< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

96/10/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اخبار من بلغ /برائت /اصول عملیه

 

خلاصه مباحث گذشته:

متن خلاصه ...

آیا با اخبار من بلغ استحباب نفس عمل ثابت می شود کما علیه صاحب الکفایه اینکه استحباب احتیاط و انقیاد ثابت می شود کما علیه شیخ انصاری در نهایت امر چون ایشان در ابتدا قائل به استحباب نفس عمل هستند واما با توجه به اشکال برمی گردند.

 

متن تقریر ...

استدلال به ظاهر صحیحه هشام برای استحباب نفس عمل

در اینجا صاحب کفایه به ظاهر صحیحیه برای مدعایشان استدلال می کنند و اگر ماباشیم وظاهر صحیحه استحباب نفس عمل ثابت میشود، ولی آیا این ظهور کفایت می کند یا ظهور دیگری لازم است و آیا بعد ظهور دوم این صحیحه و آنچه از قبیل صحیحه در روایات است که د آنها عنوان طلب ثواب یا عنوان مسئلت ثواب است ولی اینجا نیامده چه نسبتی بین اینهاست؟

چون در روایات عمل تفریع بر سه چیز شده و در صحیحه این تفریع نیست که رجاءً لثواب ویا طلباً لقول النبی صلی الله علیه وآله آمده، آیا میشود به مقتضای تفریع این عناوین را دخیل در حکم بدانیم یا این عناوین نقشی ندارند؟

مرحوم محقق اصفهانی ره صرف ظهور صحیحه و ظهور بدوی که فعل ظاهراً مستحب میشود، صرف این ظهور کفایت نمی کند و ظهور دیگر لازم است که ثابت شود موضوع اخبار من بلغ همان موضوعی باشد که استحباب شده است، اگر اخبار من بلغ به همین موضوع و در مورد همین موضوع برثواب قائم باشد می توانید استحباب نفس عمل را ثابت کنید ولی اگر این موضوع مورد موضوعیت اخبار من بلغ نباشدو موضوع اخبار من بلغ فعلی که بلغه الثواب با عنوان بلغه ثواب باشد، اگر ایتن عنوان اضفه شود معلوم میشود موضوع دو تا شده.

آنچه دراخبار ضعیف به عنوان موضوع است غیر از اخبار من بلغ است و این خروج از بحث ایست که صاحب کفایه می خواهند استحباب نفس عمل را ثابت کنند با تعدد موضوع مدعای صاحب کفایه ثابت نمیشود .

دعا اینکه همانطور که ظهور صحیحه نفس عمل ثواب دارد اخبار هم همان موضوعی که بلغه الثواب به اعتبار اخبار من بلغ همان موضوع است نه موضوع دیگر و وجه آ« هم ادعا کرده بودند ثواب موعود در اخبار از ظریق خبر ضعیفی که بلغ فیه الثواب آمده.

توهم مشترکی که صاحب کفایه و شیخ انصاری ذکر فرموده اند

که شیخ می فرمایند له وجهٌ و صاحب کفایه هم می پذیرند که بخاطر همین اشکال شیخ ره از نظر اول عدول می کنند به استحباب احتیاط، عبارت مرحوم شیخ ( فاما الایراد بانّ الثبوت الاجر لا یثبت الاستحباب و هو قوی و هو لا یخلو عن وجه[1] ) صرف ثواب را ثابت نمی کند بلکه از باب جعل لازم که جعل ملزوم است که این در اخبار من بلغ که جعل ثواب و این کنایه از جعل ملزوم که عبارت باشد از جعل امر که استحباب بواسطه امر است و در متن کفایه هم تعریضا به شیخ آمده ( فان الظاهر من هذه الاخبار کون العمل متفرعاً علی البلوغ و کونه الداعی الی العمل[2] ) ظاهر اخبار متفرع بر بلوغ است باید بلوغ باشد تا اخبار موضوع پیدا کند و صرف وجود واقعی کافی نسیت ثوابی که بلغ به مکلف ولو خبر ضعیف و اینکه بلوغ ثواب داعی بر عمل باشدیا اخبار من بلغ داعی بر عمل باشد چون اگر خود عمل را داعی قرار دادیم محرک نیست بلکه عمل به وصف اینکه محتمل الامر است که این عبارت اخری برای احتیاط است نه استحباب نفس عمل که صاحب کفایه می خواهد اثبات کند.

مویدی را که شیخ ذکر میکنند که ما دو طائفه روایات داریمدر یک طائفه عنوانی که با محرکیت و داعویت امر سازش دارد چوت آمده طلبا لقول النبی ص که مطلوب او فرمایش رسول الله محرک است نه اینکه نفس خود عمل ثواب دارد محرک باشد بلکه عمل بخاطر اینکه از رسول رسیده و استحقاق مدح و ثنا دارد از باب انقیاد و از مصادیق آن است

چون استحباب نفس عمل ثابت نشد و طلبا لقول النبی ص و عقل استقلالاً حکم میکند و داخل در استحباب احتیاط است نه نفس عمل؛ و از همه اینها می توان نتیجه گرفت که شیخ می فرماید مستفاد از مجموع سیاق اخبار مثل صحیحه که ذیل را ندارند و چه مثل آن روایاتی که تعبیر( طلبا لقول النبی ص لثواب) که در مقام ما یسقل به العقل من استحقاق من یعمل بداعی المطلوبیه لثواب اگر به داعی مطلوب اقدام کرد مستحق ثواب است که ثواب انقیاد است، پس استحباب نفس عمل ثابت نمیشود.

لذا هم صاحب کفایه از این توهم جواب داده اند و هم جواب مرحوم محقق اصفهانی که ادقّ و به بیان برهانی آورده اند ویک شاهدی که شیخ اانصاری استدلال به اخباری می کنند که فاء تفریع آمده و در صحیحیه آمده ( فعمله یا فعمل به و یا فصنعه ) این فاء ظهور در سببیت دارد که این تفریع مسبب از سبب است که انبعاث مکلف نحو الفعل ناشی از بلوغ ثواب است، چون بلغه الثواب فعمل یا فصنعه، پس واضح است که بلوغ سماع فائده ندارد مگر بعد از بلوغ خبر ضعیف که قایم بر ثواب شیئ شده شخص مکلف ظن به ثواب و یا احتمال به ثواب دهد یعنی احتمال وجود امر می دهد پس احتمال الامر داعی برای او شده است، و این ظن از ثواب است و تا امری نباشد ثوابی نیست لذا تعبیر حاج شیخ ره که ما از ظن به ثواب و حتمال ثواب ما به صورت ان وجد امر را کشف می کنیم.

وقتی بلوغ اثر در مکلف دارد که ظن و یا داقل احتمال ثواب باشدپون اگر احتمال نباشد حرکتی هم از مکلف نحو الغعل نیست

و این ظن و یا احتمال به ثواب مساوی است با ظن یا احتمال به امر پس قصد رجاء ثواب در تحقق جزاء که ثوابا باشد دخیل استو اگر دخیل شد عمل این مکلف از باب انقیاد است نه عمل بما هو عمل ثواب داشته باشد و شیخ انصای می فرماید از همه اینها اظهر و حدیث محمدبن مروان است که آمده ( ففعل ذلک طلب قول النبی صلی الله علیه وآله یا دارد ففعله التماس ذلک الثواب، اعطیه) که اگر به داعی التماس ثاب باشد به او دادهخ می شود، پس معلوم می شود عمل بما هو عمل ثوابی ندارد گر به قصد طلب رسول الله باشد ثواب دارد و این غیر از احتیاط چیزی دیگری نیست و خارج از محل بحث چرا که استحباب نفسی عمل را ثابت نمیکند.

دلالت فاء تفریع بر مدعای شیخ ره و جواب صاحب کفایه ره

شیخ انصاری دقت دارند که بعضی ممکن است بگویند این تفریع دلالت بر ترتب و سبببیت ندارد و ممکن است فاء عاطفه باشد ایشان می فرمایند خیر ظاهر فاء ترتیب است و در اینجا ترتب ماقبل را به بعد فاء باید بپذیریم و الا واو عاطفه می آوردند و این فاء این برای این است که ظاهر فاء دال بر سببیت است، در نتیجه روایات مطلقه مثل صحیحه را باید به این روایات مقید به طلب قول نبی و یا التماس ذلک الثواب حمل کنیم در نتیجه ترتب ثواب بر انقیاد حسن احتیاط و یا بگویید استحباب احتیاط احتیاط امر دارد نه نفس عمل .

صاحب کفایه این ترتب که در روایت است رد کنند و عبارت ایشان این است (و کون العمل متفرعا علی البلوغ و کونه الداعی العمل غیر موجب لان یکون الثواب انما یترتب فیما اذا اتی برجاٍء انّه مامور به و بعنوان الاحتیاط بداهة انّ الداعی الی العمل لا یوجب له وجها و عنوانا یوتی به بذاک الوجه و العنوان[3] )

می خواهند رد فرمایش شیخ که گفتند چون استفاده ترتب کرده اند که اتیان عمل به راجاء مطلوبیت شود و عنوان طلبا لقول النبی که همان انقیاد و احتیاط است و او محرک باشد معلوم می شود خود عمل فی حد نفسه استحباب ندارد و این را صاحب کفایه رد می کنند.

میفرمایند صرف اینکه عمل متفرع بر بلوغ باشد و حتی اینکه بلوغ ثواب منشاء اقدام بر عمل کند موجب نمی شود ثواب مترتب بر بلوغ باشد، در مواردی که اتیان به عمل کند حتی به رجاء اینکه مامور به باشد و به عنوان احتیاط؛ مع ذلک معنون به این عنوان نمیشود و وجه این عمل قرار نمی گیرد؛ عمل همان فعل صادر از مکلف است که باید داعی و انگیزه داشته باشد و اگر چیزی به عنوان داعی و محرک شخص شد این عنوان برای فعل قرار نمی گیرد و داعی حتی اگر احتیاط باشد و این شخص میگوید من عمل می کنم که اگر پیامبر ص فرموده باشد فرمایش حضرت را عمل کرده باشم و این به حسب ظاهر انقیاد است، مع ذلک می فرماید این فعل که مثل اعمال نوروز فعل معنون به احتیاط و انقیاد نمی شود.

چرا که فاء تفریع و لو اقضا دارد صدور عمل را به عنوان التماس ثواب که اگر نباشد در خارج پیدا نمی شد و لکن این فاء تفریع دو صورت دارد تارة در مقام بیان علت است مثل مقام ما و اخری اینکه در مقام بیان حیثیت تقیدیه است اگر در مقام بیان حیثیت تقیدیه باشد حرف شما درست است این میشود وجه وعنوان برای عمل و اگر وجه برای عمل شد این عمل که به این عنوان آورده شد این عمل ثواب و این اجنبی از فرمایش صاحب کفایه است و اثبات مدعای ایشان نمیشود ولی اگر فاء تفریع در مقام بیان حیثیت تقیدیه باشد که ادعای صاحب کفایه این است و بناءً علی هذا نمیشود گفت آنچه به عنوان حیثیت تقیدیه است عنوان موضوع قرار گیردو بعد تشبیه می شود ثواب در اخبار من بلغ حیثیت تعلیلیه است و از ماهیت عمل خارج است و حیثیت تقیدیه نیست تا جزئی از موضوع حکم شارع به اعطاء ثواب به عنوان اخبار من بلغ باشد پس داعی به عنوان وجه عنوان برای عمل مکلف قرار نخواهد گرفت و اگر داعی نباشد پس استحباب نفسی عمل ثابت می شود.

اما آنچه شیخ از روایت که به عنوان موید ذکر کرد که یکی روایت محمدبن مروان که اگر نگوییم صریح است، اظهر است از سائر اخبار که ادعا شده ثواب را برده اند روی عنوان احتیاط و اگر عمل به رجاء مطلوبیت و التماسا لقول للنبی صلوات الله علیه باشد باید جواب دهیم که فردا انشالله و صلی الله علی محمد وآل محمد

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo