< فهرست دروس

استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

95/06/17

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: ضرورت بحث از نظام خانواده/ بررسی نظام تکوین و تشریع در سوره اعلی

با توجه به آنچه در دنیای معاصر مشاهده می‌شود متوجه می‌شویم که امروزه چالش‌ها و شبهات و خطرات خانواده را هدف گرفته است و در پی از بین بردن بنیان خانواده است.

آنچه در مقابل این خطرات لازم و ضروری است، ایجاد یک رشته تخصصی در مورد خانواده و جمع شدن متخصصان برای رفع این خطرات می‌باشد. بحث تخصصی فقه خانواده امروزه راه برون رفت از این مشکلات است.

خانواده به عنوان یک پدیده اجتماعی که مختص یک جامعه نیست و خداوند هم راه تکامل انسان را از مسیر خانواده محقق کرده، و لذا باید تمام خصوصیات تکوینی و تشریعی این سنت مورد کنکاش دقیق قرار گیرد.

وقتی نظام تکوین بستر رسیدن به نظام تشریع است و تا ما به نظام تکوین به صورت کامل علم پیدا نکنیم نظام تشریع به صورت ظاهری برای ما روشن می‌شود و به عمق مباحث خانواده و سنت‌های حاکم بر جامعه و خانواده نمی‌رسیم و درمان مشکلات بنیان خانواده به صورت سطحی معالجه انجام می‌شود.

سنت‌های تکوینی خانواده که در آینده مورد بحث قرار می‌گیرند عبارتند:

    1. سنت ازدواج ( یک قانون عام الهی است و در تمام جوامع اعم از انسان و حیوان و جماد وجود دارد)

    2. توالد و تناسل

    3. تکامل انسان

    4. امتحان، به عنوان یک مسیر طبیعی پیش روی انسان.

    5. سنت تفاضل و تماثل (‌در عین اینکه مرد و زن تشابه دارند ولی فرق‌هایی هم دارند)بر اساس اشتراک و اختلاف بسیاری از قوانین تشریعی شکل گرفته چرا که نظام تکوین بستر نظام تشریع است.

    6. سنت کفویت

    7. سنت تدافع (‌برخی برخی دیگر را دفع می‌کنند)

    8. سنت اختیار (‌انسان بر اساس اختیار حرکت می‌کند)

    9. سنت هدایت ذاتی

    10. سنت قیمومت مرد بر زن در نظام تکوینی خانواده

    11. نیاز انسان به حضانت و پرورش در دامن خانواده

    12. سنت حکمت و عدالت الهی(آیات زیادی از قرآن دال بر حکمت خداوند است)

از شواهد و ادله‌ای که دال بر بستر و زمینه ساز بودن نظام تکوین برای نظام تشریع سوره «أعلی» می‌باشد.

سوره «اعلی» را می توان به عنوان یکی از سوره‌هایی دانست که در آن به نظام تربیتی اشاره شده است. و به صورت تفصیلی راهکار برای رسیدن به تقوا ارائه شده است.

«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى (1) الَّذي خَلَقَ فَسَوَّى (2) وَ الَّذي قَدَّرَ فَهَدى‌ (3) وَ الَّذي أَخْرَجَ الْمَرْعى‌ (4) فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى‌ (5) سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى‌ (6) إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى‌ (7) وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى‌ (8) فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى‌ (9) سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى‌ (10) وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى (11) الَّذي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى‌ (12) ثُمَّ لا يَمُوتُ فيها وَ لا يَحْيى‌ (13) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى (14) وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (15) بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا (16) وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ (17)إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌ (18)صُحُفِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‌ (19)»[1]

 

خداوند در قرآن برای بیان اراده و مقصود خود و آنچه از مخلوق خود انتظار دارد، روش خاصی دارد.

مثلا در سوره ملک خداوند در آیه اول اشاره به مالکیت خداوند برتمام آنچه در روزی دارد:

«تَبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَديرٌ»[2]

و در آیه چهاردهم خداوند می فرمایند:

«أَلا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبير»[3]

و آیا کسی که یک موجود را ایجاد می کند از مصالح او آگاه نیست؟ پاسخ اینست که بله بهترین فرد برای آگاهی از بهترین عمل برای مخلوق خالق اوست. و ما خدا را به عنوان خالق بهترین فرد برای شناخت بهترین عمل برای رستگاری می دانیم.

سوره اعلی

در آیه اول خداوند دستور به تسبیح گفتن خداوند می کند، « سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى »[4] ؛ نقش خداوند طبق آنچه در سوره تبیین شده است به عنوان «مدبّر»‌ و « مدیر»‌ است؛ تسبیح خداوند اولین دستور خدا برای مخلوق خود است و در آیات بعد شروع به معرفی کسی که باید او را تسبیح گفت می‌کند.

«الَّذي خَلَقَ فَسَوَّى *وَ الَّذي قَدَّرَ فَهَدى* وَ الَّذي أَخْرَجَ الْمَرْعى»[5]

در این آیات اشاره بستر تهیه شده برای انسان می‌کند و آن زمین و محیط زیست اطراف اوست که در مسیر تکامل به آن نیاز دارد.

ششمین آیه اشاره به یک آسیب بزرگ در راه انسان دارد و آن فراموشی هادیان برگزیده الهی است. و برای تضمین این مسیر فراموشی از هادیان برگزیده الهی برداشته شده است. اقتضاء سنت هدایت الهی اینست که عوامل مؤثر در هدایت باید سالم و خدشه ناپذیر باشند و به نحو صحیح عمل کنند و لذا نباید هادی به آفت نسیان و فراموشی دچار شود.

«سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى»[6]

و در آیه « وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى‌ »[7] خداوند نکته ای مهم را اشاره می کند و آن آسان بودن راه تقوا است؛ در سوره ملک بیان شد که « أَلا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبير»[8] که اشاره به خلق انسان توسط خدا و اینکه خدا بهترین راه را برای انسان می داند.

سهولت در احکام هم در نظام تکوین مطرح است و هم در نظام تشریع، و این شاهدیست بر تطابق دو نظام تکوین و نظام تشریع.

اصل شریعت بر آسانی و اینکه در حد توان انسان باشد بنا شده است. و لذا در آیه بعد می خوانیم:

«فذكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى»[9]

این آیه دومین راهکار را بیان می کند که وظیفه فرد یادآوری است؛ البته تذکّری که در آن فایده ای باشد.[10] هادیان الهی بعد از مبرّا بودن غفلت مأمور به تذکر انسان هستند و باید با تذکر خود ارزش‌ها فطری در وجود انسان را با اختیار زنده کنند.

و آیه بعد افرادی را معرفی می کند که احتمال تأثیر در آنها می رود:

«سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى»[11]

کسی که از عاقبت خود ترس دارد و به فکر آینده خود می باشد احتمال تأثیر در او می رود.

ولی فرد شقی که به فکر آینده خود نیست و از عاقبت خود ترسی ندارد، دیگر تذکر در او تأثیری ندارد و جایگاه او آتش جهنم است.

«وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى * الَّذي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى‌ * ثُمَّ لا يَمُوتُ فيها وَ لا يَحْيى»[12]

این افراد قلوب آنها بواسطه گناه بسته شده است و دیگر ترسی از عاقبت و دلهره ایی از عاقبت خود ندارند، این از عدم اعتقاد به بازگشت به دنیای دیگر نشأت می گیرد. جایگاه این افراد در جهنم است که در آن نمی میرند و زندگی راحتی هم ندارند.

فلاح رستگاری را خدا بعد دو دستوری که می دهند طبق بیانی که در آیات 14و 15 سوره اعلی آمده، در گرو تذکیه می داند یعنی فرد تا خود را در معرض تذکیه قرار ندهد به رستگاری و فلاح نمی رسد؛ تذکیه یا به معنای پاکی از پلیدی‌هاست و یا به معنای ترک از پلیدی‌ها و انجام کار نیک است؛ البته طبق هر دو معنا باید فرد دو عمل اساسی را در کنار تذکیه قرار دهد، «و ذکر اسم ربه فصلّی»[13] انسان باید علاوه بر اینکه خود را از درون تذکیه می کند باید در خارج به اعمال خاصی هم عمل کند تا به فلاح برسد. و آن «ذکر» و «صلاه» است؛ عطف خاص بر عام هم در این آیه نشان از اهمیت این دو عمل دارد. « إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ »[14] نتیجه آنست و «ذکر» هم غفلت را از انسان میزداید.

«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى* وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»[15]

تذکر کلید راه هدایت است و ادامه مسیر با تزکیه فرد محقق می‌شود. ما می‌توانیم «تزکیه، تذکر و صلات» را سه مقوله مؤثر در هدایت بدانیم، و یا اینکه بگوییم تزکیه خود اصول و راه‌هایی دارد از جمله تذکر و صلات.

صلات در این آیه را می توان هم به نماز با آن قواعد خاص معنا کرد و هم می توان گفت که خضوع و خشوع و سر ساییدن در مقابل خداوند منظور است.

خداوند در ادامه دومین آسیبی که بر سر راه انسان وجود دارد را تبیین میکند و آن محبت به دنیا و اینه جمال و زیبایی ظاهری دنیا انسان را غافل کند.

«بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا * وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى»[16]

در انتها خداوند می گویند که این نکات در تمام شرایع بیان شده است.

«إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌ *صُحُفِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‌ »[17]

خلاصه:

    1. امکانات تکوینی و خصوصیات عالم تکوین انسان بیان شده بعد به خواسته ها اشاره شده است.

    2. خصوصیات شریعت بیان شده و اینکه مبنی بر یسر و سهولت است.

    3. در این سوره دو دستور بیان شده:

        4. دستور به تسبیح خداوند «سبّح اسم ربک الاعلی»

        5. عمل کردن در کنار تذکیه، «و ذکر اسم ربه فصلّی»

    6. در شریعت مهمترین اصل که بیان شده است اهمیت آخرت است و لذا باید سرمایه گذاری برای آن شود و آن سرمایه تذکیه است

    7. آسیب دنیا همیشه همراه است یعنی دنیا را مقدم بر آخرت قرار دهیم و باید همیشه تذکر دهیم به خود . انسان به دو اهرم آگاهی و به یاد داشتن و عمل{صلی..} نیاز دارد و این دو باعث کوچک شدن دنیا در مقابل خدا می شود و احساس وابستگی به دنیا که عالم محسوسات است را کم می کند.

    8. باید توجه داشت تمام این خواسته ها برای انسان میسور است


[10] در این آیه اشاره دارد به اینکه از شرائط امر به معروف و نهی از منکر احتمال تأثیر در فرد مخاطب است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo