< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

96/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تقابل بین مذکی وغیر مذکی /برائت /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته:

متن خلاصه ...

تقابل بین حیوان مذکی وغیر مذکی چهار قسم داشت که تضاد به دو صورت دارد یک صورت حالت سابقه برای مذکی و غیر مذکی نبود و درهیچ طرف اصل جاری نمی شد و صورت دوم تضاد که حالت سابقه داشت برای هر دو متصور بود که گذشت و احتمال سوم: تقابل به نحو عدم وملکه که اصالة عدم تذکیه حالت سابقه نداشت جاری نبود

 

متن تقریر ...

احتمال چهارم تقابل

که تقابل نحو سلب و ایجاب است و غیر مذکی حالت سابقه دارد چون به نحو عدم ازلی است .

اقسام سلب و عدم

عدم در اینجا یا عدم و سلب محمولی است و یا عدم رابط، اگر عدم محمول باشد یعنی عنوان غیر مذکی و عنوان سلب حمل بر موضوع می شود، و عدم محمولی سه صورت دارد

اول: یا این عدم وارد بر عنوان می شود و عدم عنوان سلب از موضوع و معنون می شود و این عدم عنوان یا با وجود موضوع و معنون است یا عدم عنوان به عدم معنون و موضوع است .

نکته مورد توجه اینکه ادات سلب وارد بر عنوان می شود.

دوم:

ادات سلب و سلب محمول یعنی سلبی که حمل می شود بر موضوع به معنای عدم مبداء باشد وسلب محمول بواسطه عدم موضوع باشد. عدم مبدا با وجود موضوع و یا عدم مبداء با عدم موضوع

سوم سلب محمول با عدم نسبت واضافه که خود دو صورت دارد، تارة با وجود طرفین اضافه که موضوع ومحمول است در اینجا و اخری عدم نسبت و عدم اضافه به عدم طرفین است چون اگر به عدم احدهما باشد داخل در صور بالا می شود.

پس شش صورت شد صور ثلاثه: تارة عدم عنوان وعدم مبداء وعدم نسبت که تارة مع وجود الموضوع در هر سه و اخری عدم عنوان وعدم مبداء یا عدم نسبت به عدم موضوع، نهایت در عدم نسبت باید شما عدم طرفین در نظر باشد در مقام و اگر به عدم احدالطرفین باشد داخل در صور دیگر می شود.

حکم تقابل به معنای سلب

سلب در مقابل ایجاب حالت سابقه دارد و می توانیم موضوعی در عنوان غیر مذکی که مرکب از دو جزء که یکی وجودی ودیگری عدمی است و جزء وجودی که بالوجدان احراز کردیم را زهاق روح و جزء دوم که عبارت باشد از عنوان سلبی به اصالة عدم تذکیه جاری بدانیم و چون شک داریم قابل لتذکیه ام لا؟ در این شش صورت می توانیم اصالة عدم تذکیه جاری کنیم و حرمت اکل و نجاست ثابت می شود این حکم صور ششگانه عدم محمولی که تذکیه وعدم تذکیه را به معنای سلب و ایجاب گرفتیم.

اما اگر سلب به معنای عدم رابط باشد موضوع برای غیر مذکی ( ما اذا لم یکن ما زهق روحه مذکی ) عدم به عنوان سلب ربط است نه به عنوان ربط السلب بخلاف عدم محمولی که ربط السلب است . در عدم رابط سلب ربط است یعنی مفاد لیس ناقصه است، سلب ربط بین این موضوع حیوان و محمول که مازهق روحه است که سلب شده و سلب ربط است.

به عبارت دیگر ( مازهق روحه لم یکن مذکی ) ما زهق روحه موضوع و لم یکن مذکی محمول چون اگر سلب را در وسط قرار دهید بهترمعنارا متوجه می شوید خلاصه حرف سلب حمل نمی شود برموضوع بلکه مانع از حمل محمول برای موضوع است یعنی محمول را از موضوع سلب می کند نه اینکه خودش حمل شود بر موضوع بر خلاف صور سته سابقه عدم محمولی

اشکال

این معنا عدم رابط چه فرقی باعدم و ملکه دارد چون این عبارت اخرای عدم ملکه یعنی عدم ما شانه ان یکون مذکی و ما زهق روحه غیر مذکی و یک شان اضافه دارد،آنجا هم حرف سلب حمل نمی شود به عنوان رابط است هم در سلب ررابطی و فرقی نمی کند .

جواب از اشکال

موضوع تفاوت می کند موضوع در عدم ملکه (ما کان غیر مذکی) و موضوع در اینجا ( مالم یکن مذکی ) در عدم ملکه سلب محمول است نه سلب به عنوان رابط چون می گویی (ماکان غیر مذکی ) و غیر مذکی به عنوان خبر برای کان است و موجبه معدولة المحمول می شود اما در اینجا ایجاب السلب است ولو به نحو رابط معنا کنید و نتیجه اش سالبه محصله است پس اگر تفاوت موجبه معدوله و سالبه محصله را می دانستید اشکال نبود.

در موجبه معدولة المحمول سلب به عنوان محمول قرار گرفته و جزء محمول وحمل می شود و حمل سلب و ربط سلب است ولی در سالبه محصله سلب الربط است و ارتباط بین موضوع ومحمول را سلب می کنیم اما در عدم محمولی که یک جزء مربوط به موضوع است حمل می کند بر موضوع و تعبیر( ما کان غیرمذکی) یعنی چیزی که غیر مذکی بر او حمل می شود ولی اما اینجا (ما لم یکن زهق روحه لم یکن مذکی ) یا به تعبیر بنده ( مازهق روحه لم یکن مذکی ) پس موضوع ما زهق روحه است و لم یکن مذکی سلب ربط مذکی است از او، نه ربط عدم تذکیه به او پس این دو تا است واشکال بی ربط است و تفاوت روشن شد .

اگر عدم را به عنوان عدم ملکه گرفتید در باب مذکی و غیر مذکی قضیه سالبه ما به نحو موجبه معدولة المحمول است و اگر حرف سلب به نحو تقابل ایجاب وسلب گرفتید به نحو سالبه محصله است و سلب در اینجا چون سلب ربط است ربط چه چیز ؟ ربط مذکی بین از ما زهق روحه سلب می کنید اما سلب ربط عنوان مذکی عن حیوان زهق روحه، حالت عدمیه و سابقه دارد پس بنا براین اگر سلب به عنوان سلب ربط از ما زهق روحه است مجرای برای اصالة عدم تذکیه نیست چرا نیست ؟ زیرا چه موقع بوده که زهاق روح داشته و مذکی وغیر مذکی بوده است و حالت سابقه یقینیه نداریم که موضوع ما زهق روحه با توجه به ذهاق روح بگوییم غیر مذکی باشد سابقه یقینیه نداریم ، استصحاب عدم تذکیه بااین فرض معنا ندارد

فرمایش مرحوم نائینی

ایشان وارد در برخی مسائل حکمی و عقلی می شوند و در مورد وجود عرض که وجودفی نفسه و وجود لنفسه او وجود فی موضوعه و لموضوعه است ، این تعبیر را مرحوم نائینی آورده اند اقتباسا از اهل حکمت .

علت ورود دراین بحث که آیا عدم تذکیه به نحو سلب ربط است و آیا این تذکیه مساوق با عدم ناعتی در مقابل وجود در مقابل وجود رابطی یا نه به این معنا نیست؟ به لحاظ این خصوصیت مذحوم نائینی ورود در بحث عقلی کرده اند می فرمایند معنای وجود فی نفسه در اعراضدر مقابل وجود لافی نفسه جوهر وجودی فی نفسه دارد و هم در اعراض ، مرحوم حاج شیخ اشکال می فرمایند که معنای وجود فی نفسه در باب اعراض در مقابل وجود لا فی نفسه است و وجود بنفسه وجود حق تبارک وتعالی است و وجود بغیره کل موجودات و ممکنات است.

در مقابل وجود فی نفسه عبارت است از وجود رابطی مثل هلیات مرکبه که ثبوت شیئ لشیئ ، وجود رابطی در مقابل وجود فی نفسه قرار دارد. وجود مانفسه فی نفسه هم در جواهر است و در اعراض ولی وجود لغیره است و در جواهر وجود لنفسه و بنفسه حالا مرحوم حاج شیخ اشکالی بر مرجوم نائینی گرفتند و برخی از تلامذه جناب نائینی اعتراض کردند که کلام حاج شیخ وارد نیست که باید نقل شود فردا انشالله

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo