< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استحاضه/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

 

استحاضه بودن خونی که علم دارد حیض یا نفاس یا قروح نیست

مسألة ۲۳۶. اذا علمت المرأة بأن ما يخرج منها لیس بدم الجروح او القروح و لیس محکوما بالحیضیة و النفاسیة، وجب علیها ان تعمل بما یجب علی المستحاضة؛ بل ان شکّت فی کونها استحاضة او دما آخر، وجب البناء احتیاطا علی کونها من الاستحاضة و لو لم تکن فیها علائمها.

اين مسأله درباره زنی است که می داند خونی که از او خارج می شود، خون قروح و جروح نیست. نبودن جروح که معلوم است؛ چون که خون از داخل می آید. جروح به معنای این است که با کارد یا خنجری زخمی شده باشد؛ ولی این داخل است و چنین نمی شود؛ لهذا معلوم است که جروح نیست. اما قروح جمع قرحه و به معنای دمل است که در زن محتمل است. آن زن هم اگر یقین دارد، بحثی درش نیست. یقین دارد که خون قروح نیست؛ چون می داند درد و علامتی ندارد. یا اینکه از علائم استفاده کند؛ چون اگر زنی شک داشت، علائمی دارد که امام(ع) فرموده است که پنبه را داخل کند و ببیند خون از جنب چپ یا جنب راست می آید. اینها اماراتی هستند. در بعضی روایات از جنب چپ و در بعضی روایات از جنب راست [فرموده اند]؛ تعارضی هم در خود روایات هست. با آن علائم معلوم می شود که دم قروح است یا دم قروح نیست. حالا از این هم که گذشتیم معلوم شد که نیست. و لیس حیضا و نفاسا؛ معلوم باشد که حیض و نفاس نیست. چطور؟ خونی که از سه روز کمتر است یا از ده روز بیشتر است، یقینا حیض نیست. نفاس هم نیست؛ چون آن هم بالاترینش ده روز است. حالا نه حیض و نه نفاس است؛ پس بر استحاضه حمل می شود. بعدش مرحوم سید در عروه فرموده است: "ان شکّت فی کون الدم استحاضة او دما آخر وجب البناء احتیاطا علی کونه من الاستحاضة‌"؛[1] یعنی هر وقت آدم شک کرد که این خون، استحاضه یا چیز دیگر است، اصالة الاستحاضه ای داریم و باید بر استحاضه حملش بکنیم. مگر اینکه حیض بودن یا ثبوت خون های دیگر، مُثبِت داشته باشند؛ مثل دم العذرة که آن هم علائم دارد. اگر علائم و مثبتاتی داشتند، [ثابت می شوند] و الا اصالة الاستحاضة جاری می شود. این هم دیگر بحث خاصی ندارد و بین اصحاب، متسالم علیه است. محقق(ره) در شرائع هم اختیارش کرده و سید(ره) در عروه هم به آن فتوا داده است. مطلب همین طور است که گفتیم.

حدث در اثنای غسل استحاضه

مسألة. اذا احدثت فی اثناء غسلها ... .

اگر زن مستحاضه ای در اثنای غسل استحاضه، به حدث اصغر محدث شد و مثلا از او بول خارج شد، چه باید بکند؟ غسلش صحیح است و باید بعد از غسل، وضویی به جا بیاورد. یادتان هست که بحثی در غسل جنابت کردیم؟ آن بحث در اینجا نمی آید و ربطی به استحاضه ندارد. آن ادله ای مربوط به خودش دارد. اما این غسل استحاضه است و حدثی که در اثنایش بیرون آمده، موجب وضوست. دلیلی نداریم که این، غسل را باطل می کند؛ لهذا طبق قاعده، غسل صحیح است؛ منتهی باید لوازم آن حدث را که وضو باشد، انجام دهد. مشکلی هم ندارد.

و اذا احدثت بما يوجب الغسل کالجنابة و مس المیت ...

اگر در اثنای غسل، دستش به میتی خورد و غسل مس میت به گردنش آمد یا جنب شد، این غسل، باطل است و یک غسل دیگر به نیت اعم باید انجام دهد. چون که می دانید وقتی غسل ها باهم جمع شدند، یک غسل کافی است. هم به نیت استحاضه، هم به نیت مس میت و هم به نیت جنابت، یک غسل به جا می آورد و اشکالی ندارد.

 

سوال: حتما باید نیت اعم انجام دهد؟

جواب: بله‌؛ نیت اعم انجام می دهد.

 

سوال: بحثی کردید که یک غسل انجام دهد با یک نیت ... .

جواب: بله؛ نظرمان این است. منتهى احتیاط این است که همه را نیت کند؛ چون روایت دارد. صحیحه زراره از امام باقر(ع) می فرماید: "من اجتمعت علیه حقوق الله اجزأه عنها غسل واحد." ندارد که غسل واحد به چه نیتی باشد و اطلاق دارد. لذا نظر ما این است؛ اما احتیاط، بهتر است. حالا یک غسل به نیت همه انجام دهد.

 

مباحث ما در بحث استحاضه تمام شد. و قد فرغنا بحمدالله من مبحث الاستحاضة علی طولها و تفصیلها.

تعریف حیض و زمان آن

بحث بعدی درباره حیض است که سنگین تر از استحاضه است.

اول بحثی داریم که معنای لغوی کلمه حیض چیست؟ حاض، یحیض یا تحیض به معنای سال، یسیل است. به معنای سیلان و جریان است. از بابت اینکه خون حیض، جریان می کند و معمولا جریانش زیادتر از استحاضه است. این معنی لغویش است. این یک خونی است که بر حسب عادت است. استحاضه، مرضی است که گاهی به سراغ زن می آید؛ اما حیض جریانی مستمر و عادی است و هر ماهی یک مرتبه می آید و به آن عادت می گویند. ایام العادة. به زنی که حیض می بیند، حائض می گویند. زمان این خون هم مشخص است و باید بعد از بلوغ و قبل از یأس باشد. یأس یعنی یائسه شدن. بلوغ دخترها با اتمام نه سال و یائسه شدن با پنجاه سال است؛ اما اگر زنی قرشی باشد، یائسه شدنش با شصت سال است و اگر بعدش خون دید، دیگر حیض نیست و استحاضه است. قبل از نه سال هم اگر خون دید، حیض نیست و استحاضه است. ممکن است زنی در تمام عمرش هم خون نبیند که اصطلاحا به آن، مسترابة می گویند. هر وقت گفتیم مسترابة یعنی لا تحیض فی سن من تحیض. در سن من تحیض است؛ لکن حیض نمی شود. این هم احکامی دارد. اینها چند مطلب راجع به اینجایند.

حالا سر تعریف خون حیض رفتیم. خون حیض، درست ضد استحاضه است. خون حیض خونی است سرخ یا سیاه که با فشار بیرون می آید و با سوزش همراه است. بدفع و حرقة؛ یعنی با سوزش و پرتاب. این طوری بیرون می آید. در این مورد هم روایت داریم. روایتش صحیحه حفص بن البختری از امام صادق(ع) است که فرمود:

۲۱۳۳- ۲- وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ قَالَ: دَخَلَتْ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع امْرَأَةٌ فَسَأَلَتْهُ عَنِ الْمَرْأَةِ یَسْتَمِرُّ بِهَا الدَّمُ فَلَا تَدْرِی حَیْضٌ هُوَ أَوْ غَیْرُهُ قَالَ فَقَالَ لَهَا إِنَّ دَمَ الْحَیْضِ حَارٌّ (گرم است) عَبِیطٌ (خون تازه ای است و رنگش شفاف است) أَسْوَدُ (سیاه رنگ است) لَهُ دَفْعٌ وَ حَرَارَةٌ (با شدت و پرتاب بیرون می آید) وَ دَمُ الِاسْتِحَاضَةِ أَصْفَرُ بَارِدٌ (خون استحاضه خنک و زرد رنگ است) ... .[2]

روایات دیگری هم داریم که در تایید این روایتند و معارضه هم ندارند و اصحاب هم به این مطلب فتوا داده اند. اینها مشخصات و صفات بودند. اینها را که گفتیم، صفات الحیض می گویند.

گفتیم که یائسه شدن در غیر قرشیه به پنجاه سال و در قرشیه به شصت سال است. ما در اینجا دو بحث داریم؛ یک بحث این است که قرشیه کیست و بحث دیگر این است که وقتی می گوییم تا شصت سال به چه دلیل است.

بحثی پیرامون عنوان قرشی بودن

اما در قرشیه اختلاف شده است که این کلمه منسوب به قریش است. بعضی گفته اند قریش، نَضْر بن کنانه بوده است و بعضی گفته اند قریش، اسم نوه اش بوده است که فَهر بن مالک بن نضر بن کنانه است. ما در اینجا نوشته ایم:

الاصح عندی انّ قریش اسم للطائفة.

قریش اسم قبیله است. منتهی بحث بر سر این است که منشأ و مبدأ این قبیله یعنی جد بزرگشان چه کسی بوده است؟ آیا نضر بن کنانه یا نوه اش بوده است؟ و الا دیگر اولاد و احفادشان و همه طائفه شان، قریش اند.

سوال و جواب: نه؛ تا قریش شامل می شود. بنی هاشم مال خمس است. اما قضیه حیض، مربوط به قریش است. حیض غیر از خمس است. خمس مال بنی هاشم است. اما حیض مال قریش و تا شصت سال است.

بیان محقق خویی(ره) پیرامون قرشی بودن

سیدنا الاستاد الخوئي (ره) فرموده است:

الخطب سهل. مسأله مهم نیست؛ چون که حسب بررسی هایی که داریم، الان غیر از اولاد علی و عباس، هیچ کسی از قریش شناخته شده نیست. لا یوجد و لا یعرف مگر اولاد عباس‌ که بنی العباس اند و اولاد امیرالمؤمنین علی(ع). لهذا می گوید ما چه کار داریم که جد اعلاشان نضر بن کنانه یا نوه اش بوده است؛ اثری ندارد. چون که اینها الان وجود خارجی ندارند یا قابل شناسایی نیستند. لهذا دیگر بحث مهمی وجود ندارد. اولاد علی و عباس هم مشخص و معلومند.[3]

چندتا مساله خواندیم و داخل مبحث حیض هم شدیم و امهاتی از مباحث حیض را هم گفتیم. منتهی امامنا عقبة کئودة. جلویمان بحث های بسیار سخت و طولانی ای وجود دارد. خودتان را آماده کنید که از سخت ترین مباحث فقه، مباحث دماء ثلاثه است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo