استاذ سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
95/06/23
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: بررسی سنتهای موجود در نظام خانواده
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى (1) وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى (2)وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى (3)إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى (4)فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى (5)وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى (6)فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى (7)وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى (8)وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى (9)فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى (10)وَ ما يُغْني عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى (11)إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى (12)وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى (13)فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى (14)لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى (15)الَّذي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (16)وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى (17)الَّذي يُؤْتي مالَهُ يَتَزَكَّى (18)وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى (19)إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى (20)وَ لَسَوْفَ يَرْضى (21)»[1]
سنت ازدواج که در جلسه گذشته تبیین شد باید از دو منظر تکوینی و تشریعی مشاهده شود، ما با نگاه به آیات میبینیم که اصل بر زوجیت قرار داده شده است و این در راستای نظام احسن خلقت قرار داده شده است.
در سنت تشریعی که از انسان خواسته شده که با اختیار خود حکم را عملی کند و حکم مشروط به اختیار است ولی در تکوینی مشروط به اختیار انسان نیست، مثل جنسیت فرد که در ابتدا در اختیار او نبوده است.
سنت توالد
هدف از زوجیت تکوینی توالد است و این از راه زوجیت محقق میشود.
«قال صلّى اللّه عليه و آله: تناكحوا تناسلوا فاني اباهي بكم الامم.»[2]
« يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير»[3]
تکثر و زیادی مراد خداوند است.
«يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيبا»[4]
شایداز این آیه که اشاره به زیاد شدن جمعیت دارد استحباب کثرت در نسل را فهمید.
هدف از زوج قرار دادن انسان توالد است و لازمه رسیدن به هدف داشتن قانون جامع است که زن و مرد را در این مسیر به طور کامل راهنمایی کند.
سنت تکامل
انسان به سمت تکامل حرکت میکند. به کمال رسیدن انسان و جامعه هدف الهی است. و این امت میتواند بهترین امت باشد چراکه عصاره تمام امتها را در خود جمع کرده است.
«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ »[5]
هماهنگی بین سنتهای بیان شده مشهود است.
سنت امتحان
بدون امتحان و آزمایش که در حقیقت بکار گرفتن توانمندی انسانهاست نمیشود تکامل محقق شود.
«فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً »[6]
سنت تفاضل و تماثل ( اختلاف در عین تشابه)
مرد و زن مشترکات و اختلافات فراوانی دارند. تقسیم به مذکر و مؤنث در آیات قرآن مورد تأکید قرار داده شده و این اختلاف موجب تمییز است.
«وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْعالِمِين»[7]
و شاید گفت که این اختلاف بستر تکامل انسان است، هر چیزی برای آنچه آفریده شده آسان شده مثلا برای زن که سرتاسر عاطفه است نقش مادری قرار داده شده است.
ارتباط داشتن عاطفهای که انسان را به تکامل برساند با آن جدیت موجود در مرد لازم است. و باید دانست که این اختلاف در عاطفه بین مرد و زن نباید به ستیز منجر شود بلکه باید در راه تکمل باشد.
زوجیت برای دو انسان است و در زوجیت بین انسان و حیوان در اسلام تحریم شده است و حکم آن هم در کتب فقهی آمده است.
شرائط بیان شده در کتب فقهی برای ازدواج در جهت حفظ و تکامل جامعه نوع انسان است.
تشابه و اختلاف در ازدواج شرط است و با این شرائط به تکامل میرسد.
این شرائط مورد دقت است چون با پشتوانه نظام تکوین باید در نظام تشریع ملاحظه شود
سنت تکافؤ (کفویت)
باید هر دو در سطحی باشند که بتوانند مکمل هم باشند،
برای تکافؤ حداقل و حداکثری قرار داده شده است؛ در ازدواج امام علی و حضرت زهرا کلامی از پیامبر آمده که اگر علی برای زهرا خلق نمیشد کفوی نداشت.
و حداقلهایی هم دارد مثل مسلمان بودن و یا در ادیان صاحب کتاب هم شرائطی پیدا میکند. اینها اهدافی را دنبال میکنند. این سنت در هردو نظام قابل توضیح است
سنت تدافؤ یا تنافس
انسانها در شرائطی که قرار میگیرند حالت چشم و هم چشمی و سبقت گرفتن از دیگران قرار میگیرند. و این در حرکت دادن انسان به سمت کمال باید باشد و گاهی این مخرب است.
مانند مسابقه دو تیم میتواند در جهت ارتقا باشد و یا در جهت تخریب یکدیگر باشد.
تشریع عنصر رقابت رامیتوان در آیه «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»[8] جستجو کرد، البته باید بدانیم که عنصر رقابت ریشه فطری دارد و برای تکامل مطلوب است و در این مسیر باید به رقابت مثبت تبدیل شود.
سنت اختیار
انسان با وجود همه امکانات تکوینی، ولی خود اوست که باید انتخاب کند و تا از این شرائط بهره برداری نکند رکود دارد و در خسران است. «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ »[9] مگر اینکه با ایمان خود را از خسران دور کند.
چنانکه امام در جمله معروف می فرمایند:
«قَالَ الصَّادِقُ ع مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُون»[10]
در روز قیامت مومن در بهشت حسرت میخورد در حالی که این فرد از جهنم رها شده ولی به لحاظ فرصتهایی که میتوانست به یاد خدا باشد و نبوده حسرت میخورد.
انسان با اختیار انتخاب احسن باید داشته باشد و الا خودش ضرر کرده است. با وجود قدرت امتخاب و حسن انتخاب می تواند رشد معنوی پیدا کند. نتیجه این خودسازی نوری است که از عمل صالح او میتابد. «يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِم»[11] و این نور عمل صالح است که در قیامت جلوی او را روشن میکند.
بحثهای آثار اعمال بحث از آرمال تکاملی انسان است و در نظام تشریعی چندین منظومه تشریح شده تا انسان با حسن انتخاب خود بهترین راه را انتخاب کند.
شارح برای رسیدن انسان تدابیر زیادی اتخاذ کرده تا انسان حسن انتخاب را داشته باشد و بهترین انتخاب را انجام دهد. خدا به اصل انتخاب اکتفا نکرده بلکه به بهترین انتخاب سوق داده است. در مسیر تربیت وقتی برای انسان کار خوب ترسیم میشود باید تفاوت آنها هم بیان شود.