< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

97/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیهات اشتغال

صورت ثانیه اضطرار به احد الطرفین معیناً

اگر اضطرار قبل از تکلیف و قبل از علم به تکلیف باشد. مثلاً اضطرار پیدا کرده است که یکی از این 2 مایع معیناً بر او ضروری هست، بعد از این که این اضطرار پیدا شد، علم پیدا کرده است به وقوع نجاست در احدهما، البته بعد از اضطرار. در این جا و این صورت واضح است که علم اجمالی منجِّز نیست. چرا؟ چون علم به تکلیف در این جا وجود ندارد. چه طور علم به تکلیف نیست؟ چون فرض این است که اول اضطرار هست و بعد علم به وقوع نجاست در احدهما معیناً پیدا کرده است. طرف مضطرٌ الیه ارتکابش جائز هست، باقی می ماند طرف آخَر، که شک در وقوع نجاست در او دارد، لذا قهراً تکلیف برای او حادث نیست. لذا احتمال وقوع نجاست در آن طرف مضطرٌ الیه بالاتر از یقین به وقوع نجاست که نیست. اگر یقین می داشت، شربش جائز هست، تا چه برسد که وقوع نجاست محتمل و مشکوک باشد. و چون اضطرار قبل از وقوع نجاست بوده است، یعنی اول اضطرار پیدا کرده است و بعد علم پیدا کرده به وقوع قطره دم عرض کردیم که صِرف احتمال هست و اصل اینجا جاری هست بلا معارض. وفرض تقارن با فرض تقدم اضطرار بر علم به وقوع نجاست، فرقی با هم ندارند که تکلیف منجَّز نیست.

صورت ثالثة:اضطرار بعد از تکلیف باشد، و قبل از علم به تکلیف

یعنی در وسط بین اصل تکلیف و علم به تکلیف واقع شده است. اضطرار به شرب کاسه ای که آب دارد پیدا شده است، بعد علم پیدا کرده است که قطره دمی در آن ظرف یا در ظرف حلیب قبل از اضطرار واقع شده است. مثلاً امروز اضطرار پیدا کرده به شرب ماء، بعد از اضطرار علم پیدا کرد که دیشب قطره دمی در یکی از این 2 ظرف واقع شده است.

در این جا اگر میزان را تکلیف بدانیم و معیار تکلیف باشد، فرض این است که اجتنب عن النجس قبل از وقوع اضطرار پیدا شده است، مثل صورت اولی خواهد بود که باید اجتناب بکند نسبت به طرف غیر مضطرٌ الیه. اگر میزان تکلیف باشد، این تکلیف قبل الاضطرار بوده است، و چون قبل الاضطرار بوده باید رعایت حال او را کرد، نتیجةً نسبت به طرف غیر مضطرٌ الیه باید احتیاط کند و اجتناب کند. و اگر میزان علم به تکلیف باشد، نفس تکلیف واقعی فایده ای ندارد، تنجُّز تکلیف به وسیله علم هست نه به وجود واقعی تکلیف، تکلیف به وجوده الواقعی منجَّز نیست، موقعی منجَّز می شود که علم پیدا بشود.

اگر این باشد، بعد از اضطرار طرف مضطرٌ الیه علی کل تقدیرٍ ارتکابش جائز هست. اما طرف غیر مضطرٌ الیه چون وقوع نجاست در او مشکوک به شک بدوی هست، اصل بلا معارض در این جا جاری هست. چون در طرف مضطرٌ الیه یا اصل جاری نیست یا بی اثر هست، چون آنجا لأجل الاضطرار ارتکابش جائز هست و دیگر نیازی نداریم در آن طرف استناد به اصل بکنیم. اصل موضوعی جاری بکنید که عدم وقوع نجاست در آن است و احتمال در این جا وجود دارد.

ضمّ واقع واقعی به غیر واقع فعلی، نتیجه او واقع فعلی نمی شود.

. به تعبیر مرحوم حاج شیخ رض و حق این است که احتمال دوم را قائل بشویم که در این جا مانع از جریان اصل علم اجمالی به تکلیف هست، نه تکلیف به وجوده الواقعی. تکلیف به وجود واقعی مانع جریان اصل نیست، و الا در جمیع مواردی که شما اصل موضوعی یا حکمی جاری بکنید تکلیف به وجود واقعی موجود هست، مانع از جریان اصل تکلیف فعلی هست. حالا ببینیم آیا این جا در طرف غیر مضطرٌ الیه تکلیف فعلی داریم یا نداریم؟

کما این که واضح است که در طرف مضطرٌ الیه، یا قطع به عدم تکلیف دارد، که دیگر اصلی لازم نداریم، یا شک در تکلیف دارد، اگر شک در تکلیف داشته باشد، در مورد بحث ما اصل در 2 طرف جاری می شود لعدم المعارضة. چون علم به تکلیف در حین اضطرار نسبت به طرف مضطرٌ الیه، نمی باشد. تکلیف از فعلیت ساقط شده است. حالا یا به تعبیر صاحب کفایه که عمر تکلیف در این طرف به پایان رسیده است، یا بنا بر تحقیق که عرض کردیم اصلاً اضطرار حدّ تکلیف نیست که صاحب کفایه از همین راه فرق بین صورتی که یک طرف مضطرٌ الیه باشد یا صُوَر ثلاثة قرار دادند، بلکه از نظر محدود شدن تکلیف، ابداً تکلیف بالاضطرار محدود نمی شود، اضطرار در ظرف امتثال تأثیر می گذارد و فرق هست بین عدم تنجُّز حکم و محدود بودن حکم.

بنا بر عدم تنجُّز حکم که عمر حکم تمام نمی شود، دوباره تکلیف زنده می شود حتی در طرفی که کان مضطراً الیه و الآن از حالت اضطرار خارج شده است و اما بنا بر فرمایش صاحب کفایه اگر اضطرار رفع هم بشود، دوباره تکلیف نداریم.

علم اجمالی بعد الاضطرار، اثری در رابطه با حدوث تکلیف در اینجا نخواهد داشت. چون عرض کردیم اضطرار رافع حکم هست و بنا بر تحقیق اضطرار مانع تنجُّز حکم هست.لذا تکلیف مقطوع العدم هست به لحاظ تنجُّز، یا مقطوع العدم هست قطعاً به این معنا که مرفوع هست بنا بر مسلک صاحب کفایه و من تبع ایشان.

یک شبهه

و آن این است که اگر معیار را تکلیف سابق بر اضطرار بدانیم، باید در طرف غیر مضطرٌ الیه رعایت احتیاط بکنیم. و اگر میزان علم به تکلیف کما هو الحق باشد، احتیاط لازم نیست. شبهه شده است که این که شما می گویید که در طرف مضطرٌ الیه حکم نیست و نسبت به طرف غیر مضطرٌ الیه مشکوک به شک بدوی هست، یک بحثی هست و آن این است که تکلیف بوجوده الواقعی معیار برای عدم جریان اصل نیست و الا نباید در هیچ جا اصل جاری بکنیم، چون ما من مورد که اصل در او جاری می شود الا این که حکم واقعی در او وجود دارد. معیار همانطور که فرمودید علم به تکلیف هست، و الا رعایت تکلیف به وجوده الواقعی لازم نیست، قطعاً چنین احتیاطی را کسی قائل نشده است که رعایت واقع بشود من جمیع الجهات.

اما علم به تکلیف که مؤثر هست من حین العلم هست یا من حین تحقق المعلوم. چون گاهی از اوقات علم به شیء متأخر از شیء هست به مراتب. اما آن معلوم که قبلاً بوده است و علم بعداً پیدا شده است، اثر علم مربوط می شود به زمان حدوث علم یا به زمان وجود معلوم و إن کان سابقاً علی العلم.مثلاً اگر کسی غسلی را انجام داده است، بعد از یک هفته فهمیده غسل باطل بوده است. با رعایت معلوم باید تمام نماز هایی که بعد از آن غسل انجام داده است باید اعاده کند. درست هست که علم متأخراً حادث شده است اما تأثیر آن در قبل از خودش هست.

در این جا هم اول حکم واقعی بود، بعد اضطرار به احدهما المعین پیدا شد، آنگاه علم به اجتناب حاصل شد، قبلاً وقع قطرة من الدم یا در این ظرف یا در آن ظرف. در این جا اگر تأثیر علم را نسبت به زمان معلوم بدانیم، در حقیقت مثل آن جایی می شود که علم اجمالی ما قبل الاضطرار بشود. چه طور اگر علم اجمالی قبل الاضطرار بود، علم اجمالی منجِّز بود، الآن هم همین طور هست. که مثل صورت اولی می شود که علم به تکلیف و تکلیف قبل از اضطرار باشد که در غیر مضطر علم منجز است و رعایت احتیاط واجب صورت سوم عیناً مثل صورت اولی می شود.

بنابرین بعد از اینکه اضطرار پیدا شد، نسبت به تکلیف ثابت قبل الاضطرار شک داریم که هست یا نیست، می گوییم للاضطرار ساقط می شود، ولی نسبت به طرف غیر مضطرٌ الیه باید رجوع به استصحاب بکنیم. و بنا بر مبنای مرحوم نائینی به اشتغال رجوع می کنیم. یا استصحاب بقاء اجتناب می کنیم. یا می گوییم اشتغال یقینی داشتیم، یک طرف به خاطر اضطرار ارتکابش جائز شد، نمی دانیم با عدم رعایت طرف آخَر از عهده تکلیفی که یقیناً آمده است، خارج می شویم یا خیر، الاشتغال الیقینی یقتضی الفراغ الیقینی این اشکال شده اما جواب فردا انشاالله

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo