< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استحاضه/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

 

مسأله: قطع نشدن خون هنگام غسل

مسألة ۴۲ ان لم ینقطع الدم حین الغسل صح غسلها و لکن اذا تبدلت الاستحاضة من المتوسطة الی الکثیرة وجبت اعادة الغسل سواء کان ترتیبیا او ارتماسیا.

اگر مرتب خون می آید و معلوم نیست که در آینده قطع می شود یا نه. اگر بداند قطع می شود باید تا فطره انقطاع، صبر کند. اما نمی داند؛ وضعیت مستحاضه هیچ اعتبار ندارد و ممکن است همین طور از ظهر تا شب بیاید. پس باید وقت نماز، غسلش را انجام دهد و در حالی که خون هم جاری است، اشکالی ندارد و غسل صحیح است.

 

سوال: اگر نداند که قطع می شود یا نه، باید تا دم آخر صبر کند؟

جواب: نه؛ لازم نیست.

 

لکن اگر متوسطه به کثیره تبدیل شد و موقعی که غسل را انجام داد، متوسطه بود و تا می خواست نماز بخواند، کثیره شد، دوباره باید غسل کند.

اما صحت غسل با جریان خون، لاطلاق الادله است؛ چون که غسل که بر مستحاضه واجب است، در همان حال استحاضه بر او واجب است‌؛ یعنی در حال جریان خون، اطلاق ادله شامل می شود. منتهی گاهی اوقات، فطره انقطاعی ممکن است پیدا شود. اگر می داند که می شود، باید صبر کند و اگر نمی داند، همین طور غسل به جا بیاورد.

اما اگر متوسطه به کثیره تبدیل شد، چرا باید دوباره غسل را انجام دهد؟ برای اینکه استحاضه کثیره را این طور حساب می کنند و فقها فرموده اند که حدث اقوایی است و یک حدثی است که مثل اینکه با آن حدث متوسطه فرق دارد و این متفاوت است؛ لهذا این حدث کثیره که پیدا شد، آن طهارتی که از بابت غسل متوسطه بود، شکسته می شود و دوباره باید غسل کند. البته این واقعیت هم دارد؛ برای اینکه حدث استحاضه متوسطه احکام مخصوصی دارد. حدث استحاضه کثیره هم احکام خاصه ای دارد که استحاضه متوسطه، آنها را ندارد. پس کشف می کند از اینکه حدثش هم حدث اقوایی است. در این شکی نیست. اما در این حد باشد که آیا غسل می شود یا نه، حالا اگر هم شک کردیم، احتیاطا [به اعاده قائل می شویم]. اگر به این مطلب یقین کردیم که فتوا می دهیم و اگر یقین نکردیم، از باب احتیاط [به اعاده قائل می شویم]. ولی همه فتوا داده اند یا احتیاط کرده اند. علما و فقها می گویند باید اعاده شود؛ بعضی از باب احتیاط و بعضی فتوا داده اند.

 

سوال: چرا به برائت از زائد قائل نمی شویم؟

جواب: نه؛ جای احتیاط است. می دانم اما مثل اینکه یک ظن غالبی دارند که نمی خواهند خودشان را شاک [حساب کنند]. شاک نیستند. شک معمولی این است که هیچ جنبه رجحان [نداشته باشد]. خیلی از اوقات که آقایان احتیاط می کنند برای این است که احتمال می دهند که دلیل واقعا کافی است؛ ولی تردیدی هم دارند و در حدی نیست که به اصالة البرائة مراجعه کنند؛ لذا احتیاط می کنند. خیلی از احتیاطات این طورند. اگر ایراد شما درست باشد، اصلا کل احتیاطات وجوبی در رساله ها از بین می رود. نود درصدش از بین می رود.

 

سوال: آنها مکلف به هستند.

جواب: نه؛ همین تکلیف اند. منتهی مثلا ما یک دلیل و اماره ای داریم. یک مقدار هم می بینیم دلالت دارد و یک مقدار هم تردید داریم. اما احتمال می دهیم اگر مخالفت کنیم، مخالفت با اماره و حجت کرده باشیم. این جاهاست که احتیاط می کنند.

 

مسأله: عدم وجوب منع از خروج خون بر مستحاضه در روزه ماه رمضان

مسألة ۴۲۴. لا یجب علی المستحاضة الصائمة فی شهر رمضان أن تمنع من خروج الدم.

بعضی که خیلی نادرند مثل اینکه گفته اند که این زن در ماه رمضان، نباید بگذارد اصلا خون ازش خارج شود. ما اینجا نوشتیم. آقایان معاصرین هم فتوایشان همین است که در ماه رمضان از لحاظ اینکه خون بیاید آزاد است؛ منتهی در وقت نماز، باید اغسالش را انجام دهد و وقتی انجام داد، روزه اش صحیح است؛ خون بیاید یا نیاید تاثیری ندارد.

دلیل واضحترش این است که جلوگیری از آمدن خون، در هیچ روایتی نیامده است و هیچ دلیلی هم بر آن قائم نیست. ما هیچ دلیلی نداریم که خروج الدم نسبت به صوم، اشکالی ایجاد کند. اما اعمال مربوط به نمازش را باید انجام دهد. آنها تاثیر دارد. اگر آنها را انجام نداد، به روزه اش هم صدمه وارد می کند. پس روزه به اغسالی منوط است که مال نماز است. اگر آنها را انجام داد، دیگر خون بیاید یا نیاید، اثری ندارد.

 

سوال: در کتاب قبلی که به ما داده شده است، احتیاط وجوبی دارد. نظر شما عوض شده است؟ در این کتاب نوشته شده است: "علی المستحاضة الصائمة فی شهر رمضان أن تمنع من خروج الدم مهما امکن علی الأحوط الوجوبي."

جواب: این را عوض کردیم. چون هیچ دلیلی ندارد. منشأش این است که دلیلی بر اینکه استحاضه بما هو هو به حال صوم مضر باشد، نداریم. آنچه که داریم، همان اغسال نماز است.

 

مسأله: صحت روزه مستحاضه در صورتی که غسل های روزانه ای که به گردن دارد انجام دهد

مسألة ۴۲۵. انما یصح صوم المستحاضة اذا اتت بما علیها من الاغسال النهاریة و کذلک علی الاحوط الغسل لصلاتی المغرب و العشاء في اللیلة السابقة و لکن إن أتت بالغسل لصلاة اللیل قبل الفجر کفی و صح صومها.

اينجا دیگر تصریح کرده ایم. در صورتی روزه مستحاضه صحیح است که غسل های نهاریه را برای نمازش یعنی برای نماز صبح و نمازهای ظهر و عصر انجام داده باشد.

و کذلک علی الأحوط الغسل لصلاتی المغرب و العشاء فی اللیلة السابقة.

همچنین بنا بر احتیاط واجب، غسل برای نماز مغرب و عشا، چنین است. اما غسل برای نماز مغرب و عشا، دخالتی در صحت صوم روز گذشته ندارد؛ بلکه در صحت صوم روز آینده، دخالت دارد. یعنی سه شنبه شب، برای نماز مغرب و عشا غسل می کند و این به درد روزه سه شنبه نمی خورد؛ بلکه به درد روزه چهارشنبه می خورد.

و لکن إن أتت بالغسل لصلاة اللیل قبل الفجر کفی و صح صومها.

حالا آقایان چیزی فرموده اند و ما هم تایید کردیم و آن این است که اگر تصادفا برای نماز مغرب و عشاء غسل نکرد، اما آخر شب برای نماز شب بلند شد و چون شب هم غسل نکرده‌ بود، برای نماز شبش غسل کرد، کفایت می کند؛ چون که بالاخره در شب، غسلی از او سر زده است و این برای صحت روزه فردایش کفایت می کند؛ چون که عمده اش این است که غسلی بوده که در شب انجام می شود و انجام شده است. رساله ها و فتاوای آقایان [همین را می فرمایند]. در مستمسک می فرماید:

"بلا خلاف (یعنی اینکه این مطالب این طور است و هیچ خلافی نیست) کما استظهره فی الحدائق و عن المدارک (مدارک از سید محمد پسر خاله صاحب معالم بوده است. خیلی هم باهم بوده اند. هر کدامشان زودتر به مسجد می رسید و به نماز می ایستاد، دومی به او اقتدا می کرد. باهم این طور بودند. یکی از آن دو صاحب معالم بود. نام کتاب معالم را که شنیده اید. قبلا همه طلبه ها معالم می خواندند. حالا این هم منسوخ شده است. دیگری هم پسرخاله اش سیدمحمد، صاحب مدارک بوده است.) و الذخیره (این کتاب مال فاضل خراسانی است. ایشان دو اسم دارند یکی فاضل خراسانی و دیگری فاضل سبزواری. دو کتاب هم دارند؛ یکی ذخیره و دیگری کفایه است. ما دو کفایه داریم. یک کفایه در اصول و یک کفایه در فقه داریم.) و شرح المفاتیح (شرح مفاتیح را عمویمان، برادر جدمان، سید عبدالله جزائری شوشتری نوشته است.گفته اند: ) انه مذهب الاصحاب وعن جامع المقاصد والروض وحواشي التحرير ومنهج السداد والطالبية : الإجماع عليه و عن المبسوط اسناده الی روایة اصحابنا."[1]

بررسی روایت علی بن مهزیار در محل بحث

یک روایتی هم هست که بر این مطلب دلالت می کند که اگر زنی غسل های نمازش را انجام نداد، روزه اش هم باطل است. روایت از مولانا حضرت شیخ علی بن مهزیار اهوازی است. اما عبارت این روایت، مقداری مغشوش است. حالا آن را می خوانیم تا معلوم شود. روایت چنین است که علی بن مهزیار می نویسد:

کَتَبْتُ إِلَیْهِ (نامه ای برای او نوشته ام. این مضمره است‌؛ چون معین نکرده است که برای کی و کدام امام نوشته است. به این، روایت مضمره می گویند) امْرَأَةٌ طَهُرَتْ مِنْ حَیْضِهَا (زنی حیض بوده و از حیضش پاک شده است) أَوْ دَمِ نِفَاسِهَا (یا از خون نفاسش پاک شده است) فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ (روز اول ماه رمضان) ثُمَّ اسْتَحَاضَتْ (از شانس بدش، بلافاصه مستحاضه شد) فَصَلَّتْ وَ صَامَتْ شَهْرَ رَمَضَانَ کُلَّهُ (هم نماز خواند و هم همه ماه رمضان را روزه گرفت) مِنْ غَیْرِ أَنْ تَعْمَلَ مَا تَعْمَلُهُ الْمُسْتَحَاضَةُ مِنَ الْغُسْلِ لِکُلِّ صَلَاتَیْنِ (اما آن غسل ها را انجام نداد و حوصله نداشت. البته اینها سخت است. چون هر دم یک غسل کامل بکند، اگر مخصوصا زمستان باشد، مریض می شود و سرما می خورد. البته روایتی هم دارد که خود این غسل ها، برای این مرض، درمانی اند. استحاضه، مرضی است که درمانش همین غسل هاست) هَلْ یَجُوزُ صَوْمُهَا وَ صَلَاتُهَا أَمْ لَا (نوشت که آیا نمازها و روزه هایش صحیح اند یا نه؟) فَکَتَبَ ع تَقْضِی صَوْمَهَا وَ لَا تَقْضِی صَلَاتَهَا لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَأْمُرُ الْمُؤْمِنَاتِ مِنْ نِسَائِهِ بِذَلِکَ.[2] (حضرت(ع) فرمود: روزه هایش باطل اند. غسل ها را نکرده است؛ پس روزه هایش باطل اند.)

حالا استدلال علما به همین جمله است که دلالت دارد بر اینکه روزه ها باطلند‌؛ چون غسل ها را نکرده است. اما جمله "و لا تقضی صلاتها" معلوم نیست یعنی چه؟ حضرت فرموده است که لازم نیست نمازهایش را قضا کند. برای چه؟ نمازهایش هم باطلند. فرض این است که غسل ها را انجام نداده است و نمازها به طریق اولی باطلند. اما در این روایت آمده است: "و لا تقضی صلاتها"؛ نمازهایش را قضا نمی کند. جایی که عرض کردم مغشوش است، اینجاست. حالا ما این را چطور معنا می کنیم. یکی این است که بگوییم نساخ که اشخاصی بودند که کتابت می کردند و این حدیث ها را نوشته اند، اشتباه کرده اند. اینها ملائکه نبودند؛ اشتباه هم می کردند. احتمال دارد که اشتباه از کاتب باشد. تقضی صومها و صلاتها؛ باید نمازش و روزه اش را قضا کند. این "و لا" چیزی زائد و از اشتباه کاتب بوده است. هیچ عیبی ندارد و بهترین حرف همین است؛ برای اینکه به تجربه هم ثابت شده است که این کاتبین، خیلی وقت ها هم اشتباه می کردند.

حدیث منقول عن الفقیه (یعنی صدوق) و ذکر فی ذیلها...

کلینی و شیخ در تهذیب هم همین طور نقلش کرده اند.

روایت، تتمه ای دارد. حضرت(ع) استدلال کرده و فرموده است:

"لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَأْمُرُ الْمُؤْمِنَاتِ مِنْ نِسَائِهِ بِذَلِکَ".

برای اینکه پیغمبر خدا(ص) زن های مومنه را همیشه به این دستور می داد. کلینی(ره) و شیخ(ره) در کافی و تهذیب این طور نوشته اند: "إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَأْمُرُ فَاطِمَةَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنْ نِسَائِهِ بِذَلِكَ‌"[3] ؛ یعنی چون پیغمبر(ص)، فاطمه(س) و مومنات از زنهای خودش را به این دستور می داد. عمومیت نداشت.

دو ایراد به این روایت گرفته شده است؛ یکی اینکه از ادله مضمره است؛ چون ضمیر دارد و نگفته برای چه کسی نوشته شده است. جواب داده اند که شأن علی بن مهزیار وقتی روایتی نقل کند و حکم الله را بخواهد نقل کند، اجل است از اینکه از غیر امام معصوم بخواهد نقل کند و نگوید من این را از فلانی نقل می کنم. حکم الله که هست، از علی بن مهزیار بعید است که از غیر امام معصوم نقل کند؛ چون اگر از غیر امام(ع) نقل می کرد، هر آینه ذکر می کرد.

ایراد دیگری گرفته شده که جزء مسلمات مذهب شیعه است و آن این است که "کانت سلام علیها لا تری حمرة". فاطمه زهرا(س) در عمرش خون ندید؛ نه حیض، نه نفاس و نه استحاضه. این جزء اعتقادات شیعه است. این روایت این طور دارد که پیامبر(ص) به فاطمه(س) دستور می داد. گفته اند که مرادش فاطمه بنت ابی حبیش است. غیر از حضرت فاطمه زهرا(س)، یک فاطمه دیگر داشتیم. اما فاطمه بنت اسد که در همان مکه از دنیا رفت و در مدینه نبود. شاید مراد، فاطمه بنت ابی حبیش باشد. جواب داده اند که وقتی قرینه ای در کار نباشد، کلمه، به آنکه خیلی مشهور است، منصرف می شود. آنکه مشهور و متداول بوده است، فاطمه زهرا(س) بوده است. این فاطمه بنت ابی حبیش چه کسی بوده است. لذا این هم درست نیست.

سوال: ضمن اینکه بعد از کلمه فاطمه، "صلوات الله علیها" آورده است.

جواب: "صلوات الله علیها" ممکن است از جانب کاتب باشد. معلوم نیست که کلمه "صلوات الله علیها" از کجا درآمده است. کاتب یا آنکه چاپ کرده، شاید اضافه کرده باشد.

 

در هر صورت، سر اصل مطلب برگردیم. بعضی دیگر حمل بر تقیه کرده و گفته اند که ما گاهی روایتی داریم که نصفش حکم واقعی و نصفش تقیه است. آقای خویی(ره) همه را جواب می دهد و می گوید همه این حرف ها درست نیست. اما درباره قضیه تقیه می فرماید که این در صورتی که در دو پاراگراف مستقل باشد، اشکال ندارد و یکی را می گوییم تقیه است و دیگری را می گوییم، حکم واقعی است؛ اما در اینجا یک جمله هست. "تقضی صومها و لا تقضی صلاتها"، یک جمله است. اگر تفکیک کنیم و بگوییم این کلمه اش برای تقیه است و آن کلمه اش برای تقیه نیست، خلاف مشهور و مشکل است. کسی چنین حرفی نزده است. این هم ایراد محقق خویی(ره) است.[4]

 

سوال: اصلا تقیه برای پیغمبر(ص)، نیاز نبوده است.

جواب: امام(ع) نقلش کرده است. این علی بن مهزیاری که زمان امام جواد(ع) و امام هادی(ع) بوده است، به پیغمبر(ص) نامه ننوشته است. به امام وقت خودش نامه نوشته است. امام وقت خودش از قول پیغمبر(ص) نقل کرده است؛ نه اینکه علی بن مهزیار به پیغمبر(ص) نامه نوشته است.

 

آقای خویی(ره) می فرماید این روایت مغشوش است و احتمال زیادی دارد که این جمله از بالا به پایین افتاده است؛ چون علی بن مهزیار نقل کرده است که زنی حائض یا نفساء، تا روز اول ماه رمضان پاک شد و بعد مستحاضه شد. حضرت(ع) حکم حیض را بیان فرموده است. همان بالا هم بوده و آن را به پایین انداخته است. این حکم، حکم حیض است؛ چون که در حیض این طور است که زن حائض، روزه ها را قضا می کند؛ ولی نمازها را قضا نمی کند. این درست است؛ ولی مال حیض است. روایت، جابه جا شده است. این حکم، مال حیض است.

استدلال دیگری که سیدنا الاستاد(ره) می کند این است که استحاضه مرضی است که ممکن است هر پنج، ده یا بیست سال به سراغ زنی بیاید و حال آنکه این طور نیست که زنها هی مستحاضه باشند؛ این چیزی است که خلاف قاعده است. استحاضه یک مرضی است که گاهی اتفاق می افتد؛ به خلاف حیض. حیض عادت ماهیانه است. جمله ای که در روایت آمده این است که "کان رسول الله يأمر نسائه"؛ این بر استمرار دلالت دارد؛ یعنی اینکه پیغمبر(ص) همیشه به زنهایش دستور می داد که این طور بکنید. یعنی زن هایش همیشه مستحاضه بودند؟ چنین چیزی ممکن است؟ استحاضه مرضی است که ممکن است بیست سال بگذرد و چنین زنی مستحاضه نشود. پس این جمله چون بر استمرار دلالت دارد، با حیض اوفق است تا با استحاضه. چون حیض، چیزی است که ماهیانه است و مثل جمله استمراری در آن صدق می کند‌؛ به خلاف استحاضه.

 

سوال: اینکه آقای خویی(ره) می فرماید ممکن است این جمله پایین افتاده باشد، ... آخرش ایشان سوال کرده و الا سوال ایشان بی جواب مانده است.

جواب: نه؛ بوده است. روایت، مغشوش است؛ ساقط شده ‌است. اما این جمله، مال قضیه حیض بوده است. این جمله کاملا با حکم حیض مناسبت دارد. ذیلش هم که می گوید پیامبر(ص) همیشه به زنهایش دستور می داد این طور بکنید، این همیشه و استمرار هم با حیض سازگار است و با استحاضه سازگار نیست. خیلی وقت ها سالها می گذرد و زن ها استحاضه نمی شوند.

سوال: ممکن است بگوییم کاتب، جواب سوال علی بن مهزیار را ننوشته است.

جواب: بله؛ ننوشته است.

 

حالا بعد اللتیا و اللتی باید بگوییم روایت، مغشوش است؛ پس به این روایت نمی توانیم عمل کنیم. فوقش این است که بگوییم ما نمی فهمیم چیست. اما آنچه که مسلم است این است که مضمونش برای مستحاضه قابل قبول نیست. "تقضی صومها و لا تقضی صلاتها"، قابل قبول نیست و خلاف ضرورت است. بنابراین این روایت دیگر می ماند و از دور خارج می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo