةِ الْجُمُعَةِ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص الْجُمُعَةُ حَقٌّ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ إِلَّا أَرْبَعَةً- عَبْدٌ مَمْلُوكٌ أَوِ امْرَأَةٌ أَوْ صَبِيٌّ أَوْ مَرِيضٌ [9] .
 این روایت فقط 4 دسته را ذکر کرده و استثناء کرده پس روایات همگی تعدادشان مساوی نیست .
 پس روایت ابتدایی که معتبر است 9 طائفه را گفته است و روایت معتبر دیگر 5 طائفه را گفته است و روایت مرسله شهید هم 4 طائفه را ذکر کرده است.
 این روایات منافاتی با هم ندارند و به روایت 9 طائفه ای عمل می شود و باقی روایات هم تعارض ندارند فقط اشاره به بعضی از طوائف شده است که البته صغیر و مجنون فی نفسه مستثنی هستند و هیچ تکلیفی ندارند.
 در کلمات فقها أعرج هم آمده که البته روایت معتبره ای در این باب نیست بلکه فقط روایت مرسله ی ضعیفی درباره أعرج است که البته اگر أعرج منظور مریض است بحثی نداریم و الّاأاعرج فی نفسه نمی تواند مستثنی شود زیرا روایت معتبره ای نداریم.
 مطلب دیگر اینکه روایتی که 9 طائفه را گفته است ، طائفه آخرش «مَن کان علی رأس الفرسخین» است که صاحب وسائل توضیح داده اند که منظور بعد از رأس فرسخین است یعنی اول فرسخ سوم، زیرا کسی که رأس فرسخین است واجب است حضور پیدا کند پس مازاد علی فرسخین دیگر تکلیف حضور ندارد.
 دلیل بر این مطلب روایتی 2 از باب 7 از ابواب صلاه جمعه است که می فرماید:
 وسائل الشيعة؛ ج، ص: 315
 بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: تَجِبُ الْجُمُعَةُ عَلَى مَنْ كَانَ مِنْهَا عَلَى فَرْسَخَيْنِ وَ مَعْنَى ذَلِكَ إِذَا كَانَ إِمَامٌ عَادِلٌ وَ قَالَ إِذَا كَانَ بَيْنَ الْجَمَاعَتَيْنِ ثَلَاثَةُ أَمْيَالٍ فَلَا بَأْسَ أَنْ يُجَمِّعَ هَؤُلَاءِ وَ يُجَمِّعَ هَؤُلَاءِ وَ لَا يَكُونُ بَيْنَ الْجَمَاعَتَيْنِ أَقَلُّ مِنْ ثَلَاثَةِ أَمْيَالٍ [10] .
 ( باسناده یعنی اسناد شیخ طوسی) یعنی کسی که بر راس فرسخین است باید حاضر شود.


[1] وسائل الشيعة، ج7، ص: 330
[2] وسائل الشيعة، ج7، ص: 331
[3] وسائل الشيعة، ج7، ص: 331
[4] وسائل الشيعة، ج7، ص: 331
[5] قرب الإسناد (ط - الحديثة)، ص 34
[6] وسائل الشيعة، ج7، ص 295
[7] وسائل الشيعة، ج7، ص 297
[8] وسائل الشيعة، ج7، ص 299
[9] وسائل الشيعة، ج7، ص 301
[10] وسائل الشيعة، ج7، ص315

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo