< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

98/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیع/ شروط متعاقدین

اولین شرط در باب شروط متعاقدین بلوغ است. مشهور بین فقهاء این است که عقد صبی باطل است. بلکه بعضی از فقهاء ادعای اجماع هم کرده اند. درباره صبی در 2 جهت بحث است. اول: افعال صبی چه حکمی دارد؟ فعل صبی تارةً این است که مربوط می شود به اصول دین و أخری مربوط می شود به فروع دین. فروع دین هم باز 2 قسم هست، بعضی از اعمال هست که قصد لازم دارد، مثل نماز و روزه و حج؛ بعضی از اعمال هست که نیاز به قصد ندارد مثلاً تطهیر لباس. آنچه که محتاج قصد هست، تارةً در باب عبادات هست و أخری در باب معاملات. چون معاملات هم امور قصدیه هستند. بیع و هبه و عاریه قصد می خواهد.

اما مسئله اصول دین: بعضی ادعاء کرده اند اسلام صبی مثل کفر صبی هست هر 2 در حکم عدم هست، یعنی نه اسلامش پذیرفته است و نه کفر او مورد امضاء و قبول است، فقط بعضی از موارد را استثناء کردند. اما اسلام و کفر از امور واقعیه اند، اگر موضوع اسلام که اقرار به شهادتین و تشیع اقرار به ولایت امیر المؤمنین سلام الله علیه باشد، ، چطور می شود بگوییم مسلوب العباره هست و پذیرفته نمی شود؟

لذا اگر یک صبی اظهار به تشیع بکند شیعه هست حقیقةً یا اظهار کفر یا نصب العیاذ بالله بکند قطعاً کافر و ناصبی است و آثار اسلام را هم به خاطر این که موضوع اسلام تحقق پیدا کرده است باید بر آنها بار بشود. مضافاً بر این که اطلاقاتی که در آیات و روایات خطاب به مسلم شده است، فرق نمی کند که مسلم بالغ باشد یا غیر بالغ باشد. لذا صبی هم مشمول آن مطلقات یا عمومات خواهد شد.

الا مواردی که دلیل خاص رسیده است. مثلاً احادیث رفع القلم عن الصبی استشمام امتنانیت می شود. یعنی اقتضای تکلیف را دارند، اما امتناناً علیهم پروردگار عالم، تکلیف را برداشته است، مؤاخذه را از آنها برداشته است. ولی این طور نیست که همه آثار از آنها برداشته شده باشد. پس در اصول دین چون تابع موضوع هستند، اگر موضوع اسلام پیدا شد این ها مسلم اند، و اگر موضوع کفر پیدا شد این ها کافرند. بحث تبعیت هم در میان نیست. چون اطلاقات و عموماتی شامل هم بالغین و هم غیر بالغین خواهد شد.

اما آنچه که مربوط به فروع دین است و قصد نمی خواهد، از امور قصدیه نباشد، مثل طهارت و نجاست، اگر سبب محقق شد مسبب هم محقق می شود. اگر نکاحی واقع بشود نسبت به غیر بالغ محکوم می شود به جنابت و محدث هست به حدث اکبر ولکن تکلیفی که برای بالغ هست برای صبی نیست. چون صلاة هنوز بر او واجب نشده است، تطهیر از حدث چه اصغر و اکبر برای او نیست. پس این دلیل خاص دارد و اگر این باشد باید زمان بلوغ حتماً غسل کند.

از ابن زَبیان قال، اُتی عمر بإمراة مجنونه قد زنت، فأمر برجمها. حضرت امیر علیه السلام فرمودند: (أما علمت ان القلم یرفع عن الثلاثه) این مسئله را یاد نگرفته ای و نشنیده ای که قلم تکلیف از 3 نفر برداشته شده است؟ به گوشت نخورده؟ (عن الصبی حتی یحتلم، و عن المجنون حتی یفیق، و عن النائم حتی یستیقظ( [1] به هر حال معلوم می شود که صبی تکلیف ندارد. اگر تکلیف ندارد، قهراً اگر احتلام پیدا کرد غسلش واجب نیست. وجوبش معلق هست به زمان بلوغ، چون دارد (حتی یحتلم) کنایه هست از این که حتی یبلغ. یعنی بالغ بشود.

روایاتی که در باب مستحبات وارد شده است، نوعاً این روایات مطلق هست قید این که حتماً بالغ باشند در آنها نیست. حتی می شود ادعاء کرد که کسانی که دارای جنون هم باشند و بیایند در این مشاهده مشرفه بعید نیست که ثواب بهشان داده بشود. چرا؟ چون در این روایات جنبه امتنانیت دارد. وقتی فضل از طرف پروردگار نازل می شود، عام هست، همه را فرا می گیرد. حتی نسبت به کسانی هم که مخالف هستند و می آیند زیارت می کنند قائل می شویم که بعید نیست شامل آنها بشود و ثواب به آنها داده بشود. تا چه برسد به صبی ای که از نظر عقائد معتقد به مذهب اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین هست.

اما در باب واجبات، ادله واجبات ابتداءً که نظر بکنیم اطلاق دارند، که شامل بالغ و غیر بالغ همه می شوند. لذا می گوییم به دلیل خاص وجوب از این ها برداشته شده است. و الا اگر رفع القلم نباشد، نسبت به صبی؛ همانطوری که بالغین مکلف اند به صلاة غیر بالغین هم آنهایی که از درک ابتدائی برخوردارند مکلف اند و باید نماز بخوانند.اما مطلوبیت مطلقه و محبوبیت مطلقه را از صبی نمی شود سلب کرد.

حالا در رابطه با بحث خروج اینها از مطلقات اگر بگوییم دلیلی که وارد شده است، دلیل مطلق هست، می شود در دلیل واحد هم استفاده وجوب کرد نسبت به بالغین و هم استفاده عدم وجوب کرد نسبت به غیر بالغین؟ این معقول نیست. چون دلیل واحد اگر دلالت بر وجوب دارد برای همه است، و اگر دلالت بر وجوب ندارد برای همه است.

و لذا می گوییم اگر نبود دلیل (رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم) که تواتر معنوی قطعاً، بلکه می شود گفت که حتی تواتر لفظی هم دارد؛ می گفتیم بر آنها هم واجب هست کما این که بر بالغین واجب است.

تشریعیات توقیفی اند یعنی در عبادات مشروعیت لازم هست، و معنای مشروعیت این است که باید از جانب شارع دلیل بر جواز او برسد، اگر صبی مرفوع القلم شد از نظر تکلیف، بعضی گفته اند ملازمه هست بین رفع قلم تکلیف و عدم مشروعیت عبادات صادره از آنها، لذا عبادات آنها حساب نمی شود.

حالا مثلاً اگر صبی ای بیاید در ایام صباوت نماز های قضای پدرش را بخواند و نمازش هم درست باشد و قرائتش هم درست باشد، و طهارت را هم رعایت کند، همه شرائط را رعایت بکند، قطعاً صحیح نیست و کفایت نمی کند.

یا فرض کنید مثلاً نماز هایی را بخواهد بخواند، اگر گفتیم مشروعیت ندارد، معنایش این است که چه نماز بخواند و چه نماز نخواند هیچ فرقی نمی کند. لذا از دلیل رفع القلم ادعاء شده است، همانطوری که تکلیف را از آنها بر می دارد، مشروعیت عمل را هم از آنها سلب می کند. لذا برای مشروعیت عمل صادر از صبی باید دلیل آخَری داشته باشیم. ولی اگر گفتیم خیر، حدیث رفع القلم و امثال او فقط وجوب و تکلیف را بر می دارند، اما مشروعیت را سلب نمی کند، نیازی به دلیل آخری نداریم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo