< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

96/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بررسی وجوه تقابل مذکی و غیر مذکی3

 

موضوع: اصالة عدم تذکیه /برائت /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته:

آیا لحم مشکوک مذکی است یا خیر؟که گفته شد با وجود اصل سببی نوبت به اصل مسببی نمی رسد

 

1تقدم اصل سببی

همه اصول عملیه و ازجمله اصل برائت مشروط است که در ناحیه سبب اصلی وجود نداشته باشد که نوبت به اصل مسببی نمی رسد و این مطلب عند الکل مسلم است و صاحب کفایه تصریح فرمودند که اگر شک کنیم درحلیت یا حرمت حیوانی که قابل تذکیه است یا نه، نمی توانیم اصالة الطهاره یااصالة الحلیه جاری کنیم چون در ناحیه محل با وجود اصل عدم تذکیه نوبت به اصالة الطهاره و اصالة ا لحلیه نمی رسد و حرمت ثابت است وشکی نیست.

1.1شبهه واشکال

اگر کسی اشکال کند، شما ادعا کردید اصل عدم تذکیه است و با جریان عدم تذکیه این مورد در غیر مذکی داخل می شود و این غیر مذکی تارة وجدانی است و تارة به کمک اصل وتعبد به اصل است، ان قلت: اصالة عدم تذکیه معارض است با اصل عدم کونها میتة زیرا بعد از ذبح شک داریم این لحم میته است و نمی دانیم قابل تذکیه است یا نه، اگر قابل تذکیه باشد میته نیست و اگر قابل تذکیه نباشد میته است و اصل در اینجا، عدم المیته است ولحم حلال واین اصلین با هم تعارض دارند وتساقط می کنند و دوباره اصالة الطهارة و اصالة الحلیة جاری می شوند و این دو بخاطر مانعیت اصل سببی عدم تذکیه جاری نمی شدند.

جواب ازاشکال

دو جواب داده شده یکی صاحب کفایه فرمودند که ادعا می کنند این طور نیست اگرتذکیه نشده بود حتما میته باشد بلکه میته یکی از اقسام غیر مذکی است و غیر مذکی انواع متعدد دارد و میته اخص از غیر مذکی است و شما نمی توانید از اصل عدم کونها میتة نتیجه بگیرید این حیوان غیر مذکی است زیرا قسم سوم وجود دارد و با اصل عدم میته نمی توان گفت داخل درمذکی است بلکه ممکن است از قسم سوم باشد که نه میته است است ونه مذکی، پس صرف میته نبودن نفی حرمت و نجاست نمی کند بلکه غیر مذکی محکوم به حرمت اکل است

1.2قول مشهور

میته هرچه شرعا تذکیه نشده باشد و لو ذبح شود، اگر شارع تایید نکند غیر مذکی است و این ما لم یذک بوسیله موت حتف الانف باشد واین میته بدون ذبح باشد یا با ذبح بدون شرائط باشد، در اینجا نه مذکی حالت سابقه دارد نه غیر مذکی و اصلی درمقابل نیست و استصحاب هم منتفی است زیرا موضوع قبل از ذبح با بعد آن فرق می کند.

تقابل بین مذکی و میته

ظاهر بعضی روایات مقابله بین مذکی و میته است اما کلام صاحب کفایه [1] درست است ولکن از این تقابل بین مذکی و میته نمی توان استفاده کرد که میته در مقابل مطلق غیر مذکی است چون اولا این تقابل درآیه شریفه نشده که می فرماید ﴿ الّا ماذکیتم [2] ﴾ در مقابل اموری ذکر شده که یکی از آنها میته است یکی منخنقه و یکی موقوذه و متردیه و نطیحه هم آمده و در آیه شریفه میته قسیم منخنقه و موقوذه و متردیه ونطیحه قرار داده شده و میته مطلق ذهاب روح نیست بلکه همان مرگ طبیعی را میته تعبیر می کنند.

منخنقه: حیوانی که با خفه شدن بمیرد که در جاهلیت با دو چوب یا ریسمان گلوی حیوان را فشار می دادند تا بمیرد، موت او با خنق یعنی با خفه شدن باشد .

موقوذه: که با چوب مثلا به سر حیوان بزنند تا بمیرد

متردیه:حیوانی که از بلندی پرت کنند تا بمیرد

نطیحه: حیوانی که با شاخ حیوان دیگر بمیرد

در اینجا همه این موارد در مقابل غیر مذکی قرار داده شده پس معلوم می شود میته در خصوص موت حتف الانف است نه مطلق غیر مذکی زیرا غیر مذکی همه این موارد را شامل می شود .

اینجا دو عنوان مذکی و غیر مذکی داریم و در محل شک اصالة الطهاره و اصالة الحلیه جاری نمی شود زیرا تعارض و تساقط اصل عدم تذکیه بی وجه است و اصل عدم تذکیه بلا معارض جاری است وچون اصل سببی است نوبت با اصل مسببی نمی رسد.

2بررسی وجوه تقابل مذکی و غیر مذکی

آیا تقابل به نحو تضاد است یا تناقض یا عدم ملکه وملکه

اما اگر منشاء تقابل تضاد باشد که امران وجودیان فی غایة الخلاف ولا یجتمعان که مذکی و غیر مذکی همراه و مستند به دو امر وجودی باشند زیرا عنوان مذکی برای زهاق روح مع الشرائط معتبره عند الشارع باشد وغیر مذکی زهاق الروح به سببب غیر معتبر عند الشارع و هر دو طرف امر وجودی هستند که همان خروح یا اخراج روح است.

وجه دوم تضاد

به لحاظ اینکه مذکی حلال است باید مستند به مصلحت شود و غیر مذکی حرام است مستند به مفسده می شود و مصلحت و مفسده امران وجودیان که لا یجتمعان، در اینجا خروج روح مذکی سبب مصلحت و خروج روح غیر مذکی سبب مفسده است و لذ تشبیه کرده اند غیر مذکی را به نجاست یعنی چیزی که مورد تنفر طبع است و امر وجودی است و از معارضه مصلحت ومفسده تضاد درست می شود .

حکم دو وجه

تضاد به وجه اول که مذکی را زهاق روح علی وجه الخاص بدانیم اصالة عدم تذکیه جاری نیست معارض هم ندارد استصحاب حلیت هم نمی شود چون موضوع و حالت سابقه ندارد و اصل جاری نیست و وجه دوم تضاد برای استصحاب عدم تذکیه معارض وجود دارد یعنی همانطور که می شود عدم مصلحت را استصحاب کنیم عدم مفسده استصحاب می شود و معارض دارد آن استصحاب عدم کونها میتة است

اشکال به صاحب کفایه وارد است با این بیان تضاد فاین اصل عدم التذکیه که بگویید اصل سببی داریم ونوبت به اصل مسببی نمی رسد

جواب

تضاد به نحو دوم را مورد اشکال قرار داده اند و جهت اشکال که بعید نیست چنانکه در روایات هم آمده ذهاق روح فی حد نفسه از حیوان موجب نجاست وحرمت اکل اوست الّا آنجایی که بوجه خاص باشد، پس زهاق روح مقتضی نجاست و مقتضی حرمت اکل است که مقتضای روایات هم هست و خصوصیت و شرائط فری اوداج اربعه توسط مسلمان رو به قبله و رعایت تسمیه و بالحدید؛ سبب شود مقتضی تاثیر در نجاست و حرمت نگذارد و این مانع است و این وجه دوم که حلیت مقتضی مصلحت و حرمت مقتضی مفسده باشد اساسی نخواهد داشت و صل الله علی محمد و آل محمد

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo