< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

98/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیهات احتیاط

0.0.1- -تفاوت وجه دوم با وجه سوم استصحاب

در وجه دوم نظر به جامع بود، و أخذ جامع را به عنوان مستصحب باید داشته باشد، اما در این وجه سوم چون کاری به نفسیت و غیریت ندارد، قهراً کاری به جامع نخواهد داشت. در هر 2 وجه ما از عرف کمک می گرفتیم و نظر عرفی را معیار قرار دادیم روشن شد. آنجا نظر به جامع بود با مسامحه عرفیه در صدق بقاء لازم بود اما اینجا اصل وجوب مورد توجه هست، چون عرف درک نفسیت و غیریت را بما هو عرفٌ نخواهد داشت. این وجه هم مرحوم حاج شیخ رض می فرمایند مردود هست، به خاطر این که عرف درست هست و قبول داریم که توجهی به این که این وجوب لنفسه هست یا لغیره، التفات نمی کنند. ولیکن این عدم تمایز از جهت نفسیت و غیریت، به حسب مفهوم هست اما آنچه در استصحاب به درد شما می خورد عدم تمایز وجودی است بین نفسی و غیری. گرچه وجوب سابق و لاحق از نظر عرف مفهوما بین نفسی بودن و غیری بودن متفاوت نیستند، اما به لحاظ وجود کاملاً متمایز اند.

عرف بین مقدمه و ذی المقدمه تفاوت قائل است. عقل می گوید بدون نصب سلم نمی شود رفت پشت بام. نصب سلم را جنبه مقدمه می داند. این کاملاً نشان دهنده این است که به لحاظ مفهوم اگر بین نفسیت و غیریت فرق نگذارد اما به حسب وجود کاملا تفاوت قائل است. به حسب وجود وجوب باقی اگر باقی باشد، به لحاظ نفسیت این یقیناً غیر وجوب سابق هست اگر غیری باشد. چرا؟ چون آنکه در سابق بود به حسب وجود غیر از آن چیزی است که در لاحق به عنوان بقاء هست. چون وجوداً متغایر اند لذا احدهما بقاء دیگری نخواهد بود. نه آن سابق سابق این وجوب هست، و نه این لاحق بقای آن وجوب هست.

آنچه که نافع هست در استصحاب عبارت هست از بقاء. بقاء مربوط می شود به عالم وجود. یعنی این استمرار و ادامه همان وجوب باشد. و موقعی استمرار همان وجود هست که اتحاد وجودی بینشان باشد. اما اینجا نهایت چیزی که بپذیرید این است که مسامحةً وحدت مفهومیه پیدا می کند. فما هو نافع که عبارت باشد از صدق عنوان بقاء، که عبارت باشد از وحدت در وجود در این جا دیده نمی شود. وحدت مفهومی بالنظر المسامحی مفید نیست. موقعی که اگر این واجب باشد، استمرار همان وجوب باشد. استمرار همان موجود سابق باشد، پس وجه سوم هم فائده ای ندارد.

-وجه چهارم استصحاب[1]

وجوب باقی را وجوب نفسی و شخصی با قطع نظر از متعلق می دانیم، نه سخن از جامع هست و نه سخن از طبیعت وجوب هست. تفاوتی که در این جا بین سابق و لاحق وجود دارد، تفاوت در انشاء مولا بالنسبه الی الوجوب نیست بلکه تفاوت در متعلق واقع شده است. قبلاً متعلق حکم مولا عبارت بود از مرکب 10 جزء، حالا که یک جزء متعذر شده است متعلق حکم مولا عبارت هست از مرکب 9 جزء. آنچه را می خواهید استصحاب بکنید، مستصحب عبارت هست از مجموع حکم و متعلق و حکم بدون متعلق نداریم و نحوه وجود حکم وجود تعلقی است. مواردی که حکم مولا انشاء شده قطعاً باید حکم تعلق به چیزی بگیرد. مستصحب ما خود حکم است، متعلق متفاوت شده. قبلاً متعلق مرکب 10 جزئی بود الآن 9 جزء هست. مولا چون رئیس العقلاء هست خلاف عقل انجام نمی دهد که چیزی را که متعذر هست و تمکن مکلف وجود ندارد بگوید باید بیاوری. پس باقی اجزاء که 9 جزء هست حسب الفرض، آنها را از ما می خواهد. می گوییم قبلاً وجوب بود، اما وجوب نفسی شخصی بود، به مرکب 10 جزء تعلق گرفته بود. الآن نمی دانیم به 9 جزء تعلق گرفته هست یا خیر، می فرماید شما بقاء وجوب نفسی متعلق به 9 جزء را استصحاب کن. جزء دهم را قطعاً از ما نمی خواهند. آیا باقی است که نتیجه بقاء تعلق او به 9 جزء هست.

إن قلت: در ما نحن فیه نظیر همان مسئله کر می شود. کر مصادیقی دارد. آب موجود در سابق قطعاً به مقدار کر بود، و عنوان کر که یک عنوان انتزاعی است بر آن آب به حد خاصی که داشت صدق می کرد. این آب فعلی یک لیوان از او کم شده است. الآن تردید کردیم که آیا به مقدار کر باقی مانده است یا این که از کریت ساقط شده.

این جا اگر در انطباق تردید داریم، می گوییم عنوان کر بر همه این ها صدق می کند، اما در زوال عنوان کر یقین که نداریم، بعد ما کان متیقناً. با قطع نظر از تعلق کر به چه آبی که الآن تعلق گرفته است به آبی که یک ظرف ازش کم شده است. پس از یقین به صدق عنوان کریت بر آن آب رفع ید نکن تا یقین به ارتفاع پیدا کنی. این جا هم همین طور. وجوب قبلا بود الان نمی دانیم به واسطه تعذر جزء، عنوان تعلقی وجوب نفسی کان موجوداً سابقاً و الآن شک در بقائش داریم پس لا تقض جاری است. البته با قطع نظر از متعلق بله اگر حکم را با متعلق در نظر بگیرید، باید بگویید این آن نیست.

ممکن است یک اشکالی بکنند و آن این است که گفته بشود بقاء کر به حد خودش که عنوان کلی است که مصادیق و منطبقٌ علیه متعدد دارد. کر اگر باقی باشد احتمال بقاء را می دهیم ولی چند واجب نفسی نداشتیم. واجب نفسی سابق ما عبارت بود از مرکب 10 جزئی، الآن یقیناً مرکب 10 جزئی نیست. می گوید در باب کر این عنوان انتزاعی است و منطبقٌ علیه متعدد دارد. ولی در بحث ما عنوان انتزاعی نیست. پس تشبیه شما و قیاس شما محل بحث ما را به مسئله کریت، قیاس مع الفارق است چون یقین داریم مرکب 10 جزئی نیست. این اشکال وارد نیست.

برای خاطر این که آنچه که منشأ تعدد می شود ملاک هست، تعدد ملاک موجب می شود که ذو الملاک متعدد بشود. اما آیا تعدد ملاک موجب تعدد وجوب نفسی هم می شود؟ خیر وجوب امرٌ واحدٌ که همان الزام به اتیان باشد. ما نمی خواهیم بگوییم یکی مقدمی و یکی نفسی. ولی وجوب نفسی سابق متعلق به مرکبی بود که دارای ملاک اجزائی ده گانه را داشت، حالا به مقدار یک جزء از ملاک کم شده است. اما وجوب این فرقی نمی کند. مولا که نمی نشیند برای خاطر هر جزئی یک حکمی انشاء بکند. در ظرف تعذر که عقلاً این خارج می شود بقیه آنها برای ما مشکوک الوجوب هست. خروج این به حکم عقل هست و الباقی باید واجب باشند. پس از این نظر نمی توانید تفاوتی بین محل بحث ما و مسئله کریت ذکر بکنید. ما همان وجوب نفسی که مولا انشاء کرده بود که اول تعلق گرفته بود بر 10 جزء، الآن هم همان وجوب باقی است مثل کریت باقی باشد بر همان آب هست ولی به یک حد جدید.

محقق اصفهانی ره می فرمایند: این وجه هم مانند وجوه سابقه مردود است. وجه مردودیت این است که شما وجوب نفسی متعلق به مرکب 10 جزئی را می خواهید بگویید متعبد می شویم که باقی است، تعبد به بقاء وجوب نفسی باقی، لازم عقلیه بقاء الوجوب هست. آنچه که واجب نفسی بود در سابق مرکب 10 جزء بود، بقیة الاجزاء اگر وجوب داشتند به عنوان وجوب نفسی نبود، جزء مرکب بودند. تمام المرکب موقعی است که جزء دهم هم ضمیمه بشود. استصحاب بقاء وجوب نفسی که در سابق بود را می کنید می گویید پس باقی واجبٌ نفسیٌ. این آیا اصل مثبت هست یا نیست؟ واضح است که از لوازم عقلی بود. چون اگر واجب نفسی باشد بدون متعلق باشد که معقول نیست. متعلق او بعضی از اجزاء باشد، کسی ادعاء نکرده است، باقی می ماند به این که بگوییم متعلق عبارت است از خصوص باقی الاجزاء که اصل مثبت می شود.

الی هنا 4 وجه مرحوم حاج شیخ رض برای استصحاب تقریب فرمودند و همه وجوه را مخدوش دانستند. بعضی از نظر عدم تمامیت ارکان استصحاب که یقین سابق و شک در بقاء، بعضی از آنها به لحاظ این که اصل مثبت می شوند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo