< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مسائل متفرقه ی تردد سی روزه نسبت به بقاء و عدم آن / فَصل فی قَواطع السَّفر / کتاب الصّلاة
 [2338] مسألة 37: فِي إلحاقِ الشَّهرِ الهِلالي إذا كانَ ناقِصاً بِثَلاثِينَ يَوماً إذا كانَ تَرَدُّدُه فِي أوَّلِ الشَّهر وَجهٌ لا يَخلُو عَن قُوَّةٍ وَ إن كانَ الأحوَط عَدَمُ الإكتِفاءِ بِه.
 الحاق اقامت مردد در ماهی که کمتر از سی روز است به تردید سی روزه:
 در مورد سومین قاطع از قواطع سفر که اقامت سی روز به صورت مردد در یک مکان می باشد، در برخی از روایات تعبیر به سی روز شده و در برخی از روایات نیز تعبیر به یک ماه شده است. لذا مرحوم سید(ره) می فرمایند اگر کسی از غرّهﻯ رجب تا غرّه شعبان با حالت تردد در محلی اقامت داشته باشد و تصادفاً آن ماه، بیست و نه روز باشد، وجه قوی این است که این مقدار نیز کفایت می کند. چراکه در برخی از روایات که تعدادشان بیشتر است عنوان «شَهر» آمده و در روایات کمتری عنوان «ثَلاثِینَ یَوماً» آمده است که این دو ملاک با همدیگر منافاتی ندارند بلکه انسان نسبت به آنها تخییر دارد. یعنی یا باید یک ماه تمام در آنجا بماند یا اگر صدق یک ماه نمی کند و مثلاً انسان از وسط ماه به آنجا آمده است، سی روز به صورت تلفیقی باید در آنجا بماند که غالب موارد نیز اینگونه است و اکثراً انسان بین دو هلال و یک شهر کامل در محلی نمی ماند. نتیجه اینکه نسبت به چنین شخصی که در یک ماهِ بیست و نه روزه در مکانی به صورت مردد مانده است صدق می کند که یک ماه در آن محل مانده است و همین مقدار کفایت می کند. لکن احتیاط مستحب این است که به این مقدار اکتفا نکند و سی روز را میزان قرار دهد و در روز آخر نیز احتیاط را رعایت کند و بین قصر و اتمام جمع کند.
 مناقشهﻯ محقق خوئی(ره) نسبت به معنی و مقدار عنوان «شهر»:
 محقق خوئی(ره) در این مسأله مناقشه کرده اند و از این جهت که در این مسأله جای احتیاط وجود دارد، مناقشهﻯ ایشان مناقشهﻯ خوبی است. ایشان می فرمایند اگر تعبیر «شَهر» در روایات را حمل کنیم بر شهر حقیقی که از غرّه تا غرّه است و شامل کسی که از وسط ماه به محلی می رود نمی شود و ممکن است در برخی از موارد، بین دو هلال، بیست ونه روز فاصله باشد، چنین فردی فرد نادر است. چون اصل تردد سی روزه در مکانی، یک اتفاق نادر است و اگر زمان این تردد نیز از روز اول یک ماه تا آخر همان ماه خلاصه شود و تصادفاً هم آن ماه بیست و نه روز باشد، یک احتمال بسیار نادر است. لذا از جهت نادر بودن چنین موردی، معنای حقیقی یک ماه مراد نمی باشد بلکه آن چیزی که در نظر مردم نسبت به یک ماه مصطلح می باشد و معنای عرفی آن است مراد می باشد که همان مقدار روزهای یک ماه است. پس نسبت به کسی که روز دوم یا سوم ماه وارد محلی شده و به اندازهﻯ مقدار یک ماه در آنجا مانده است نیز صدق می کند که بگوئیم یک ماه در آنجا مانده است و خصوص اقامت بین دو هلال که یک فرد نادر است مراد نیست.
 پس از اینکه ثابت کردیم مراد از اقامت یک ماه، فرد نادر آن که بین دو هلال است نمی باشد بلکه مقدار یک ماه مراد است ولو از وسط ماه شروع شود، بحثی که وجود دارد این است که مقدار یک ماه چقدر است؟ چون نصف کمتر ماههای سال، بیست و نه روز و نصف بیشتر ماههای سال سی روز هستند. لذا باید عدد یک ماه را معین کنیم که بیست و نه روز است یا سی روز؟
 مقدار متعارف و منصرف از یک ماه، سی روز است و ماه هایی که بیست و نه روز می باشند، استثناء هستند. چراکه مقصود از یک ماه، مقدار معینی است و امکان ندارد مراد از آن، هم سی روز باشد هم بیست و نه روز.
 نتیجهﻯ کلی بحث در این مسأله:
 نتیجه اینکه گفتیم قطعاً مراد از تعبیر «شَهر» در روایات، معنای حقیقی آن نیست، چون معنای حقیقی آن، فرد بسیار نادری است و اتفاق نمی افتد. لذا مراد از آن، مقدار یک ماه است که از هر روزی شروع شود محاسبه می شود و این مقدار نیز منصرف به سی روز است. همچنین اگر انصراف را نپذیریم و نسبت به بیست و نه روز یا سی روز بودن مقدار یک ماه شک کنیم، قدر متیقن سی روز است. چون بعد از سی روز، یقین به تمام شدن ماه پیدا می کنیم و هیچ ماهی سی و یک روز نیست. در نتیجه غیر از سی روز که قدر متیقن است، در صورتی که نسبت به بیست و نه روز شک کنیم، باید به عمومات قصر رجوع کنیم. پس مقدار یک ماه، سی روز است و دلیل آن یا انصراف ابتدایی مقدار «شَهر» به سی روز است یا اگر کسی این انصراف را قبول نکند و بر شک خود بین بیست و نه روز و سی روز باقی بماند، روز سی ام قدر متیقن و مرجع در روز بیست و نهم، عمومات قصر است. به نظر ما این بیان محقق خوئی(ره) حرف خوبی است و ما نیز آن را قبول داریم.
 *****
 [2339] مسألة 38: يَكفِي فِي الثَّلاثِين التَّلفِيق إذا كانَ تَرَدُّدُه فِي أثناءِ اليَوم كَما مَرَّ فِي إقامَةِ العَشَرَة وَ إن كانَ الأحوَط عَدَمُ الإكتِفاءِ وَ مُراعاةُ الإحتِياط.
 کفایت سی روز تلفیقی در قاطع بودن سفر:
 پس از اینکه در مسألهﻯ قبل گفتیم ملاک، مقدار سی روز است، مرحوم سید(ره) در این مسأله می فرمایند تلفیق سی روز نیز کفایت می کند. یعنی اگر کسی از طلوع فجر روز اول نیامده باشد تا برای تکمیل سی روز، اقامت تا غروب آفتاب روز سی ام کفایت کند بلکه از وسط روز آمده باشد، می تواند روز را به حساب ساعات آن تلفیق کند -همانند مطلبی که در قصد عشره بیان کردیم- مثلاً اگر ساعت ده روز اول وارد آنجا شده است می تواند مقدار ساعاتی که کم دارد را از روز سی و یکم اضافه کند و تا ساعت ده آن روز بماند. البته احتیاط مستحب بر عدم کفایت سی روز تلفیقی و مراعات احتیاط می باشد. وجه احتیاط این است که ممکن است مراد از کلمهﻯ «یَوم» درثَلاثِینََ یَوماً، یک روز کامل از طلوع فجر تا غروب آفتاب باشد.
 *****
 [2340] مسألة 39: لا فَرقَ فِي مَكانِ التَّرَدُّد بَينَ أن يَكونَ بَلَداً أو قَريَةً أو مَفازَةً.
 صور مختلف مکان تردد:
 همانطور که در قصد عشره نیز گفتیم تفاوتی نمی کند مکان تردد، شهری باشد یا روستایی باشد یا بیابان باشد.
 *****
 [2341] مسألة 40: يُشتَرَطُ اتِحادُ مَكانِ التَّرَدُّد فَلَو كانَ بَعضُ الثَّلاثِين فِي مَكانٍ وَ بَعضُه فِي مَكانٍ آخَر لَم يَقطَع حُكمُ السَّفَر وَ كَذا لَو كانَ مُشتَغِلاً بِالسِّير وَ هُوَ مُتَرَدِّد فَإنَّه يَبقى عَلى القَصرِ إذا قَطَعَ المَسافَة وَ لا يَضُرُّ بِوَحدَةِ المَكان إذا خَرَجَ عَن مَحَلِّ تَرَدُّدِه إلى مَكانٍ آخَر وَ لَو ما دُونَ المَسافَة بِقَصدِ العَودِ إلَيه عَمّا قَرِيب إذا كانَ بِحَيثُ يَصدُقُ عُرفاً أنَّه كانَ مُتَرَدِّداً فِي ذلِكَ المَكان ثَلاثِينَ يَوماً كَما إذا كانَ مُتَرَدِّداً فِي النَّجَفِ وَ خَرَجَ مِنه إلى الكُوفَة لِزِيارَةِ مُسلِمٍ أو لِصَلاةِ ركعَتَين فِي مَسجِدِ الكُوفَة وَ العَود إلَيه فِي ذلِكَ اليَوم أو فِي لَيلَتِه بَل أو بَعدَ ذلِكَ اليَوم.
 عدم کفایت تعدد مکان تردید سی روزه:
 تردید سی روزه نیز همانند قصد عشره باید در مکان واحدی باشد. یعنی اگر پانزده روز آن در یک شهر و پانزده روز دیگر آن در شهر دیگری باشد کفایت نمی کند. همچنین اگر تردید انسان در حال سیر باشد نیز فایده ای ندارد.
 البته کسی که سی روز در مکانی مردد است، به دلیل صدق عرفی می تواند به صورت مختصر و در حدّ یک یا دو یا سه ساعت از آن شهر خارج شود و یا اینکه به بساتین شهر سر بزند.
 *****
 [2342] مسألة 41: حُكمُ المُتُرَدِّد بَعدَ الثَّلاثِين كَحُكمِ المُقِيم فِي مَسألَةِ الخُرُوج إلى ما دُونَ المَسافَة مَعَ قَصدِ العَودِ إلَيه فِي أنَّه يُتِمُّ ذِهاباً وَ فِي المَقصَد وَ الإياب وَ مَحَلِّ التَّرَدُّد إذا كانَ قاصِداً لِلعَود إلَيه مِن حَيثُ إنَّه مَحَلُّ تَرَدُّدِه وَ فِي القَصرِ بِالخُرُوجِ إذا أعرَضَ عَنه وَ كانَ العَودِ إلَيه مِن حَيثُ كونِه مَنزِلاً لَه فِي سَفَرِه الجَدِيد وَ غَيرِ ذلِكَ مِنَ الصُّوَرِ الَّتِي ذَكَرناها.
 صور مختلف خروج از مکان تردید سی روزه تا قبل از مسافت شرعی:
 کسی که سی روز در مکانی به صورت متردد می ماند، بعد از اتمام سی روز که نمازش تمام می شود، در صورتی که بـخواهد تا فاصله ای کمتر از مسافت شرعی از شهر خارج شـود، حکم او همانـند کسی است که در مکانی قـصد عـشره می کند و یک نماز چهار رکعتی نیز در آنجا می خواند که مرحوم سید(ره) در مسائل گذشته نسبت به خروج چنین شخصی از محل قصد عشره، هفت صورت بیان کردند. ایشان تمام آن مطالب را به صورت خلاصه در این مسأله نیز مطرح کرده و می فرمایند در صورتی که آن شخص به قصد عود و بازگشت به محلی که سی روز در آنجا مانده است تا کمتر از مسافت شرعی خارج شود، نمازش در تمام مسیر ذهاب و ایاب و مقصد، تمام است. اما اگر هنگام خروج از شهر، قصد اعراض از آن محل را داشته باشد و قصد اقامت دوباره در آنجا را نداشته باشد، نمازش شکسته است و حتی در صورتی که تصادفاً آن محل، در مسیر برگشت او قرار بگیرد و از آن عبور کند، بازهم نمازش در آنجا شکسته است. به دلیل اینکه در روایات، کسی که سی روز به صورت مردد در محلی می ماند، ملحق به کسی شده است که قصد عشره دارد. لذا تمام احکامی که قاصد عشره دارد، چنین شخصی نیز دارد.
 *****
 [2343] مسألة 42: إذا تَرَدَّدَ فِي مَكانٍ تِسعَةَ وَ عِشرِينَ يَوماً أو أقَل ثُمَّ سارَ إلى مَكانٍ آخَر وَ تَرَدَّدَ فِيه كَذلِك وَ هكَذا بَقِيَ عَلى القَصر ما دامَ كَذلِك إلا إذا نَوَى الإقامَةَ فِي مَكانٍ أو بَقِيَ مُتَرَدِّداً ثَلاثِينَ يَوماً فِي مَكانٍ واحِدٍ.
 حکم نماز کسی که در تمام طول عمر بین مکانهای مختلف مردد است:
 اگر تمام عمر انسان به تردید بین مکانهای مختلف بگذرد، نمازش در تمام طول عمر شکسته است. مثلاً کسی که در مکانی به صورت مردد تا بیست و نه روز اقامت می کند و سپس به مکان دیگری رفته و در آنجا نیز بیست و نه روز یا کمتر به صورت مردد می ماند و تا آخر عمر این روال را ادامه می دهد، نمازش تا آخر عمر شکسته است. چون این مکان ها وطن او نیستند و در آنها قصد عشره نیز نمی کند و سی روز به صورت مردد نیز در آنها نمی ماند.
 *****
 [2344] مسألة 43: المُتَرَدِّدُ ثَلاثِينَ يَوماً إذا أنشَأ سَفَراً بِقَدرِ المَسافَة لا يُقَصِّر إلا بَعدَ الخُرُوجِ عَن حَدِّ التَّرَخُّص كَالمُقِيمِ كَما عَرَفتَ سابِقاً.
 رعایت حدّ ترخص برای کسی که سی روزِ مردد در مکانی می ماند:
 کسی که از وطن خود قصد سفر می کند، مسلماً نمازش پس از عبور از حدّ ترخص شکسته می شود. همچنین مرحوم سید(ره) در مسائل گذشته فرمودند کسی که در محلی قصد عشره می کند نیز اگر از آنجا قصد سفر کند، باز هم نـمازش از حدّ ترخص شکسته می شود. ایـشان در این مسأله می فرمایـند کسی که سی روز به صورت مردد در مکانی می ماند نیز همین حکم را دارد و در صورت انشاء سفر جدید، نمازش بعد از حدّ ترخص شکسته می شود.
 محقق خوئی(ره) در این مسأله با مرحوم سید(ره) مخالفت کرده و می فرمایند شکسته شدن نماز بعد از حدّ ترخص، اختصاص به وطن دارد و بعد از تتبع در ادلهﻯ آن، دلیلی پیدا نکردیم که آن را نسبت به قصد عشره و متردد ثَلاثِینَ یَوماً نیز تعمیم داده باشد.
 در بحث قصد عشره گفتیم تشبیهی در یکی از روایات نسبت به وطن مطرح شده که مربوط به کسانی است که قبل از یوم الترویه با قصد عشره به مکه مشرف می شوند. در مورد این افراد حضرت می فرمایند «قَالَ: مَنْ قَدِمَ قَبْلَ التَّرْوِيَةِ بِعَشَرَةِ أَيَّامٍ وَجَبَ عَلَيْهِ إِتْمَامُ الصَّلَاةِ وَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ مَكَّةَ فَإِذَا خَرَجَ إِلَى مِنًى وَجَبَ عَلَيْهِ التَّقْصِيرُ فَإِذَا زَارَ الْبَيْتَ أَتَمَّ الصَّلَاةَ وَ عَلَيْهِ إِتْمَامُ الصَّلَاةِ إِذَا رَجَعَ إِلَى مِنًى حَتَّى يَنْفِرَ.» [1] یعنی این افراد به منزلهﻯ اهالی و متوطنین مکه هستند.
 از جمله اشکالاتی که بر این تشبیه وجود دارد این است که احتمال دارد این تنزیل، از اختصاصات شهر مکه باشد. همچنین این تشبیه، مجمل است و ظهوری در عموم تنزیل ندارد و معلوم نیست مراد از آن، تنزیل در بعضی از آثار است یا در جمیع آثار. لذا نمی توان گفت هر کسی در هر جا قصد عشره داشته باشد، در جمیع احکام مثل شخص متوطن است و از جملهﻯ احکام متوطن، رعایت حدّ ترخص است؛ در نتیجه کسی که قصد عشره می کند نیز باید حدّ ترخص را رعایت کند.
 بعد از تمام این اشکالات حتی در صورتی که نسبت به قصد عشره قائل به چنین تنزیلی باشیم لکن نسبت به ما نحن فیه که تردید سی روزه در مکانی است نمی توانیم این حرف را بزنیم؛ چون چنین دلیل و تشبیهی نسبت به آن وجود ندارد. لذا از جهت عدم وجود دلیل در این بحث و صرف احتمال بودن آن، باید رعایت احتیاط شود.
 والسلام


[1] -الوسائل 8: 464 / أبواب صلاة المسافر ب3 ح3.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo