< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استحاضه/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

 

احکام استحاضه متوسطه را خواندیم. بحث ما به استحاضه کثیره رسید. همه احکام متوسطه، برای کثیره هم هست که پنبه را باید عوض کند و حواشی ظاهر فرجش را تطهیر کند و به باطن کاری ندارد. همچنین برای هر نمازی باید وضو بگیرد. بیان شد که در متوسطه، در شبانه روز یک غسل هست؛ اما در کثیره، سه غسل هست. تفاوت در اینجاست.

دلایل لزوم تعویض قطنه در استحاضه کثیره

دو سه دلیل دارد که محقق خویی(ره) در بعضی از آنها مناقشه و رد کرده است.[1] اما آن دلیلی که رد نمی شود، اولویت است؛ برای اینکه آن مقداری که پنبه در استحاضه متوسطه، ملوث می شود، در استحاضه کثیره، چندین برابر ملوث می شود؛ پس به طریق اولی باید تعویض شود. این را مفهوم موافقت می گویند؛ یعنی دلالت چیزی بر چیزی بالاولویه.

دلیل دوم صحیحه صفوان بن یحیی است. دو صفوان داریم و احادیث هر دو هم صحيح هستند؛ صفوان بن مهران که جمال است و صفوان بن یحیی. مقام صفوان بن یحیی، بالاتر بوده؛ چون که جزء اصحاب اجماع و از اعاظم است؛ ولی صفوان بن مهران هم جلیل القدر بوده است. این روایت می فرماید:

وَ عَنْهُ عَنِ الْفَضْلِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ (یعنی من به ابی الحسن(ع) گفتم. احتمالا مراد، موسی بن جعفر(ع) است) إِذَا مَکَثَتِ الْمَرْأَةُ عَشَرَةَ أَیَّامٍ تَرَی الدَّمَ ثُمَّ طَهُرَتْ (زنی ده روز پشت سرهم خون دید و بعد پاک شد. این حیض است) فَمَکَثَتْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ طَاهِراً (بعدش سه روز پی در پی طاهر بود) ثُمَّ رَأَتِ الدَّمَ بَعْدَ ذَلِکَ (بعد از این سه روز، خون دید) أَ تُمْسِکُ عَنِ الصَّلَاةِ (این هم حیضی حساب می شود و نباید نماز بخواند؟ چون ده روز گذشت، آن حیض بود. حالا این دومی چطور است؟ حضرت(ع) فرمود) قَالَ لَا هَذِهِ مُسْتَحَاضَةٌ (این خون مرتبه دوم که بعد از گذشت ده روز، می آید، استحاضه و این زن، مستحاضه است) تَغْتَسِلُ وَ تَسْتَدْخِلُ قُطْنَةً (بَعْدَ قُطْنَةٍ) (غسل می کند و پنبه ای بعد از پنبه ای داخل می کند) وَ تَجْمَعُ بَیْنَ صَلَاتَیْنِ بِغُسْلٍ (دو نمازش را باهم جمع می کند؛ ظهر و عصرش را باهم و مغرب و عشا را باهم می خواند و برای هر کدام یک غسل به جا می آورد. سه غسل در شبانه روز، یکی برای صبح، یکی برای ظهر و عصر و یکی برای مغرب و عشا به جا می آورد) وَ یَأْتِیهَا زَوْجُهَا إِنْ أَرَادَ (شوهرش هم اگر مایل بود و حالش را داشت، مانع ندارد که به سراغش بیاید).[2]

 

سؤال: چطور برداشت کثیره می شود در حالی که اینجا اشاره به قلیله و کثیره نشده است؟

جواب: کثیره است؛ به دلیل اینکه سه غسل را واجب کرده پس یقینا مراد کثیره است.

 

اشکال محقق خویی(ره) به استدلال به روایت صفوان بن یحیی و رد آن

محقق خویی(ره) اشکال کرده که در عبارت "ادخل قطنة بعد قطنة"، استدخال فقط به معنی داخل کردن است و به معنی خارج کردن نیست.[3] جواب این هم واضح است و ما اشکال ایشان را قبول نداریم و از اشکالشان تعجب می کنیم؛ چون اگر "تستدخل" به معنی این باشد که پنبه ها را داخل کند و در نیاورد، فرجش چقدر جا می گیرد. پس "تستدخل قطنة بعد قطنة" یعنی یک قطنه را بیرون می کشد و یک قطنه دیگر را داخل می کند که همان تعویض است. عرفا هم معلوم است که مراد این است. این چیز واضحی است.

 

سؤال: اما در تهذیب، "بعد قطنة" ندارد نتیجه چه می شود؟

جواب: اینجا دارد. این روایت از کافی نقل شود، بهتر است. شأن کافی بالاتر است.

 

اين ایراد اول بود. ایراد دوم هم این است که حضرت(ع) فرمود: "تستدخل قطنة بعد قطنة"؛ اما نفرمود برای نماز و در موقع نماز [این کار را بکند]. اینکه ما قائلیم، تعویض پنبه، موقع نماز است. این قید را هم حضرت(ع) نفرموده است.[4]

اولا خودش فی نفسه معلوم است؛ برای اینکه همه واجبات این اغسال و امثال اینها، واجبات شرطی اند و کسی احتمال نمی دهد که اینها واجبات نفسی باشند؛ یعنی این طور نیست که این کار، خود به خود واجب شود؛ به طوری که اگر انجام نداد، جهنمی شود. اینها واجبات شرطی اند؛ شرطی یعنی مقدمه و به خاطر نمازند. همه واجباتی که در این زمینه داریم، مثل وضو، غسل، تعویض پنبه و شستشوی بدن، به خاطر نماز است. بنابراین این هم یک اشکال زوری است. واضح است که وجوب این "تستدخل قطنة"، وجوب مقدمی و به خاطر نماز است. پس این اشکال هم قابل قبول نیست؛ چون اصلا احتمال وجوب نفسی برای اینها نمی دهیم. این یک روایت بود.

روایت دیگر هم روایت جُعَفی است:

وَ عَنْهُ عَنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْمُسْتَحَاضَةُ تَقْعُدُ أَیَّامَ قُرْئِهَا (یعنی روزهای حیضش؛ آنها هیچ [نکته ای ندارد]) ثُمَّ تَحْتَاطُ بِیَوْمٍ أَوْ یَوْمَیْنِ (اینها را ایام استظهار می گویند. زن بعد از حیض، ولو اینکه طاهر است، اما یک یا دو یا سه روز، خودش را مثل حائض حساب می کند. این را ایام استظهار می گویند) فَإِنْ هِیَ رَأَتْ طُهْراً اغْتَسَلَتْ وَ إِنْ هِیَ لَمْ تَرَ طُهْراً (اگر که دید که دوباره، بعد از آن دو سه روز، خون آمد، این دیگر استحاضه است. استحاضه که هست) اغْتَسَلَتْ وَ احْتَشَتْ فَلَا تَزَالُ تُصَلِّی بِذَلِکَ الْغُسْلِ حَتَّی یَظْهَرَ الدَّمُ عَلَی الْکُرْسُفِ فَإِذَا ظَهَرَ أَعَادَتِ الْغُسْلَ وَ أَعَادَتِ الْکُرْسُفَ (اغتسلت و احتشت. احتشاء به معنی پر کردن فضای داخل فرج، با پنبه است. پس حضرت(ع) دستور داده است. یعنی غرض این است که به مقتضای اين صحیحه، تعویض پنبه هم واجب است و باید آن را در بیاورد و به جایش پنبه پاک داخل کند).[5]

ایرادی که در اینجا گرفته اند، ایراد بر سند است. می فرماید سندش به قاسم بن محمد الجوهری، ضعیف است؛ چون در رجال، توثیق نشده است.[6] اما دلالتش تا حدودی خوب است؛ ولی اشکال سندی دارد.

بنابراین محقق خویی(ره) در آخر، اشکال می کند و به خاطر اینکه مشهور به تعویض قطنه قائل شده اند، قائل می شود که بنا بر احتیاط واجب زن، قطنه را تعویض بکند و الا این دو روایت را رد کرد.[7]

نظر استاد در محل بحث

اما حالا در مُشت ما چه هست؟ ما به اینکه این روایت، اشکال سندی دارد، کاری نداریم تا بعدا مراجعه کنیم و ببینیم وضع قاسم بن محمد جوهری، چطور است. البته مشهور این است که ضعیف است؛ یعنی ضعفش در کلمات فقها آمده است؛ ولی بد نیست که مراجعه شود. به این روایت، کاری نداریم. اما روایت صفوان که صحیح السند بود و از نظر ما دلالتش هیچ اشکالی نداشت. پس "تدخل قطنة بعد قطنة". این همین مطلبی است که ما می گوییم. "بعد قطنة" یعنی آن یکی را خارج و این یکی را داخل می کند. هر وقت ملوث شد، باز هم خارجش می کند و یکی دیگر داخل می کند. این دلالتش واضح است و ایراد سندی هم ندارد.

یک دلیل دیگر هم که گفته بودیم، دلیل اول بود که همان دلیل اولویت نسبت به متوسطه بود که یقینا بر متوسطه واجب است و ثابت هم کردیم که یقینا کثیره، اولویت دارد. این بحث تمام شد.

ادله لزوم وضو برای هر نماز در مستحاضه کثیره

بحث دیگر مساله وضوست که گفتیم مستحاضه کثیره، برای هر نمازی باید وضو بگیرد. همچنین متوسطه و قلیله هم باید برای هر نمازی وضویی بگیرند. یعنی "تتوضأ لکل صلاة".

در رابطه با وضو ادله ای داریم و لکن قدری بحث دارد. اما یکی از ادله اش همین روایتی است که خواندیم که می فرماید: "تتوضأ لکل صلاة" [8] و راجع به مستحاضه است. "المستحاضة (اطلاق دارد) تتوضأ لکل صلاة". اطلاق دارد و اطلاقش شامل می شود؛ تصادفا شمولش برای کثیره، با اولویت است؛ پس وضو را باید بگیرد.

سوال و جواب: نه‌؛ این علاوه بر آن است. بالاخره اولویتشان کثیره است. چون کثیره است. چرا همین سه غسل هم گردنش آمده است؟ چون کثیره بوده است. پس وضو اولویت دارد. بالاخره اولویت را هم نخواهیم استفاده کنیم، خود اطلاقش چه می‌شود؟ اطلاق "المستحاضة تتوضأ لکل صلاة"، همه اقسام مستحاضه را می گیرد.

 

بررسی روایت یونس در محل بحث

روایت دیگر، مرسله یونس است. یونس، دو سه مرسله در این مباحث دارد. یکی از آنها که می گویند مرسله طویله است، خیلی طولانی و دو صفحه یا شاید بیشتر است. این روایت که طویله است، با اینکه مرسله است، معتبر است؛ برای اینکه مروی عنه اش، غیر واحد است. غیر واحد یعنی جماعتی. نشان می دهد که مستفیضه بوده است. بنابراین ما در چنین مواردی لازم نیست تجسس کنیم و باید عمل کنیم. هر کجا داشت. مثل یونس، جمیل و صفوان بن یحیی وقتی گفتند عن غیر واحد، یعنی ما از جماعتی نقل می کنیم، خود به خود روایت، مستفیضه می شود و معتبر است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ سَأَلُوا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحَیْضِ وَ السُّنَّةِ فِی وَقْتِهِ: ... وَ سُئِلَ عَنِ الْمُسْتَحَاضَةِ فَقَالَ إِنَّمَا ذَلِکَ عِرْقٌ عَابِرٌ أَوْ رَکْضَةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ فَلْتَدَعِ الصَّلَاةَ أَیَّامَ أَقْرَائِهَا ثُمَّ تَغْتَسِلُ وَ تَتَوَضَّأُ لِکُلِّ صَلَاةٍ ... .[9]

از حضرت(ع) راجع به مستحاضه سوال شد. حضرت(ع) فرمود: "عِرْق عابر" است. "عابر" یعنی ماندگار نیست؛ مرضی مقطعی است و ان شاء الله زود رد می شود و می رود. یا اینکه رکضه ای از شیطان است. رکضه در اینجا به معنی لگد زدن است؛ یعنی شیطان به او لگدی زده است؛ یعنی فتنه شیطان و چیز بدی است که از جانب شیطان آمده است. "رکضة من الشیطان فلتدع الصلاة ایام اقرائها". اقراء جمع قرء و قرء در اینجا به معنای حیض است؛ چرا؟ قرء از اضداد است. هم در حیض و هم در طهر به کار می رود. اما اینجا به چه دلیل به حیض معنایش می کنیم؟ خوب دقت کنید که اینها نکات جالبی است. چون اگر به معنای طهر باشد، جمعش قروء می شود؛ اما اگر به معنای حیض باشد، جمعش اقراء می شود. پس اگر اقراء گفتیم، به معنی ایام حیض و اگر قروء گفتیم به معنی ایام طهر است. حضرت(ع) فرمود در ایام اقرائش یعنی ایام حیضش نماز نمی خواند و حائض است. اما آنها که تمام شد و ایام حیض گذشت، "تغتسل (غسل می کند) و تتوضأ لکل صلاة (برای هر نمازی هم باید وضو بگیرد) قیل و ان سال؟ (سوال شد ولو خون سیلان و جریان دارد و بیرون بیاید؟ حضرت(ع) فرمود) وَ إِنْ سَالَ مِثْلَ الْمَثْعَبِ (اگر چه مثل مثعب جریان کند)".[10]

مثعب یعنی چه؟ حوض های بزرگی که سابق درست می کردند. البته لوله نبود و با مَشک، آنها را پُر می کردند. در قسمت پایینشان، رو به کف، سوراخی می گذاشتند. این سوراخ برای تخلیه آب بود و همیشه پر بود. هر وقت آب حوض می گندید، سوراخ را باز می کردند و آب می آمد تا خالی شود. آبی که به اندازه چندین کر است، از این سوراخ به شدت بیرون می آید. هر چه آب زیادتر باشد، فشارش در موقع خروج بیشتر است و همین طور آب را دو سه متر به جلو پرتاب می کرد. حضرت(ع) مثال زده ‌است و می خواهد بفرماید که دیگر این حیضش تمام شده است. این ایام استحاضه است و باید به هر صورتی غسل کند و وضو هم بگیرد؛ ولو اینکه خون مثل آن سوراخ حوض بیرون بیاید باز هم اشکالی ندارد. این روایت، هیچ اشکالی ندارد؛ هم سندش درست و هم دلالتش معلوم است. "تتوضأ لکل صلاة" را دارد. پس این هم یک دلیل است. استدلال ما تمام شد.

منتهی دو روایت داریم که دلالتی دارند بر اینکه وضو لازم نیست. یکی از آنها صحیحه عمار و دیگری موثقه سماعه است. خلاصه اش این است که این دو روایت، دلالتی دارند بر اینکه مستحاضه اگر کثیره باشد که در آن، سه غسل واجب می‌شود، وضو لازم ندارد و اگر قلیله یا متوسطه باشد، وضو لازم دارد. چون بناست بعدا دوباره تکرار کنیم همین مقدار می گوییم که از این دو روایت این طور استفاده می شود که وضو در مورد قلیله یا متوسطه است و کثیره که سه غسل دارد، وضو ندارد. ظاهرشان این است. ما بین آن که گفته وضو باید بگیرد و اینجا که گفته [وضو نباید بگیرد]، باید جمع کنیم. ان شاء الله در جلسه بعد، توضیح می دهیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo