< فهرست دروس

استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

95/08/04

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع:سوره نساء و تبیین اهداف شارع/ نظام تکوین و نظام تشریع

« يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيباً (1) وَ آتُوا الْيَتامى‌ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى‌ أَمْوالِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبيراً (2)»[1]

سوره نساء از جمله سوره‌هایی است که بیشتر آیات آن مربوط به نظام خانواده است و ما می‌توانیم این سوره را از منابع نظام خانواده و اصول کلی در خانواده قرار دهیم.

بحثی که تاکنون بیان شد ما را به اینجا رساند که کل تشریعات الهی به طور عام یعنی در همه عرصه‌های مورد نیاز انسان ؛ ظرفیت سازی تکامل بخش دارد. این ظرفیت سازی منجر به پیوند زدن انسان به حق و کمال مطلق در مسیر زندگی می‌شود؛ باید توجه داشت که این اتصال در هر بُعدی متناسب با آن است مثلا در بُعد فکری اتصال به حق با شناخت محقق می‌شود و اولین حلقه وصل ایمان است؛ در بُعد احساسی و عاطفی با گرایش به خدا که به صورت تولّی و حُبّ به خدا تحقق پیدا می‌کند. آیه 5 سوره ابراهیم برای تقویت حب به خدا به حضرت موسی توصیه ذکر نعمات الهی را می‌کند.

«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌ بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ‌ بِأَيَّامِ‌ اللَّهِ‌ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُور»[2]

انسان در بخش رفتار و ارادی خود با تنظیم رفتارش به قوانین صادر شده از خداوند قوانینی که هر یک از قوانین سهمی در ظرفیت سازی انسان دارند و او را صبور به حق نگه می‌دارد، انجام این قوانین اتصال انسان به خداوند را نتیجه می‌دهد.

نظام خانواده بخشی از نظام جامع اسلام است و لذا همه ویژگی‌های شریعت الهی و قوانین مختلف مثل اضطرار و اکراه و ترس باید توجه شود. در تمام این‌ قوانین به گونه‌ای طراحی شده که هیچ وقت انسان بدون قانون نیست و خلأ و کمبودی را حس نمی‌کند؛ انسان با وجود قرار گرفتن در شرایط مختلف همیشه برای او قانون متناسب وجود دارد.

«مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظا»[3] طبق این آیه و آیات متعدد دیگر اطاعت از رسول و عمل به دستورات او را اطاعت از خداوند می‌داند.

دو بحث که در گذشته به آن اشاره شد عبارتند از:

     ضرورت و اهمیت مبانی و اصول و تأثیر آن در تطبیق

     در بهره برداری از منطقه الفراغ چه اصولی حاکم هستند و آیا ممکن است این اصول طبقه بندی شوند.

آیا خدا روش قانون‌گذاری خود را بیان کرده که ما بتوانیم از آن الگو گیری کنیم؟

در پاسخ می‌گوییم که خدا در بین آیات سوره‌ها این روش را بیان کرده است. و ما باید با بررسی و توجه به نوع بیان خداوند روش را کشف کنیم.

سؤال بعدی که مطرح می‌شود اینست که چگونه اصول و سنت‌های حاکم بر قانون گذاری را کشف کنیم؟

برای کشف این باید به آیاتی مراجعه کنیم که فلسفه تشریع در آن بیان شده باشد؛ این نزدیکترین راه برای کشف اصول است.

سؤالی که در ادامه ممکن است به ذهن خطور کند اینست که آیا در قرآن علل و فلسفه بیان شده یا نه؟ و همچنین طبق بحثی که در اصول بیان شده که علل بیان شده آیا تمام العله است یا نه؟، این تعلیل در آیات مفید بحث ما است ؟

در جواب این سؤالات می‌توانیم بگوییم که بستگی به متن منبع که به تمام العله بودن اشاره شده یا نه و در صورت بیان نکردن حداقل جزءالعله بیان شده است و این مقدار در کشف اصل گاهی کافی است.

«يُرِيدُ اللَّهُ‌ لِيُبَيِّنَ‌ لَكُمْ وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم‌»[4]

طبق بیان این آیه خداوند اراده بیان را دارد و در مقام هدایتگری است. با نگاهی به این آیه و آیات بعد متوجه می‌شویم که هدف اولی در آیات هدایت و بیانگری است و در ادامه پوشش نقص انسان ضعیف است .

«وَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلاً عَظِيماً (27) يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ خُلِقَ‌ الْإِنْسانُ‌ ضَعِيفا»[5]

خدا برای انسان را ه توبه را باز گذاشته و از ما توبه و بازگشت را خواسته است و اینکه در مسیر صحیح قرار بگیریم؛ برعکس کسانی که از شهوات پیروی می‌کنند نمی‌خواهند که به مسیر الهی‌برویم.

خدا با در نظر گرفتن ضعف انسان به نحوی ظرفیت سازی می‌کند که با سبک کردن بار او را به هدف اصلی که تقرب به خداست نزدیک می‌کند؛ سبک کردن بار انسان مثل وضع احکام اولیه و ثانویه تا با تمرین بتواند بار اصلی را حمل کند و به مقام محمود برسد.

در مقابل انسان دو مسیر قرار دارد:

     مسیر الهی

     مسیر شیطان، که نشانه‌ی او پیروی فرد از شهوات است

در این سوره این حقیقت را بیان می‌کند که شیطان در صدد انحراف انسان است و لذا پیروی از شیطان ممنوع شده است.

«وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‌ وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً *إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً *إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطاناً مَريدا»[6]

آیه 115 به بعد سوره نساء به این حقیقت پرداخته، و سرپیچی از رسول بعد از هدایت باعث رهایی انسان از ناحیه خدا می‌شود که عاقبتش جهنم است. اساس حرکت انسان در طول زندگی ایمان به خداست .

در آیه 117 به نکته‌ای مهم پرداخته و آن اینکه کفار به دنبال ملائکه می‌روند و آن را مورد پرستش قرار می‌دهند در حالی که آن‌ها ملائکه را مؤنث خوانده‌اند در حالی که مؤنث در نگاه آن‌ها کوچک است!

در آیات 118 و 119 به بیان هدف و مسیر شیطان در انحراف انسان اشاره می‌کند.

«لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصيباً مَفْرُوضاً *وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً »[7]

در این آیات بنا بر این بوده که توضیح دهد که چه مسیری طی شده است. و سنبل این مسیر تقوا است تقوا یعنی قانون مداری و خود نگه‌داری انسان و اینکه در مسیر بدون ناظر که خدا باشد حرکت نمی‌کند این انسان. و لذا در دو آیه ابتدایی به تقوا اشاره می‌کند این تقواست که انسان را در مسیر هدایت قرار می‌دهد.

«يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيباً»[8]

در اولین رتبه از مراتب تقوا خدا انسان را به عفت و تشکیل خانواده و ورود به سنگری که عفت انسان را بالا می‌برد دستور می‌دهد؛ و لذا در بیان تشکیل خانواده همه انواع آن بیان می‌شود، در این مسیر و حرکت انسان تقوا ملاک است حتی در تعدد زوجات.

«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى‌ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‌ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى‌ أَلاَّ تَعُولُوا»[9]

در مهریه هم رضایت طرف مقابل(زن) ملاک است و اصل اولی در زندگی مشترک کوتاهی نکردن و نفی ظلم ملاک است.

«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظيما»[10]

در این آیات که مخصوص احکام نسا و تشکیل خانواده بود شاخص تقوا به انواع گوناگون تبیین می‌شود و قانون شاخص در تقوا می‌باشد. وقتی انسان در معرض عمل به قانون قرار می‌گیرد و باید به آن عمل کند و عمل فرد نشانه تقوای او می‌باشد.

عفت انسان را به تشکیل خانواده رساند و بعد تشکیل مجموعه‌ایی از احکام در زندگی فردملاحظه می‌شود. فرد با التزام به این قوانین به جایی می‌رسد غیر خدا را حاکم و مراقب نمی‌داند.

«نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيباً»[11]

تقوا در این سوره با تشکیل خانواده و قوانین مورد ابتلا به خانواده مطرح شده؛ آنچه انسان را به تقوا می‌رساند اینست که تعهدش به احکام به صورتی باشد که خدا را فقط حاضر و ناظر بداند.

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرا»[12]

قیام به قسط حتی در جایی که بر علیه خود انسان و الدین و نزدیکان باشد از شرایط تقوا استو این نشان ندیدن غیر خدا در زندگی است.

«فلا تتبعوا الهوی» اگر انسان از مسیر اعراض کند و یا بخواهد قانون را دور بزند خداوند آگاه بر عمل اوست. نکته مهم این آیه آمیخته شدن تقوا و عدل با یکدیگر می‌باشد. و کسی که تقوا دارد حتما عدالت‌گرا است و به یک اصل وجودی منتهی می‌شود.

اهداف و اصول در آیات زیادی از این سوره بیان شده و در انتها آیات اشاره به جهت کلی به قانون بیان شده، می‌باشد.

علم و حکمت خدا و مراعات امکانات انسان و دانستن ظرفیت‌های انسان با هم قانون مناسب مسیر تکاملی انسان را کشف می‌کند، فهم و اجرای حکم منوط به نگاه تمام نکات آیات می‌باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo