استاذ سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
96/01/26
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: رویکرد کتب فقهی و حدیثی و کمک آنها به بحث تشکیل خانواده
خلاصه: فرق بین کتب حدیثی و فقهی مطرح شد و بیان شد که هر دو این کتابها باید در بحث پیشرو مورد توجه قرار بگیرند.
اگر به کتب فقهی بر اساس تاریخ تألیف نگاه کنیم متوجه تغییر میشویم این تغییر، تحوّل و تکامل در کتب حدیثی هم اتفاق افتاده که نشان دهنده حرکت تکاملی این کتب است، با همه امتیازهای کتب فقهی و حدیثی یک کاستی دارند و آن نوع نگاه حاکم بر تدوین این کتب است، و آن نگاه فردی میباشد، در کتب فقهی بحثی از نظام تشکیل دیده نمیشود؛ و در کتب حدیثی هم از زوجیت بحث می کند و تاریخچه حضرت آدم(ع) و حوا(س) را بیان میکنند.
در کتاب «بحار الانوار» میبینیم که در نامگذاری ابواب از متن حدیث استفاده کرده در این کتاب بحث همسر گزینی هم مطرح میشود و مباحث غیر الزامی اشاره میشود.
کتاب «وافی» با بحار از باب توجه به آیات با یکدیگر شبیه هستند ولی کتاب «وافی» از کتب اربعه استفاده کرده و تفصیل بیشتری دارد و تفصیل عنوان داده است و این برای محقق بهتر است.
کتب اربعه اسناد آنها مستقیم است و کتاب بحار و وسائل در سند باید فقیه تلاش کند و به منابع بحار و وسائل مراجعه کند تا سند کامل دیده شود.
در کتاب « جامِعُ أحادیثِ الشّیعَة فی اَحْکامِ الشَّریعَة» نویسنده سعی کرده امتیازات وافی و وسائل و بحار را جمع کند، و هم آیات و روایات و هم آداب و احکام که در وسائل توجه شده را توجه کافی داشته باشد.
ما در کتب روایی میبینیم که انگیزه اقتصادی را برای ازدواج بیان کرده و یا به نیاز غریزی انسان توجه کرده و اهداف به گونههای مختلف بیان شده است؛ ولی بحث هدف گذاری در کتب فقهی نیامده.
بحث زمان ازدواج که کاربردی است و در قرآن به آن اشاره شده است، ﴿ وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسيبا﴾[1] و یا بحث همسر گزینی در کتب حدیثی بحث مفصلی دارد و یا بحث خواستگاری و نامزدی و مباحث سازگاری زوجین در روایات فراوان آمده ولی در کتب فقهی زیاد توجه نشده در حالی که در کتب حدیثی نظام تشکیل و تحکیم به خوبی قابل رد یابی است.
توجه به دو منبع حدیثی و فقهی کاری است که بقیه فقه هم در این رابطه انجام میدادهاند.
مقایسه بین کتب فقهی و حدیثی برای ما روشن کرد که زاویه دید و روش استنباط متفاوت است. اول تعیین عنوان مهمترین کار است و فقها بخاطر نگاهشان در کتب فقهی دید فردی داشته و لذا در عنوان فرد محور بوده. و در کتب حدیثی به خاطر وسعت نگاه خود را محدود نکردهاند.
فقیه برا رسیدن به هدف و استنباط خود نظمی را لحاظ کرده است و نگاه معصومین(ع) نگاه جامع است و لذا محدثین سعی در جمعآوری همه احادیث داشتهاند. شبهاتی مانند سوختن آیاتی از قرآن و یا خورده شدن توسط حیوانات با دین جامع سازگار نیست ولی در احادیث هم درست است که بعضی از کتب سوخته ولی کتب دیگر و یا روایان دیگر این روایات را حفظ کردهاند.
محدثین همتشان در جمع آوری بوده و در نظم تلاش کمتری داشتهاند و آن به خاطر گستردگی کار است و آقای دُریاب احادیث تکراری و اسناد شبیه هم را جمعآوری کرده است.
این نوع تلاشها به ما ابزار کار و نگاه جامع و عنوان جامع میدهد؛ باید بفهمیم که اهل بیت(ع) به چه مطلبی اشاره دارند و باید فقه اهل سنت هم شناخته شود چرا که اهل بیت(ع) به فقه و حدیث اهل سنت توجه داشتهاند. نگاه منتقدانه اهل بیت(ع) با تسلط بر فقه اهل سنت محقق میشود و تفاوت کار دیگران در نگاه جامع و قواعد کار است و این باید محقق شود. ما باید دید جامع داشته باشیم و ترسیم اولیه نظام جامع به ما کمک میکند در نظم بحث.