< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 موضوع:شرطیت عدد افراد تشکیل دهنده ی نماز جمعه/فصل فی صلاه الجمعه/کتاب الصلاه
 بحث شرطیت عدد در نماز جمعه بود که گفتیم دو عدد ذکر شده است، عدد سبعه وعدد خمسه و در روایات هم اشاره ای به وجه جمع بین این دو شده که خمسه شرط صحت و اجزاء است و وجوب ندارد اما وجوب با سبعه می آید و بعد با اشکالی مواجه می شویم که این روایات در زمان قصور ید امام (ع) وارد شده اند و زمان قصور ید، قبول کردیم وجوب تخییری است پس صحت و وجوب ملازم هستند و یکی هستند زیرا نماز جمعه ای که صحیح است مگر می شود عدل واجب تخییری نباشد، وقتی نماز جمعه صحیح است یعنی نماز ظهر نمی خوانیم پس خود به خود عدل واجب تخییری می شود زیرا بالاخره نماز یومیه ای واجب است یا مصداقش ظهر است یا مصداقش جمعه است و فرض این است که اگر نماز جمعه بخوانیم صحیح است و معنای صحت این است که مسقط عدل دیگر است و اگر مسقط عدل است خودش هم حتماً عدل است. با این توضیح اگر با سبعه، واجب تعیینی باشد خوب است زیرا با خمسه تعیینی نیست . و با سبعه وجوب تعیینی پیدا می کند اما اگر با سبعه تازه بخواهیم قائل به وجوب تخییری بشویم مشکل می شود زیرا مگر می شود در خمسه قائل به صحت بشویم ولی عدل واجب تخییری نباشد .پس در خمسه وجوب دارد تخییراً . پس با این بیان تفصیل بین صحت و وجوب برای خمسه و سبعه بی اساس می شود و توجه هم باید داشت که این روایت مربوط به الان نیست بلکه مربوط به زمان قصور ید امام است و در آن زمان وجوب تعیینی نبوده است و وجوب تخییری بوده است پس هم با خمسه و هم با سبعه وجوب تخییری شد و فرقی نیست.
  لهذا گفته اند، هم در جواهر هم در کلمات دیگران که فرق خمسه با سبعه در تأکّد فضیلت است یعنی با عدد سبعه فضیلت تاکد بیشتری پیدا میکند و بالاخره ثوابی هم در خمسه هست چون عبادت بدون ثواب معقول نیست زیرا بالاخره برای مولا مطلوب است. که البته به نظر ما تأکّد فضیلت، مسامحه در تعبیر است زیرا ما در همین زمان از ائمه (ع) توبیخ دیده ایم نسبت به اصحابشان که نماز جمعه نمی خواندند و نماز ظهر می خواندند در حالیکه ملامتی برای ترک ثواب نیست پس تعبیر تاکد طلب بهتر است یعنی خواست مولا موکد است هر چند مستحبی باشد.
 بحث دیگر اینکه اگر حین شروع هفت نفر بودند و در حین نماز شدند 5 نفر که تاکد الطلب از بین می رود و مشکلی پیش نمی آید و انما الکلام جایی است که از 5 نفر هم کمتربشوند و وسط نماز برسند به 3 یا 4 نفر . بعضی قائل شده اند که شروع ملاک است یعنی وقتی صحیحاً شروع شد دیگر تا آخر مشکلی ندارد و این قول را قبول نداریم.
 به نظر ما ظاهر دلیل این است که این شرط عدد مثل شرط طهارت در صلاه است که در تمام صلاه باید وجود داشته باشد و چنانچه در اثناء نماز طهارت از بین رفت نماز باطل است پس حالا که جمعه بودن باطل شد تکلیف چیست؟
 زیرا از ابتدا جمعه تشکیل شده ولی در اثناء مشکل پیش آمده است. بحث این است که این از موارد عدول هست که نیتش را از جمعه به ظهر عدول بدهد یا خیر که البته احتمالش وجود دارد و این همان بحث است که کسی نماز را به شکل تمام شروع می کند و در اثناء نیت قصر می کند و بالعکس که
 مشکلی نداشت زیرا تمامیّت و قصریّت مقوّم ماهیت صلاه نیستند و بالاخره ماهیت صلاه باقی است . اما می شود همین بیان را هم در باب جمعه و ظهر بزنیم یا خیر یعنی بگوییم ماهیت نماز جمعه همان نماز ظهر است و ماهیت نماز ظهر ماهیت نماز جمعه است، ولی این بیان را اینجا نمی توانیم داشته باشیم و صحیح نیست زیرا ممکن است دو ماهیت داشته باشند و یک ماهیت نباشد و ماهیت واحده بودنش برای ما محرز نیست لهذا عدول جایز نیست و از طرفی جمعه را شروع کرده اند ولی اتمامش صحیح نیست و از طرفی هم عدول جایز نیست زیرا احراز ماهیت واحده محرز نیست پس باید نماز رها شود و نماز ظهر را بخواند اما احوط این است که تا جائیکه ممکن است نماز ترک نشود پس عدول شود احتیاطاً به نماز ظهر ولی بعدش هم نماز ظهری بخواند زیرا ممکن است عدول صحیح نباشد. صورت دیگر اینکه رجاءاً همین نماز را به نیت جمعه تمام کند و بعدش نماز ظهر را بخواند که دیگر مشکلی نباشد.
 وجه ضعیفی هست که طبق قاعده «مَن أدرک» است که می گوید من ادرک رکعه فقد ادرک الصلاه کله که اولاً ناظر به وقت است و الان بحث ما عدد است و آنها خواسته اند بگویند طبق این قاعده اگر در رکعت اول این شرط عدد وجود داشت ودر رکعت دوم به هم خورد اشکالی ندارد و با وصف جمعه ادامه داده می شود زیرا این شخص مصداق «أدرک رکعهً»است و جوابش این است که این بحث مربوط به مأموم مسبوق است که به یک رکعت رسیده و به رکعت دیگر نرسیده و نمی توانیم تعدی کنیم به جایی که شرطیت عدد از بین رفته است و حتی تکلیف خود امام مبهم می شود و از بحث ماموم مسبوق خارج می شویم .
 شرایط خطبتین:
 اما بحث اصلی ما این است که تعبیر شده در کتب فقهی مثل شرایع و ... به اینکه از جمله شرایط نماز جمعه ایراد دو خطبه است که خیلی ها اشکال کرده اند که شرط نیست بلکه جزء واجب است در هر صورت بحث در این است که این دو خطبه مشتمل بر چه ارکانی و عناصری باید باشد. آنچه هیچ شکی در آن نیست اینکه در هر دو خطبه حمدالهی لازم است که در بعضی روایات علاوه بر حمد، ثناء هم هست که عطف تفصیلی بودنش هم خلاف ظاهر است بنابراین دو بحث داریم : 1 ـ حمد باید عربی باشد و علی الاقوی و علی الاحوط الوجوبی باید با لفظ جلاله باشد و « الله » ذکر شود و گفته شود
 الحمدالله که این شرط است در خطبتین و چون ثناء هم در بعضی روایات آمده پس اکتفا به الحمدالله نباید بشود بلکه مثلاً باید گفته شود الحمدلله رب العالمین، باعث الانبیاء والمرسلین ، ... که این عبارات دیگر ثناء هستند و صرفا حمد نیست و اینکه عطف تفصیلی باشد که بعضی گفته اند خلاف ظاهر است. که عبارت بعضی روایات هم این است که « یحمدالله و یثنی علیه » و در صحیحه محمد بن مسلم وموثقه سماعه آمده است و عبارت دیگر دارد که « ذکر خطبهً مشتملهً علی حمدالله و ثناء علیه » و خطبه های پیغمبر و ائمه هم علاوه بر حمد، ثناء هم دارد.
 رکن دوم صلوات بر محمد و آل محمد است که اختلاف بین روایات است که بعضی روایات گفته اند در هر دو خطبه صلوات گفته شود اما بعضی روایات فقط در خطبه دوم آمده است و در خطبه اول صلوات نیامده است و لهذا مرحوم امام (ره) در تحریر مسئله 7 فرموده اند : در خطبه اول علی الاحوط الوجوبی صلوات بفرستد و در خطبه دوم علی الاقوی صلوات بفرستد و این بخاطر اختلاف روایات است عبارت تحریر این
 است که « و الصلاه علی النبی صلی الله علیه و آله علی الاحوط فی الخطبه الاولی و علی الاقوی فی الثانیه »
 علی الاقوی بخاطر این است که همه روایات درباره خطبه ثانی اتفاق دارند که صلوات فرستاده شود. و علی الاحوط بخاطر این است که برای خطبه اول بعضی روایات امر به صلوات ندارند.
 دو روایت داریم که خصوصیات خطبه ها را بیان کرده اند .
  1 ـ صحیحه محمد بن مسلم(وسائل الشیعه.ج7.ص342)
  2- موثقه سماعه(وسائل الشیعه.ج7.ص342)
  در موثقه سماعه صلوات را فقط در خطبه دوم گفته است و عبارتش این است « قال ابوعبدالله (ع) یخطب یعنی امام الجمعه و هو قائم یحمدالله و یثنی علیه ثم یوصی بتقوی الله ثم یقرا سوره من القرآن ثم یجلس ثم یقوم فیحمد الله و یثنی علیه و یصلی علی محمد و علی ائمه المسلمین و یستغفر للمومنین و المومنات »
 اما صحیحه محمد بن مسلم در همان خطبه اول می فرماید صلوات فرستاده می شود و خطبه دوم هم باز صلوات دارد.
 حالا طبق مباحث اصولی چگونه باید توضیح دهیم؟ آیا آنکه صلوات را در هردوگفته تقیید می زند اطلاق آن را که نگفته یا آنکه نگفته قرینه استحباب می شود برای آنکه صلوات رادرهردو گفته است؟
 این بحث در جلسه بعد می آید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo