< فهرست دروس

استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

95/08/11

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: تأثیر بیان اهداف تشریع

«اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ‌ إِلَيْكُمْ‌ مِنْ‌ رَبِّكُمْ‌ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُون»[1]

بحث در مبانی فقه خانواده ما را به قانون جامع رساند که محوریت در این قانون با تکلیف و تشریع است.

تشریع، مبانی و آثار دارد؛ مبانیِ آنچه در محدوده علل تشریع از مصلحت و مفسده تشریعات بیان شده تا آنچه که در رساندن از اهداف تشریع است و در مباحث گذشته حوزه مبانی را توسعه دادیم.

آنچه در زیر ساخت تشریع مهم است اهداف تشریع است که بیان قرآن به اندازه کافی آمده و در فرصت مناسب اهداف عام و خاص بیان می‌شود.

اهداف برای تحققش راه‌های طولانی و کوتاه دارد. آنچه خدا برای رسیدن به اهداف در نظر گرفته کوتاهی راه و توانمندی انسان است، این نشان می‌دهد که خداوند بر اساس واقعیت زندگی انسان تشریق و قانون‌گذاری می‌کند؛ خصوصیت دیگر تقنین خدا تقویت صفت ایده‌آل طلبی در انسان است، نه با جبر بلکه با آگاهی و اختیار.

دعوت انسان به کمال مطلوب یعنی ظرفیت ممکن برای انسان را در نظر می‌گیرد و او را در بالا رفتن ظرفیتش کمک می‌کند. درا ین مسیر آیتم‌های وجود دارد که مربوط به خدا به عنوان شارع می‌باشد و یکسری آیتم ها مربوط به انسان است. البته شرایط زندگی انسان و محیط زیست هم آیتم‌های خاص خود را دارند.

این یک بخش از بحث مبانی و تشریع بود و بخش دیگر در قانونگذاری، تقسیمات قوانین در اسلام بود که این تقسیمات نتیجه اعتماد به اصول و مبانی قبلی بود، لذا می‌بینیم که در فقه بیشترین توجه به خود تشریعات مطرح بوده است و اینهمه تقسیمات در تشریع تضمین رساندن انسان به اهداف می‌باشد.

بخش سوم مابعد تکلیف است که مربوط به آثار عمل است، و همچنین مربوط به بخش فراغ ذمه است و این یعنی بخش مربوط به خود تشریعات که چگونه محقق می‌شوند؛ بخش فراغ ذمه یعنی پیامدهای انجام عمل که باید شرایط صحت عمل و قبول آن رعایت شود و یا قواعدی که در تأیید سلامت عمل کمک می‌کنند، بعد عمل ممکن است مشکلاتی داشته باشد که باید این مشکلات مانع قبول عمل می‌شوند و لذا نیاز به کفارات است و یا حتی ممکن است موجب حبط عمل ‌شود؛ با نگاه به فقه متوجه می‌شویم که از حبط عمل صحبتی به میان نیامده است.

بعد از توجه به حبط، قرآن باب توبه و استغفار را باز می‌کند تا اینکه انسان بتواند جبران کند یا با توبه و یا با عمل صالح. و حتی در جایی خدا سخن از تبدیل عمل بد به خوب را به میان آورده،«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‌ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى‌ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدير»،[2] «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما»[3] و این‌ها قوانینی هستند که در صدد جبران کاستی‌های عمل انسان هستند.

تقسیم‌بندی بیان شده اعمال به سه دسته به خاطر اینست که برای فهم دقیق تکالیف و اجرای آن اگر ما به همه اصول تکلیف واقف شویم و خصوصیات تکالیف را خوب بدانیم کمتر به مرحله سوم که کاستی و خنثی‌سازی عمل دچار می‌شویم، و دیگر به قانون مکمل عمل و یا رفع نقص کمتر احتیاج پیدا می‌کنیم.

آنچه موجب نجات است اینست که با قلب سلیم وارد بر خدا شود، کلمه « سلیم» در آیه صفت مشبهه است و مفید دائمی بودن و پایداری دارد یعنی باید این ایمان انسان پایدار بماند.

«يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ »[4]

و طبق آیه آخر سوره کهف هر کس امید دیدار خداوند را دارد باید عمل صالح انجام دهد.

« فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا»[5]

امام صادق ع در تبیین این آیه از سوره شعراء چنین می‌فرمایند:

«سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ‌» قَالَ: «الْقَلْبُ‌ السَّلِيمُ الَّذِي يَلْقى‌ رَبَّهُ وَ لَيْسَ فِيهِ أَحَدٌ سِوَاهُ». قَالَ‌: «وَ كُلُ‌ قَلْبٍ‌ فِيهِ شِرْكٌ أَوْ شَكٌ‌ فَهُوَ سَاقِطٌ، إِنَّمَا أَرَادُوا بِالزُّهْدِ »[6]

تزلزل در عمل باعث نابودی عمل در وقت خروج از دنیا می‌شود و لذا انسان در وقت اجرای عمل و در دنیا باید هیچ گونه وابستگی به دنیا نداشته باشد.

قرآن برای رساندن انسان به اهداف، تمام مسیر را شفاف سازی می‌کند اینکه چگونه و از کجا به قانون برسیم و همچنین هدف از وضع قانون هم بیان می‌شود. البته این کافی نیست چرا که اگر اصول لازم را رعایت نکنیم اهداف از بین می‌رود و صرف عمل کافی نیست و هر عملی را نمی‌توان مهر تأیید بر آن زد، چرا که گاهی با عمل انسان هدف آن عمل از بین می‌رود. مثل نوشتن تقلّب در امتحان که فرد خیال رسیدن به هدف را دارد در حالی که از هدف دور شده است، با این تخلف فرد از هدف دور می‌شود و این عین گریز از هدف است.

برای قواعد حاکم بر عمل می‌توان از تعبیراتی مثل «هدف وسیله را توجیه نمی‌کند» و یا «از جایی که انسان معصیت خدا را شروع می‌کند دیگر اطاعتی نیست» استفاده کرد.

کلیه عناصر تأثیر گذار در قانون برای قانون گذار و مجری قانون مهم هستند خصوصا وقتی که مجری بخواهد از راه اجرا به هدف برسد.

تفصیل در تبیین اهداف و عمل مورد نیاز است تا مسیر برای انسان هموار شود و لذا می‌بینیم که همه چیز در کتاب مبین آمده است« وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في‌ كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهيداً عَلى‌ هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‌ لِلْمُسْلِمين‌»[7] و روایات توضیح می‌دهد که هر چیزی را بخواهید در قرآن آمده است«و در كافى به سند خود از عبد الاعلى بن اعين روايت كرده كه گفت: من از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‌فرمود: ما متولد شده از رسول خدائيم و در همان حال تولد كتاب خدا را مى‌دانيم، و در آن كتاب است آغاز خلقت و آنچه كه تا روز قيامت خواهد شد، و در آن خبر آسمان و زمين است، خبر بهشت و خبر آتش است، و خبر آنچه تا كنون شده و آنچه كه خواهد شد، همه در آن است و من همه را مى‌دانم، همانطور كه كف دست خودم را مى‌بينم، زيرا خداى تعالى فرموده: در آن كتاب تبيان هر چيزى هست. مؤلف: آيه شريفه در اين روايت نقل به معنا شده است»[8] و کسانی که بخواهند به اسرار نهفته آن برسند باید از مسیر خاص توصیه شده کسانی که این راه را رفته‌اند بوند و طی این مسیر ویژگی و ظرافت خاص می‌خواهد.

اهل بیت ع اگر ویژگی خاص در دریافت اسرار نهفته در قرآن داشته باشند که بر می‌گردد به فهم روش؛ آن بزرگواران با حرکت در مسیر صحیح به این اسرار دست پیدا می‌کنن. البته بعضی از این اسرار مخصوص معصومین هست به خاطر عصمت آن‌ بزرگواران. اما باید بدانیم که مراتب دریافت از قرآن متفاوت است و نباید غفلت کنیم که می‌توان به اسرار در قرآن از مراتب پایین را دریافت کنیم.

انسانی که به مقام عصمت رسیده فهم او متفاوت است با کسی که در وجود او آلودگی وجود دارد، این آلودگی باعث ایجاد حجاب در اوست ومانع دریافت خیلی از حقایق می‌شود. می‌توان یکی از معانی «یضلّ» را در آیه 27 ابراهیم به معنای حجاب ایجاد شده در انسان دانست.

«يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاء»[9]

اینکه قرآن به همه حقایق مورد نیاز انسان پرداخته و همه مسائل مربوط به قانونگذاری و قانون و عمل به آن قانون را مورد توجه قرار داده است، باعث می‌شود که انسان پیشاپیش ببیند که عملش برای او چه فایده‌ای دارد و این نگاه برای انسانی که آینده نگر است در اجرای قانون کمک زیادی می‌کند.

لذا ما به دنبال بحث از نظام خانواده هستیم و همچنین دنبال تحقق آن و نمایان کردن آثار آن هستیم، در بحث از خانواده ما به چنین منظومه‌ای از قانون‌گذاری نیاز داریم و رسیدن به خود قانن کافی نیست مانند انچه در رساله عملیه آمده در رساله عملیه شرایط حکم و قانون پرداخته می‌شود و شرایط صحت عمل را تبیین می‌کند و حتی گاهی شرایط قبول را گذرا از آن می‌گذرند مثل اخلاص در عمل.

در حالی که قرآن بدون ذکر هدف، پیامدها و مبانی عمل از عمل و حکمی نام نمی‌برد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo