< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

98/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تلف مبیع/ اختلاف در پرداخت قیمت

0.1 -بیان شیخ انصاری در صحیحه ابی ولاد

به 2 فقره استشهاد فرموده اند[1] . وقتی ابو ولاد سوال کرد (الیس یلزمنی لو عتب البغل او نفق. قال علیه السلام نعم قیمة بغل یوم خالفته). شیخ رض می فرمایند ظاهر این است که یوم را قید قیمت قرار داده است. که می شود یوم الغصب نه یوم التلف. چطور؟ (إما باضافه القیمة المضافة الیه البغل ثانیاً) یومَ خالفته خواندیم که ظرف است. قیمت یک اضافه به بغل دارد و یک اضافه هم به یوم ثانیا شده.

2 قیمت که در کلام امام علیه السلام نیامده است و دو اضافه نیست و کسی ظاهر این عبارت را نمی پسندد. بعضی خواسته اند عبارت را توجیه کنند که اشکال متوجه شیخ ره نشود. یعنی قیمة یوم المخالفة للبغل. که همان یوم غصب است. لذا می فرماید. حرف تعریف یعنی ال هم که از بغل اسقاط شده است برای اضافه است. نه این که نکره باشد.

قیمة البغل. همان بغل چه قیمتی داشت. این طور نیست که از یک دم یک قیمت داشته باشد. هر استر و حماری یک قیمت دارد. لذا معنا این می شود که قیمة یوم المخالفة للبغل.

نه این که بغل غیر معینی باشد. هر بغلی بشود، بغلی که تلف کردی یک قیمت دارد و بغل های دیگر قیمت دیگر و بعضی ها مساوی قیمت دارند.

بحث دیگری هست که آیا قیمت قیمت العین هست یا قیمت المثل هست. اگر بغل را نکره بدانید قیمت، قیمت المثل می شود. معلوم می شود قیمت خود عین مدخلیتی ندارد. قیمت بغلی را بدهید که مماثل هست. ولی اگر بغل معرفه باشد قیمت عین است.

پس یوم قید قیمت است یا از باب این که کلمه قیمت 2 بار اضافه شده است. یا این که یوم را قید برای اختصاص است که در اضافه قیمت به بغل اختصاص استفاده می شود. یوم قید می شود برای آن اختصاصی که مستفاد از این اضافه است.

و این اختصاص که قیمت خاصه با این بغل، قیمت یوم المخالفة را در نظر بگیرید که چقدر بوده است و سابق و لاحق بر این قیمت را کاری نگیرید که چطور بوده است. پس باز هم یوم قید برای قیمت شد.

0.1.1 -بررسی ادعای دو اضافه قیمت

یک اضافه به یوم و یک اضافه هم به بغل. اضافه اولی که به بغل شده است هیچ اشکالی ندارد. ال از مضاف حذف می شود چون بغل اضافه شده است به یوم. نه در اضافه اولی که ال باقی می ماند. اما چرا قیمت دوباره اضافه شده؟ چون مضاف به یوم که بغل است، موجب این می شود که مضاف به مضاف هم مضاف باشد. یعنی چون بغل اضافه به یوم شده است، مضاف به بغل، قیمت است که به یوم هم اضافه شده است. اگر بغل اضافه نمی شد به یوم قیمت اضافه نمی شد به یوم، ولی چون بغل اضافه شده است، مضاف به بغل هم اضافه شده است.

یک اشکالی است که حاج شیخ رض به این اشکال اشاره دارند و آن این است که وقتی قیمت اضافه به بغل می شود آیا ملحوظ هست به لحاظ آلی یا استقلالی. مضاف ملحوظ است به لحاظ استقلالی. اما وقتی که اضافه در میان می آید و نسبت در میان می آید طرفین اضافه مجموعاً به یک لحاظ ملحوظ اند نه مستقلاً.

پس در لحاظ اول قیمت به لحاظ آلی ملحوظ است اما در اضافه بغل به یوم، قیمت ملحوظ به لحاظ آلی است یا استقلالی؟ استقلالی می شود. به تبع اضافه بغل به یوم، قیمت اضافه شده که استقلالی است و 2 قیمت که در کلام امام نیست. شیء واحد در استعمال واحد ملحوظ بشود به 2 لحاظ متقابل یکی استقلالی که لحاظ اسم است و دیگری آلی که معنای حرفی است غیر معقول است.

بعضی آمده اند از باب تتابع اضافات خواسته اند مسئله را حل کنند. تتابع اضافات ضابطی دارد که آیا در مورد بحث وجود دارد یا نه؟ چه اصراری داریم که یوم را مضاف الیه قرار بدهیم. چرا شعری بگیم که در مصراعش گیر کنیم.

علی ای حال ما باشیم و این استدلال شیخ انصاری نمی توانیم بپذریم که اضافه لفظیه باشد کما این که اضافه معنویه هم اشکال دارد.

خود حاج شیخ رض می فرمایند این جا اضافه لبیه است و اضافه ادبیه نیست. که البته نسبت دادن این معنا به عبارت شیخ انصاری رض بعید است چرا که ظاهر عبارت شیخ انصاری اضافه استقلالیه است. نه اضافه لبیه که معنای دقیق است که حاج شیخ ره فرمودند.

تازه همان اضافه لبیه را مرحوم حاج شیخ رض باز اشکال می کنند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo