< فهرست دروس

درس شرح توحید صدوق(قاضی سعید)

استاد حشمت پور

91/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث دروجوب سابق داشيم كه آيا وجوب سابق داريم يانداريم؛ يعني بايد قبل از فعل وجوب داشته باشيم يا نه براي وجود فعل وجوب سابق لازم نيست.

دليل پنجم عبارت بود از اراده موجبه، اراده كه فعل را واجب مي كند وچون اراده سابق است ولذا وجوب كه مي آورد سابق است

قاضي سعيد : ما اصلا اراده اي موجبه را قبول نداريم نه درمورد انسان ونه درمورد حق تعالي، امّا اينكه اراده اي انسان نمي تواند موجبه باشد؛ بخاطر اينكه بين اراده وفعل بايد اموري ديگري چون تصميم وتحريك بيايد تا فعل بيايد پس اراده فعل را واجب نمي كند، اگر فعل را واجب مي كرد بعد از اراده بايد بلافاصله فعل مي آمد درحاليكه چينن نيست بايد بعد از اراده تصميم بيايد يعني اراده را پُر و قطعي تركنيم بعد تحريك صورت گيرد وازاله مانع هم اضافه شود تا فعل انجام گيرد. پس با اراده كار واجب نمي شود تا وجوب سابق داشته باشيم.

قاضي سعيد اصطلاح فلاسفه را عوض نموده است، اراده را بمعناي عرفي مي گيرد، درحاليكه اراده كه فلاسفه مي گويد چسپيده به فعل است ولي قاضي سعيد اراده را بمعناي خواست مي گيرد، واراده را كه فلاسفه مي گويد كه همان شوق موكد است اصلاً قبول ندارد، بلكه مي گويد اراده همان است كه من مي گويم. به بيان ديگر اراده همان خواست است كه موجب نيست، اگر مراد از اراده همان حالت آخر باشد كه چسپده به فعل است اين اراده همراه با فعل است، قبل از فعل نيست.

سوال : بحث دراسم نداريم چه اراده بمعناي خواست باشد وچه بمعناي ديگر آيا همان آخرين امري كه اتفاق افتاد مي اُفتد موجب است يا نيست؟

قاضي سعيد : آخرين امر نداريم آخرين امر همان فعل است، پس وجوب سابق نداريم بلكه وجوب همراه فعل است ويا بعد از فعل. بنابر اين حتي اگر اراده را بمعناي كه فلاسفه مي گويد بگيريم باز هم وجوب سابق نداريم.

خلاصه : اراده درانسان دوتا است، يكي باطني وضمير كه همان خواست كه موجبه نيست وديگري احداث كه فعل است ووجوب همراه ان است

درمورد حق تعالي هم اراده اي موجبه نداريم؛ چرا كه :

اولاً، درحق تعالي اراده دوقسم نداريم كه يكي اراده درمقام ذات باشد وديگري اراده درمقام فعل، چرا كه اراده درمقام ذات عبارت است از علم به نظام احسن اين علم فعلي است وفاعليت دارد، همين كه علم به چيز باشد آنرا مي بوجود مي آورد، در مورد انسان ها بعد از علم فعلي نياز به مقدمات است تا فعل محقق شود ولي علم فعلي حق همين كه حاصل شد معلومش حاصل مي شود وعلم فعلي حق درازل موجود است ولذا معلومات هم درازل حاصل است منتها درجهان مادي وبه تدريج مي آيد وظهور عندنا پيدا مي كند. (عرفا هم همين حرف را مي زند كه ازل تا ابد يك فعل است كه به تدريج براي ما ظاهر مي شود ).

اين اراده همين كه امد فعل مي آيد ولي چنين اراده اي براي حق تعالي نداريم، در روايات هم اراده درمقام ذات نفي شده است . پس اينكه ملا صدرا هم اراده درمقام ذات وهم اراده درمقام فعل را بيان نموده است صحيح نيست. اراده براي حق تعالي اراده اي فعلي است كه با فعل شروع مي شود. پس اراده درمورد خداوند تعالي اراده درمقام فعل است. كه همان احداث كه بافعل است.

به بيان ديگر درمقام ذات چيزي به اسم خواست نداريم وآنچه را كه تحت عنوان اراده درمقام ذات بيان شد علم است اراده نيست وهويت علم غير از هويت اراده است، شاهد اين مطلب حرف مشاء است درباب عنايت وعلم عناي حق تعالي كه مي گويند : عنايت عبارت است از علم فعلي به نظام احسن يا عبارت است از علم به موجودات ونظام بين شان وشيخ درتعليقا اضافه نموده كه : ومحبت ورضايت به انجام آن، كه اگر اراده را همين رضايت ومحبت مي داند. پس اراده غير از علم است، واگر حق تعالي علم در مقام ذات دارد معنايش اين نيست كه اراده درمقام ذات هم داشته باشد.

ثانياًَ : برفرض كه اراده درمقام ذات داشته بين اراده خدا وصدور فعل از خدا اموري واسطه مي شود و واسطه شدن امور كاشف است از اينكه اراده موجبه نيست، بلكه بايد اموري ديگري بايد تا فعل بيايد واين امور عبارت است از تقدير، خداوهد وقت اراده مي كند مراد مقدر مي كند از حالت ابهام در مي اورد بعد قضا مي كند يعني امضا والزام مي كند بعد به ملك اجازه مي دهد كه اقدام كن. پس بين اراده وفعل اين امور واسطه است

تذكر : اگر به ظاهر بيان قاضي سعيد در ثانياً نگاه نماييم با آنچه كه در اولاً نمود كه اراده حق همان فعل است، اراده اي در مقام ذات نداريم، تهافت وجود دارد، ولي اگر به راويت توجه نماييم مي گويد بين خداوند تعالي وفعل اين امور است نه بين اراده اي حق تعالي وفعل و گذشته از اين قاضي سعيد خواسته دراين جا ايجاب اراده را نفي كند وبا اين بيان به مطلوب خودش مي رسد نه اينكه اراده را درمقام ذات قبول داشته باشد. پس دركلام ايشان تناقضي نيست.

ثالثاً : در روايات بدا لله داريم كه بدا اراده را زائل مي كند نه فعل را چون فعل نيامده است كه فسخ شود. پس برفرض اراده درمقام ذات داشته باشيم، وجوب اور نيست، ممكن است وجوب بياورد وممكن است هم چنين نباشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo