< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

97/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیهات اشتغال

دلیل مرحوم شیخ رض بر اشتراط ابتلاء[1]

آورده است این است که می فرمایند: حسن تکلیف و صحت نهی موجب شده است که ما زائد بر اشتراط تکلیف به قدرت محل ابتلاء بودن را هم اضافه کنیم. که اراده مکلف در حقیقت بین تکلیف و فعل صادر از او، به عنوان واسطه در میان باشد. چون واضح است که تکلیف باید به چیزی تعلق بگیرد که مقدور باشد. و الا فعل اختیاری مکلف مقدور نیست که ان شاء فعل و ان لم یشأ لم یفعل. اگر از مورد ابتلاء خارج بود معنا ندارد که بگوییم إن شاء فعل و إن لم یشأ لم یفعل. اگر هم ترک کند، ترک مستند نیست به اراده این شخص. چون کثیری از محرمات از کثیری از مکلفین ترک شده است، ولی نه ترک مستند به اراده مکلف، ترک قهری هست. آنچه که در دائره اختیار شخص نیست، خود به خود متروک هست، نه وجود او مستند هست به اراده مکلف و نه عدم او مستند هست به اراده مکلف. و در باب تکلیف باید فعل یا ترک مستند به اراده مکلف باشد.

و اگر چیزی باشد که مکلف به حسب العادة و روال عادی آن را انجام می دهد، تعلق امر تکلیف به آن لغو هست. یا اگر تارک چیزی هست، نسبت به غیر مسلم، با این که شرب خمر، محذوری برایش ندارد، ولی خود به خود بدش می آید از شرب خمر، نهی او لغو می باشد. لذا اگر چیزی محل ابتلاء مکلف نبود و نسبت به فعل او داعی و انگیزه نداشت، در این جا ترکش را نباید مستند کنید به وجود مانع، بلکه باید مستند بکنید به نبود مقتضِی. در ظرف تکوین عدم صدور فعل لعدم المقتضِی هست یا لعدم المانع؟ این خودش نمی خواهد انجام بدهد، لو کان فی معرض الابتلاء، ایضاً لترک. لذا عدم ارتکاب مستند هست به نبود مقتضِی، چون داعی ندارد. به تعبیر دیگر بر سبیل غالبی، - نه دائمی – اکثری و غالبی این چنین هست که در باب واجبات مکلف انگیزه ندارد، امر مولا ایجاد انگیزه می کند، نفوس معمولاً راغب هستند که مشتهیات را ایجاد بکنند نهی مولا رادع هست از این امر و اگر موارد نادره را در نظر بگیریم، در جایی که مکلف دنبال ایجاد شیء ای هست، مثل همان تطهیر که به عنوان نظافت دنبال آن رفته است، در توصلیات این معنا هست، تطهیر ثوب از نجس ولو به عنوان این باشد که تمیز باشد و میکروب زدایی بکند، به این قصد هم باشد طهارت حاصل می شود، زائد بر تحقق نفس عمل چیز دیگری خواسته نشده است، گفتن اینکه نظافت بکن، می گوید من دارم انجام می دهم و وضع جدیدی برای من نمی سازد.

یا در باب محرمات – چون مرحوم شیخ رض در شبهات تحریمیه این مطلب را دارند، ولی ما که ذکر می کنیم به اعتبار توسعه صاحب کفایه هست – اگر شرب خمر را اجتناب دارد به حسب طبعه، لا تشرب الخمر برای او اثری ندارد. لذا اگر از محل ابتلاء شخص خارج شد، نهی لغو هست و چون از مولای حکیم صادر نمی شود باید بگوییم در این موارد نهی نیست. لذا خروج از محل ابتلاء را به عنوان مانع از تنجیز علم اجمالی در شبهات تحریمیه قرار داده اند.

تعمیم صاحب کفایه ره به شبهات وجوبیه و اشکال مرحوم نائینی

همین معنا را صاحب کفایه دارند منتها تخصیص نمی دهند به شبهات تحریمیه. این ملاک بعینه در باب شبهات وجوبیه که اطراف علم اجمالی باشد وجود دارد و به لحاظ وجود ملاک، این حکم را تعمیم می دهیم. در شبهه وجوبیه معلومه بالاجمال ایضاً قائلیم به اشتراط به ابتلاء و اگر بعضی موراد خارج از محل اابتلاء باشد، تکلیف لغو و در این صورت محل باقی مانده که محل ابتلاء هست، تکلیف نسبت به آن مشکوک به شک بدوی می شود و اصل برائت آنجا جاری هست بلا معارض.

مرحوم میرزاء نائینی بر صاحب کفایه اشکال کرده است که تعمیم شما صحیح نیست. البته موافق با شیخ انصاری هست ولی نسبت به تعمیم صاحب کفایه مخالف هست. حاصل فرمایش ایشان این هست که این که شیخ انصاری خروج از محل ابتلاء را در باب شبهات تحریمیه معلومه بالاجمال، به عنوان مانع از تنجیز علم اجمالی قرار دارند، سرِّی دارد. شما فقط مسئله لغویت را در نظر گرفتید و گفتید این معنا در باب شبهات وجوبیه هم هست. ولکن اصل تفرقه شیخ انصاری به خاطر نکته ای هست. و آن این است که فعل که متعلق تکلیف قرار گرفته است، متعلق تکلیف فعل هست. فعل باید امر اختیاری باشد و مستند به اراده و اختیار مکلف بشود، حتی در مواردی که عادةً مکلف بدون امر مولا انجام می دهد.

تکلیف تحریمی این جور نیست. مطلوب مولا ترک هست. ترک امرٌ عدمیٌ و امور عدمیه احتیاج به علت ندارند. عدم بما هو عدمٌ شیء ای نیست که احتیاج به علت وجودیه داشته باشد. و این که تعبیر می شود عدم العلة علة العدم، از باب مقایسه هست، از مقایسه علت و معلول در امور وجودیه، گفته اند عدم آن علت علت هست برای عدم معلول. بالقیاس و لکن این مسامحه هست، چون عدم چیزی نیست که احتیاج به علت داشته باشد. چون باطل الذات اند علت نمی خواهند.

پس در آنجا اراده لازم نیست، همین قدر که اراده فعل نبود ترک محقق هست. لذا لازم نیست که بگوییم ترک مستند به اراده هست. و این هم که تعبیر کردند التروک تجتمع و تجامع مع کل فعلٍ، لیس فی الاعدام میزٌ من حیث العدم که بحث بشود که التروک تجتمع. و شیء ای نیستند که تجامع مع کل فعل. این در اصول خیلی گفته می شود ولی از اغلاط هست و لا اصل عند الحکماء، اجتماع بین وجودات هست.عدم مضاف، به واسطه اضافه نمی شود بگوییم که چیزی شده است. امتیاز بین الاعدام را به واسطه این اضافات درست می کنید. حلوا و سرکه چون فرق دارند، بالمقایسه می گوییم عدم این ها با هم فرق دارند. ما 10 عدم نداریم، 1 عدم هم نداریم. مفهوم العدم که مصداق العدم نیست، مفهوم العدم به حمل شایع موجود ذهنی شما هست.

و در لا شیء اصلاً بحث کردن صحیح نیست. پس در باب تروک استناد به اراده معنا ندارد، استناد به اختیار مکلف معنا ندارد. لذا در باب تروک فرق می گذاریم با باب افعال و امور ایجادیه و وجودیه که مکلف باید عن ارادةٍ و اختیارٍ ایجاد بکند.

لذا تفاوتی که هست، کاملاً واضح هست و به خاطر این تفاوت شیخ انصاری رض در باب شبهات تحریمیه محل ابتلاء بودن را شرط دانستند ولی در باب شبهات وجوبیه خیر. چون در باب شبهات وجوبیه، فعل موقعی متعلق تکلیف قرار می گیرد که امکان تعلق اراده به آن باشد. و اگر اراده و اختیار نباشد اصلا این حرف گفتنی نیست. لذا ترتیب بحث این شد که شیخ انصاری رض این شرط را زائد بر قدرت در خصوص شبهات تحریمیه شرط می دانند. صاحب کفایه تعمیم دادند بخاطر عمومیت ملاک و میرزاء نائینی رض به صاحب کفایه اشکال کردند.

حق در مقام: فعل عبد باید مستند به مولا باشد

این است که این فرمایش شیخ و صاحب کفایه هیچ اصل و اساسی ندارد، و آن این که ما اساساً در باب تکالیف صِرف وجود شیء علی وجه اتفق و یا ترک شیء کیف اتفق نیست. بلکه منظور و مقصود در باب تکالیف این هست که در باب امور وجودیه تحرُّک به تحریک تشریعی مولوی مورد نظر هست و در باب نواهی ترک مستند به زجر مولا، مطلوب هست. و لو این که خودش تمایلی ندارد ولی باید مستند به زجر مولا باشد.و ترک و فعل مکلف با امر مولا باشد وامر لغویت ندارد، این فعلی را که دوست داری و انجام می دهی، باید انگیزه ات پس از آن به امر من باشد. و اگر انگیزه ات بر عکس شد و خواستی ترک بکنی، نباید ترک بکنی. در باب محرمات هم همین طور. اگر انگیزه ات عبودیت و بندگی بود، ترک شکل گرفته هست. لذا در باب احرام تروک باید به قصد قربت باشد، چون او ترک فرموده است، این ها را ترک می کنم. چون مولا فرموده است ترک کن، من به همین جهت ترک می کنم. تتمه فردا انشاالله


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo