< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد جزایری

90/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 موضوع: مواسعة و مضایقة در قضای نماز
 گفتیم مرحوم حکیم در مستمسک روایات متعددی در مورد مواسعة نقل می کند البته سند این روایات به خوبی دو روایت صحیحه ی قبل نیست.
 وسائل الشیعة ج 5، باب 6 از ابواب قضاء الصلوات
 حدیث 2: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ تَكُونُ عَلَيْهِ صَلَاةٌ فِي الْحَضَرِ هَلْ يَقْضِيهَا وَ هُوَ مُسَافِرٌ قَالَ نَعَمْ يَقْضِيهَا بِاللَّيْلِ عَلَى الْأَرْضِ (چون مسافرهای قدیم سابقا در طول روز روی مرکب و در حال سفر بودند و شبها بر زمین آمده استراحت می کردند امام علیه السلام می فرماید: که نماز قضاء را روی مرکب نخواند بلکه شب وقتی روی زمین آمد بخواند) فَأَمَّا عَلَى الظَّهْرِ فَلَا وَ يُصَلِّي كَمَا يُصَلِّي فِي الْحَضَرِ. (یعنی همان چهار رکعتی باید قضا کند)
 دلالت روایت بر این است که وقتی در حضر نمازی از او قضا می شود، فرد می تواند قضای آن را به تأخیر بیندازد تا به سفر برود همچنین اگر قضای نماز فوری بود می بایست هنگام سفر در روز، سریع از مرکب پیاده شود و نماز را بخواند و نباید قضای آن را تا شب به تأخیر بیندازد.
 
 حدیث 3: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ‌ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَ هُوَ فِي السَّفَرِ فَأَخَّرَ الصَّلَاةَ حَتَّى قَدِمَ فَهُوَ يُرِيدُ يُصَلِّيهَا إِذَا قَدِمَ إِلَى أَهْلِهِ فَنَسِيَ حِينَ قَدِمَ إِلَى أَهْلِهِ أَنْ يُصَلِّيَهَا حَتَّى ذَهَبَ وَقْتُهَا قَالَ يُصَلِّيهَا رَكْعَتَيْنِ صَلَاةَ الْمُسَافِرِ لِأَنَّ الْوَقْتَ دَخَلَ وَ هُوَ مُسَافِرٌ كَانَ يَنْبَغِي أَنْ يُصَلِّيَ عِنْدَ ذَلِكَ حدیث فوق در مورد کسی است که نمازی از او از روز قبل قضا شده است. شب برخاست تا قضا را به جا آورد ولی ترسید صبح شود و نماز شب او از او فوت شود. امام علیه السلام می فرماید: می تواند صبر کند تا صبح شود و نماز شب را بخواند و بعد قضای نماز را به جا آورد.
 
 وسائل، باب 1 از ابواب قضاء الصلوات
 حدیث 7: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ الْمَغْرِبَ حَتَّى دَخَلَ وَقْتُ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ قَالَ يُصَلِّي الْعِشَاءَ ثُمَّ الْمَغْرِبَ
 حدیث 8: وَ بِالْإِسْنَادِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ الْعِشَاءَ فَذَكَرَ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ يُصَلِّي الْعِشَاءَ ثُمَّ الْفَجْرَ
 حدیث 9: وَ بِالْإِسْنَادِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ الْفَجْرَ حَتَّى حَضَرَتِ الظُّهْرُ قَالَ يَبْدَأُ بِالظُّهْرِ ثُمَّ يُصَلِّي الْفَجْرَ كَذَلِكَ كُلُّ صَلَاةٍ بَعْدَهَا صَلَاةٌ در این روایات امام علیه السلام تفصیل می دهد و آن اینکه اگر نماز، نمازی باشد که بعدش نمازی هست مانند ظهر و عصر در این حال اگر نماز قضایی به گردن فرد باشد اول نماز ظهر را بخواند و بعد قضاء را به جا آورد.
 ولی اگر بعد از آن نماز، نماز دیگری نباشد مانند نماز صبح در این حال اگر نماز قضایی به گردن فرد باشد او می تواند اول قضاء را به جا آورد و بعد نماز صبح را.
 به هر حال این حکم ظاهرا مستحب است ولی از آن استفاده می شود که اگر می تواند قضاء را به تأخیر اندازد و الا اگر قضای نماز فوری بود دیگر نوبت به این تفصیلات نمی رسید و سریع می بایست آن را خواند.
 
 وسائل، باب 55 از ابواب صلاة الجماعة
 حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَلَمَةَ صَاحِبِ السَّابِرِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع تُقَامُ الصَّلَاةُ وَ قَدْ صَلَّيْتُ فَقَالَ صَلِّ وَ اجْعَلْهَا لِمَا فَاتَ راوی سؤال می کند که به نماز جماعتی می رسد و حال آنکه نماز خود را خوانده است. امام علیه السلام می فرماید: نمازی قضاء را نیت کند و با جماعت همراه آنها بخواند.
 دلالت روایت در این است که اگر فرد نماز قضایی بر گردن داشته باشد باید فورا قضا می کرد نه اینکه به تأخیر بیندازد و الآن نیت کند. اگر تأخیر قضا اشکال داشت امام علیه السلام باید عدم جواز تأخیر قضا را به فرد تذکر می داد و حال آنکه در مقام بیان بود و چیزی نفرمود.
 
 حال باید روایات مضایقة را بخوانیم. اگر دلالت آنها تام باشد کار به تعارض می رسد در این حال یا تساقط می کند که مرجع اصالة البرائة از ضیق می باشد و اگر این روایات دلالت نداشتند به همان مواسعة عمل می کنیم. بنابراین در هر حال به مواسعة قائل می شویم. هرچند ممکن است قائل به تخییر شویم که واضح است در این حال می توانیم روایات مواسعة را اخذ کنیم.
 روایات مضایقة خود بر چند طائفة تقسیم می شوند:
 وسائل، باب 61 از ابواب المواقیت
 حدیث 4: عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَنَامُ عَنِ الْغَدَاةِ حَتَّى تَبْزُغَ الشَّمْسُ (خورشید بالا می آید و نور می دهد) أَ يُصَلِّي حِينَ يَسْتَيْقِظُ أَوْ يَنْتَظِرُ حَتَّى تَنْبَسِطَ الشَّمْسُ فَقَالَ يُصَلِّي حِينَ يَسْتَيْقِظُ قُلْتُ يُوتِرُ أَوْ يُصَلِّي الرَّكْعَتَيْنِ قَالَ بَلْ يَبْدَأُ بِالْفَرِيضَةِ این روایت صحیحة است.
 این روایت دلالتی بر مضایقة ندارد زیرا منشأ سؤال کراهت خواندن نماز در حال طلوع شمس است از این رو می پرسد آیا می تواند صبر کند تا زمان طلوع شمس بگذرد و خورشید کاملا بالا آید و یا اینکه همان موقع که بیدار شد و خورشید در حال طلوع است بخواند. امام علیه السلام می فرماید: می تواند همان موقع بخواند.
 از این رو این روایت در مقام دفع توهم حذر است و دلالت بر وجوب ندارد.
 بعد راوی می پرسد که فرد بیدار شده است و از نماز شب، نماز وتر را نخوانده است و همچنین نماز صبح او هم از او قضاء شده است که امام علیه السلام می فرماید: هنگام قضاء کردن نافله و فریضه، نماز فریضه مقدم است. این هم دلالتی بر مضایقة ندارد.
 
 وسائل باب 1 از ابواب قضاء الصلوات
 حدیث 5: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ أَنْ يُصَلِّيَ الصُّبْحَ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ قَالَ يُصَلِّيهَا حِينَ يَذْكُرُهَا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص رَقَدَ عَنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ ثُمَّ صَلَّاهَا حِينَ اسْتَيْقَظَ وَ لَكِنَّهُ تَنَحَّى عَنْ مَكَانِهِ ذَلِكَ ثُمَّ صَلَّى این روایت همان مانند روایت قبلی از باب نهی عقیب حذر می باشد و ربطی به مضایقة ندارد.
 
 مطلب دیگر این است که در روایاتی از الفاظی مانند خواندن قضاء (اذا ذکر) استفاده شده است. در میان این روایات صحاح هم وجود دارد ولی این بحث در این روایات مطرح است که (اذا) توقیتیة است یا شرطیة. اگر توقیتیة باشد معنایش این است که همان موقع که یادش آمد باید بخواند ولی اگر شرطیة باشد دیگر ناظر به وقت نیست بلکه معنایش این است که در صورتی که یادش آمد بخواند و تا زمانی که ناسی است تکلیف بر او فعلیت ندارد.
 به هر حال ظهور این روایات بر توقیت ضعیف است ولی دلالت روایات مواسعة بر وسعت اقوی می باشد. از این رو روایات مواسعة از باب تقدیم اظهر بر ظاهر مقدم می باشند.
 
 نکته ی دیگر در این روایات قضاء شدن نماز پیامبر اکرم (ص) می باشد که ظاهرا بر اثر خستگی به خواب رفته و نماز صبح از ایشان فوت شده است. این در حالی است که رسول خدا (ص) می فرماید: (تنام عینی و لا ینام قلبی) حال چطور او خواب می رود و نماز از او قضاء می شود. از این رو این بخش از روایات به روایات عامه شباهت دارد زیرا آنها در صدد آن هستند که سهو نبی را ثابت کنند و بگویند پیامبر هم می تواند اشتباه کند و حتی در روایاتی از ایشان آمده است که ابوبکر پیامبر را نصیحت می کرد.
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo