< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع:وقت نماز جمعه/فصل فی صلاه الجمعه/کتاب الصلاه
 درس خارج فقه . 10/2/92
 اشکالی که محقق خویی(ره) گرفته بودند به استدلالی که می گفت نماز جمعه مضیّق است و وقتش اوّل ظهر است بیان شد و جواب به اشکال ایشان باقی ماند.
 محقق خویی سه ایراد گرفته اند که اولی و دومی را گفتیم و جوابشان را هم گفتیم و جواب ایراد سوم ماند
 ایراد سوم محقق خویی(ره):
 در بعضی روایات می بینیم نماز ظهر عطف شده به نماز جمعه یا درباره ی عنوانی آمده که هم شامل نماز جمعه می شود وهم شامل نماز ظهر ، مثل عبارت «المکتوبه فی یوم الجمعه»که هم قابل انطباق بر نماز جمعه و هم نماز ظهر است آنگاه درباره ی این روایات فرموده وقتش حین زوال شمس است ، حالا اگر مقصود وقت اِجزاء باشد درباره ی نماز ظهر قطع داریم که وقت اِجزاء حین زوال شمس نیست بلکه نماز ظهر انسان در روز جمعه وقت ِاجزاءاش ادامه دارد تا غروب پس بناءاً علی ذلک چون این دو با هم آمده اند و عطف شده اند خود به خود این ادّله ناظر می شوند به وقت فضیلت پس هرچه راجع به تضییق داریم که می گوید وقت زوال شمس است،اینها به معنای وقت فضیلت است.قرینه ای هم اضافه می کنیم که به قیاس سایر ایّام منظور است که در سایر ایام چون اول ظهر نافله داریم ،این وقت فضیلت موسع شده تا انسان نافله را بخواند و بعد نماز را بخواند امّا در روز جمعه فرض این است که نافله قبل از ظهر است و اول ظهر دیگر هیچ نافله ای در روز جمعه وجود ندارد و فرقی ندارد چه نماز ظهر وچه نماز جمعه خوانده شود پس شروع وقت فضیلت همان حین زوال است. بحث یک قدم ویا دو قدم یا ذراع که گفتیم در سایر ایام به عقب می اندازیم به خاطر نافله،دیگر روز جمعه وجود ندارد ،اعم از اینکه نماز ظهر خوانده شود یا نماز جمعه پس به هیچ وجه این توقیت راجع به بحث اِجزاء نیست.بلکه در رابطه با وقت فضیلت است.حالا اگر در این وقت نماز خوانده نشد،وقت فضیلت از دست رفته والّا وقت اِجزاءاش همچنان تا غروب آفتاب ادامه دارد. این ایراد سوم محقق خویی است ولی بعد از این،ایشان اضافه می کند که چون خلاف مرتکز متشرعه است کوتاه می آییم و قول ما می شود قول مشهور که گفته اند تا یک مِثْل ، سایه تعدی کند که علی الاحوط تا آن وقت باید خوانده شود والّا طبق مقتضای قاعده وقت اِجزاء باید تا غروب باشد ولی دیگر ثوابش کم شده و وقت فضیلت همان اول وقت و حین زوال بود.پس این ادله ی توقیتیه را ارجاع می کنیم به وقت فضیلت که مِثل شاخص بیش از دو ساعت است و تا سه ساعت هم می رسد.
 اَقول:ایشان سه ایراد گرفته اند که ایراد اول ایشان این است که این ادله ظهور دارند در اول حقیقی که حین تزول الشمس باشد یعنی حین حقیقی و این معنا عرفاً خلاف ظاهر است و قابل حمل نیست بعد می فرمایند حین حقیقی قابل شناخت نیست مگر برای پیامبر(ص) از طریق جبرئیل پس جعل اول حقیقی صحیح نیست
  پس معنای این روایت چه می شود؟می فرماید برای حل قضیه حملشان می کنیم بر وقت فضیلت و با این حمل اشکال مرتفع می شود.
 جواب به محقق خویی(ره):
 اولین اشکال که به ذهن می رسد این است که اگر یک چیزی غیر ممکن است فرق نمی کند واجب باشد یا مستحب.پس اگر این وقت را از اجزاء برداریم و حمل بر وقت فضیلت کنیم مشکل حل نمی شود زیرا باز هم مقدور نیست مگر برای پیامبر(ص) .پس معلق شدن استحباب بر امری که قابل شناسایی نیست هم غلط است.
 دیگر اینکه روایاتی هست که عبارت «قدر شراک» را می گوید که به مقدار یک سانتی متر است و به نظر ما همگی حمل بر اول عرفی می شود و معنای قدر شراک هم همین است وبا اوائل عرفی منافات ندارد زیرا حدود 7 یا8 دقیقه طول می کشد و ایراد اول را هم جواب دادیم که اول حقیقی نیست بلکه مراد ابتدای عرفی است و قابل عمل است برای همه زیرا از قراین فهمیده می شود که ظهر شده است و بعد از دقایقی متوجه می شوند و نماز را شروع می کنند و اینکه گفته اند خلاف ظاهر است صحیح نیست زیرا موارد دیگری هم هست مثل استحباب نماز اول وقت که همین گونه است و عرفی است و ایراد دوم هم که بحث قدر شراک است رفع می شود زیرا با معنای اول عرفی منافات ندارد.
 مطلب دیگر اینکه در اشکال سوم ایشان استناد کرده اند به ذکرروایات ظهر و جمعه با هم و روایات ظهر را قطع داریم که وقت اجزاء اش مضیق نیست و تا غروب افتاب ادامه دارد و چون هردو با هم ذکر شده پس حمل بر فضیلت می شود مطلقا چه برای ظهر و چه برای جمعه پس جمعه وقت فضیلتش مقید است به اول وقت ولی اجزاءش ادامه دارد تا غروب .
 جواب به ایراد سوم مرحوم خویی(ره):
 این روایات دو دسته اند:
 دسته1) نمازظهر و نمازجمعه جمع شده اند و عطف شده اند و تعیین شده وقتشان که حین تزول الشمس است و مطلبی را که ایشان فرموده اند بر این روایات منطبق است و حمل بر وقت فضیلت می شوند.
 دسته2)روایاتی که مخصوص نماز جمعه است و اصطلاح مضیق هم برایشان آمده و موردشان فقط نماز جمعه است. عنوان مضیق به حسب اصطلاح ظهور در وقت اجزاء دارد یعنی درباره ی وقت فضیلت اصطلاح واجب مضیق بکار نمی رود.روایت می فرماید «والصلاه مما وسع فیها و الصلاه الجمعه ضیق فیها» که خصوص نماز جمعه است و ربطی به نماز ظهر روز جمعه هم ندارد پس این دسته دوم روایات محل تأمل است و با حرف مرحوم خویی تناسب ندارد و حمل بر فضیلت نمی شوند.
 روایاتی که در زیر به آنها اشاره می شود مربوط هستند به دسته ی دوم روایات که نماز ظهر و نماز جمعه بر یکدیگر عطف نشده اند:
 *روایت 1 از باب 8: (وسائل الشيعة؛ ج، ص: 315)
 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِعِيسَى وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلَّانٍ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ مِنَ الْأَشْيَاءِ أَشْيَاءَ مُوَسَّعَةً وَ أَشْيَاءَ مُضَيَّقَةً- فَالصَّلَاةُ مِمَّا وُسِّعَ فِيهِ تُقَدَّمُ مَرَّةً وَ تُؤَخَّرُ أُخْرَى- وَ الْجُمُعَةُ مِمَّا ضُيِّقَ فِيهَا- فَإِنَّ وَقْتَهَا يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَاعَةُ تَزُولُ- وَ وَقْتَ الْعَصْرِ فِيهَا وَقْتُ الظُّهْرِ فِي غَيْرِهَا.
 این روایات ایرادات مرحوم خویی شاملشان نمی شود زیرا عطف نکرده اند و نگفته اند حین تزول بلکه تعبیر به مضیق کرده است وباید اول ظهر باشد این روایات ظهور دارند و تضییق مصطلح که منظور وقت اِجزاء است وتفصیل داده شده بین نمازهای یومیه و نماز جمعه که نماز جمعه را نمی شود عقب یا جلو کرد
 *روایت 3 از باب 8: (وسائل الشيعة؛ ج، ص: 316)
 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّ مِنَ الْأُمُورِ أُمُوراً مُضَيَّقَةً وَ أُمُوراً مُوَسَّعَةً- وَ إِنَّ الْوَقْتَ وَقْتَانِ- وَ الصَّلَاةُ مِمَّا فِيهِ السَّعَةُ- فَرُبَّمَا عَجَّلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ رُبَّمَا أَخَّرَ- إِلَّا صَلَاةَ الْجُمُعَةِ- فَإِنَّ صَلَاةَ الْجُمُعَةِ مِنَ الْأَمْرِ الْمُضَيَّقِ- إِنَّمَا لَهَا وَقْتٌ وَاحِدٌ حِينَ تَزُولُ- وَ وَقْتُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَقْتُ الظُّهْرِ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ.
 که این روایات ظهور در معنای اجزاء دارد نه فضیلت بعد ادامه می دهد که جمعه مضیق است
 این روایات قرینه ای بر خلاف ندارند و ظهور کامل در توقیت واقعی دارند نه به حسب ثواب بلکه به حسب صحت و اجزاء عمل و قابل تقدیم و تاخیر نیست.
 نماز ظهر در این روایات نیامده بلکه در روایات دیگری داریم که صلاه روز جمعه (نگفته صلاه الجمعه و نگفته صلاه الظهربلکه نمازی که در روز جمعه خوانده می شود)که همگی حمل بر ظهر می شود که وقت فضیلتش اول وقت است و اجزاءاش تا غروب ادامه دارد و این روایات با نماز ظهر سازگار است و تصریحی به صلاه الجمعه ندارند
 پس دو ایراد به مرحوم خویی گرفته شد:
 1)روایات متفاوتند و بعضی تصریح دارند به عنوان مضیق و تقدیم و تاخیر در اینها و جود ندارد
  2)دیگر این بود که ابتدای حقیقی منظور نیست و ملاک عرف است و ابتدای عرفی ملاک است.نکته آخر اینکه اول وقت عرفی بستگی به تمام وقت دارد که اگر کل وقت طولانی بود اول وقتش هم طولانی می شود پس مقدار اول عرفی بستگی به کل وقت دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo