< فهرست دروس

استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

91/02/02

بسم الله الرحمن الرحيم

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما درباره روش استنباط نظریه ونظام بود. و با توجه به مجموعه بیانات شهید صدر در این عرصه، و موارد مختلفی که در کتابهای ایشان مطرح شده بود یک مرور تفصیلی انجام دادیم و چند بحث را از مجموعه مطالب ایشان بررسی کردیم. سه بحث در اینجا خیلی مهم و اساسی بود:

    1. تبیین این روش، که روش استنباط نظریه و نظام به چه شکلی انجام می‌گیرد. که این را ایشان صریحا در اقتصادنا در همان مقدمه جلد دوم بیان کردند.

    2. حجیت این روش، که به چه مقدار این روش قابل اعتماد است.

    3. فایده و ضرورت این روش.

و در زمینه کشف نظریه و نظام یک بحث فرعی دیگری را هم عنوان کردیم، و متعاقباً پس از اینکه آن سه بحث را تقریبا از بیانات شهید صدر تمام کردیم، به اینجا رسیدیم که در خود آثار شهید صدر ما دو مسیر اکتشافی را راجع به نظریه و نظامهایی که ایشان بررسی کردند، اعم از نظام سیاسی و نظام اقتصادی، می‌بینیم.گاهی ایشان به روش استنطاقی روی آورده‌اند، و گاهی هم از روش استنباط از احکام روبنایی به سمت کشف نظریه و نظام، استفاده کرده‌اند.

و در رابطه با این دو روش نکاتی را عرض کردیم، که آیا این دو روش با هم منافات دارند یا قابل جمع هستند. در اینجا عرض شد که به طور طبیعی شهید صدر هم مانند دیگران، به منابع موجود و در اختیار فقیه، که عبارت بودند از مجموعه آیات و روایات عنایت و توجه دارد. و اینها منبع تشریعی هستند و در اینجا فقیه ناگزیر است که از اینها استظهار و استنباط و استنطاق کند. ( همان سه مرحله‌ای که در بحث استنباط نظریه ونظام مطرح کردیم. فقیه ناگزیر است هم از این متون استظهار کند و مسلمات این متون را بدست بیاورد، و هم در مواردی بیش از استظهار، استنباط کند و وارد به عمق یک متن بشود و لوازم و مدالیل مرتبط به آن متن را هم به دست بیاورد. وگاهی فراتر از آن باید سؤال مطرح کند وبا مطرح کردن سؤالات متنوع و جدی در یک موضوع، سعی کند پاسخ آن سؤالات را از آن متون بدست آورد). و در مثل بحث اقتصادنا، به طبیعة الحال، باید به فتاوای متعدد فقهاء در طول قرنهای گذشته هم توجه کرد، و امکان چشم پوشی از اینها وجود ندارد.

نظام اجتماعی بستر نظامات دیگر

حال یک موضوع اساسی این است که ما باید یک مرحله قبل از کشف نظریه ونظام اقتصادی یا سیاسی یا خانواده، ... باید به نظریه و نظام اجتماعی توجه کنیم، و آن بستر کلان حرکت همه این خرده نظامها را فراهم کنیم. و علت ورود به بحث روش استنباطی شهید صدر هم همین بود که ما در صدد کشف نظریه ونظام اجتماعی بودیم.

سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا شهید صدر در این زمینه آیا اثری داشته و تقدیم کرده است یا خیر؟ و اگر تقدیم کرده خود ایشان به چه روشی در اینجا عمل کرده است؟

اهمیت آثار شهید حکیم ره در عرصه نظریه پردازی و نظام سازی

خوب، قبل از شهید صدر ما جا دارد به یکی از مهمترین ارکان این منهج در این عرصه - به لحاظ متاثر بودن از شهید صدر- یعنی شهید حکیم رحمة الله علیه توجه بکنیم. چون یگانه کسی که به طور مشروح و مکتوب و به طور جدی وارد این عرصه شدند، و آثار علمی شهید صدر را مورد بازنگری قرار دادند و سعی کردند روش و منش شهید صدر را در بحثهای نظام اجتماعی و نظام سیاسی دنبال کنند، ایشان هستند.

ایشان هم در کتب المجتمع الانسانی في القرآن الکریم وهم در کتاب دور اهل البیت فی بناء الجامعة الصالحة، دو کار بسیار مهم درباره نظام اجتماعی را دنبال کردند. و سعی کردند روش شهید صدر را احیاء کنند. و شهید حکیم در این کار احیائی، اضافه بر تشریح و توضیح مواضع شهید صدر، در جاهایی به نقد هم دست زدند. و همچنین اضافه بر نقد، یک نوع توسعه‌ای هم در آثار شهید صدر بوجود آوردند.

راجع به روش شهید صدر، ایشان به طور اجمال در کتاب المجتمع الانساني آن را دقیق مطرح کردند و توضیح دادند ولی حاشیه‌ای بر این روش نزدند. یعنی این روش را پسندیدند و خودشان هم همین روش را دنبال کردند.

و البته در این زمینه ایشان با نگاه بازتری نسبت به آثار شهید صدر، وارد شدند؛ به این معنی که سعی کردند نظریات مخالف را هم مطرح کنند و مقایسه‌ای هم بین نظرات مخالف و نظرات شهید صدر داشته باشند. و مثلا نظریاتی از علامه طباطبایی ره، یا شیخ محمد عبده یا دیگران یا خودشان، در نقد نظرات شهید صدر ابراز می‌کنند.

شاید شهید صدر به علت اینکه زمان بسیار کوتاه بود، وارد این عرصه نشدند، و تنها به سطح نظریه پردازی و طرح ایده اکتفا کردند. این [محل تلاقی و تضارب آراء بودن این بحث] نشان می‌دهد که این بحث، بحث قابل توجهی است و استحقاق این را دارد که در حوزه‌های علمیه این بحث را جدی بگیرند و روی آن کار کنند. و یک جریان سازی در این زمینه بشود تا یک تحولی در بحثهای نظری‌پردازی و نظام سازی بوجود بیاید.

و همین طور می‌بینیم که شهید حکیم - به دلیل اینکه این روش پویا هست، و اگر مورد توجه قرار بگیرد این قابلیت را دارد که بحثهای خارج فراوانی در این زمینه در حوزه‌های علمیه ما برای نقادی روش شهید صدر و همینطور نظریه‌پردازیهای ایشان، شکل بگیرد - این بحثها را در آثار خود توسعه دادند. لذا شما می‌بینید مثلا یک جزوه فرض کنید صد صفحه‌ای از شهید صدر، در آثار شهید حکیم در حدود پانصد الی ششصد صفحه مطلب دارد. این نشانه تکامل این مسیر هست، که جای شکرش باقی است.

به همین خاطر ما ناگزیریم به نظرات شهید حکیم هم توجه کنیم. چون یکی از اهداف این بحث، همین جریان‌سازی و توسعه این روش از لحاظ کمی و کیفی است. لذا باید به آثار شهید حکیم هم دوستان توجه جدی کنند.

مزایای آثار شهید حکیم

[یک امتیاز کار شهید حکیم این است که] شاید تعبیرات شهید حکیم راحتتر وساده‌تر ازبیانات شهید صدر باشد. به دلیل اینکه ایشان سعی می‌کند ادبیاتی، نزدیک به ادبیات موجود حوزه را بکار بگیرد.

یک امتیاز دیگر شهید حکیم که قابل توجه است، فراوانی استشهاد و استدلال است. لذا در جاهایی که شهید صدر به اشاره می‌گذرند یا تنها یک شاهد قرآنی مطرح می‌کنند، شهید حکیم سعی می‌کنند این را باز کنند وبا شواهد قرآنی فراوان وارد این عرصه بشوند، و عملا روش شهید صدر را اجراء کنند. یعنی آن استظهار و استنباط و استنطاق را در متن کار خودشان به جد مطرح کنند. و در واقع شهید حکیم این روش را به طور عملی نشان می‌دهند. یعنی آموزش عملی روش شهید صدر را شما می‌توانید به خوبی در آثار شهید حکیم ملاحظه کنید. و اگر کسی این مسیر را با ایشان طی کند، فکر می‌کنم که تا حدود زیادی می‌تواند توفیقات جدیدی را بدست بیاورد. این نکته هم در آثار شهید حکیم خیلی مهم و قابل توجه است. و من توصیه می‌کنم حتما دوستان آثار شهید حکیم را به جد مطالعه کنند. چون ما بعدا نیاز خواهیم داشت که بین نظرات شهید صدر و شهید حکیم مقایسه کنیم و ببینیم چه تحولاتی و چه اتفاقهایی افتاده است. خصوصاً در جاهایی که شهید حکیم در تعمیق یا تغییر نظریات شهید صدر، مؤثر بوده اند.

امتیاز دیگر کار شهید حکیم رحمة الله علیه در این عرصه، توجه به روایات اهل بیت علیهم السلام هست، که در ذیل آیات معمولا ایشان سعی می‌کنند از روایات هم چشم پوشی نکنند. و آیات و روایات را که منبع اصلی کار ما است، آنها را به نحو خوبی، حال نه به نحو استقراء تام، اما در حد اشاره به نمونه‌های متعدد ذکر کنند. به گونه‌ای که متعلم ما و متفقه ما با متون آیات و روایات خیلی خوب آشنا می‌شود و آن حالت انسی که باید در مقام استنباط فقیه داشته باشد، برای این مطالعه کننده ما و بررسی کننده ما به وجود می‌آید. و اگر یادتان باشد در بحثهای سالهای گذشته ما اشاره کردیم یکی از عناصری که می‌تواند فقیه را در استنباط کمک کند، انس با نصوص است. یعنی نصوص برای فقیه بیگانه نباشد، تا اینکه برداشت غلط یا ناقص یا تک بعدی از این نصوص داشته باشد.

شهید حکیم در این المجتمع الانسانی فی القرآن الکریم - و بطور دقیقتر ومفصلتر در کتاب دور اهل البیت فی بناء الجماعة الصالحة - اصرار دارند به اینکه به ما بفهمانند که حتما اسلام در هر یک از این عرصه‌ها، چه در عرصه‌های اعتقادی و چه در عرصه‌های عملی و فروع دین، و چه در عرصه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و خانواده، در تمام این عرصه‌ها، اصرار دارند به اینکه اسلام هم یک نظریه دارد و هم یک نظام دارد. و ما می‌توانیم این نظریه و نظام را از متون آیات و روایات بدست بیاوریم.

و ما می‌بینیم شهید حکیم رحمة الله علیه در کتاب دور اهل البیت تلاش فوق العاده‌ای انجام دادند تا این نظریه و نظام را به طور کلان اولا، و ثانیا استنباط نظریه و نظام را در عرصه های مختلف مثلا در عرصه امنیتی، در روابط اجتماعی، در عرصه فرهنگی، در بحث مرجعیت دینی، در عرصه مرجعیت سیاسی یا نظام سیاسی، جا بیاندازند.

و ایشان در اینجا اضافه بر این تلاش فراوانی که داشتند، اشکالات کار را هم متعرض شدند. یعنی وقتی کسی وارد یک عرصه جدیدی می‌شود که فقهاء در آن عرصه وارد نشدند، خیلی طبیعی است که گرفتار مشکلات جدید می‌شود که ایشان به برخی از این اشکالات ما را توجه دادند. و فرمودند بعضی از مصائبی که در طول مسیر ایشان داشتیم این است که این کاری که ما شروع کردیم هر چند به آیات و روایات توجه کرده‌ایم اما اضافه بر اینها، ما از نصوص تاریخی و فقهی و اطلاعات رجالی هم بی‌نیاز نبودیم.

لذا ایشان به دلیل اینکه دیگران هنوز وارد این عرصه نشده‌اند، می‌فرمایند که ما صعوبتهای بسیار زیادی در اینجا داشتیم. هرچند موسوعه‌های حدیثی و معجم‌های حدیثی و رجالی به ما خیلی کمک کردند، ولی بالاخره کار، کار ساده‌ای نبوده است.

خوب، یک نتیجه‌ای که از این نکته شهید حکیم بدست می‌آوریم این است که ایشان در حقیقت یک ابداع و یک ابتکار در عرصه‌هایی داشتند که هنوز شهید صدر وارد آن عرصه‌ها نشده بودند. و خوب طبیعی است که کار شهید حکیم یک کار بکری خواهد بود. و این کار بکر مثل کارهای بکر شهید صدر رحمة الله علیه نیازمند بررسی و مطالعه جدی خواهد بود. و چه بسا جای نقد هم داشته باشد، که دارد.

بنابراین ما با آثار هر دو بزرگوار یعنی شهید صدر و شهید حکیم، پا به پای هم باید جلو برویم و ببینیم که چگونه یک نظام اجتماعی اسلامی را می‌توانیم از آیات و روایات بدست بیاوریم. و انتظار هم نداشته باشیم که فقهای ما در این زمینه حتما مطلبی فرموده باشند. هر چند در بعضی از قسمتها مثلا فرض بفرمایید در باب روابط اجتماعی باز هرچند فقهای ما شاید قلمزنی نکرده باشند، اما علمای اخلاق ما در این مباحث آیات و روایات را جمع کرده‌اند.

و باز باید تاکید کنیم که کار شهید حکیم هنوز کار بکری است و باید مورد تأمل قرار بگیرد و ما با ترکیب این دو مجموعه از آثار شهید صدر و شهید حکیم می‌توانیم ادعا کنیم یک خمیر مایه اولیه‌ای برای مطرح کردن نظریه ونظام اجتماعی داریم. و خود شهید حکیم هم متوجه نو بودن این کار بودند،به جد از معاصرین و از کسانیکه به آثار ایشان توجه می‌کنند خواستند که بیایند و این کار را مورد دقت قرار دهند.

شرح برخی نکات روش شناختی در کتاب «دور أهل البیت ...» از شهید حکیم ره

شهید حکیم ره می‌فرمایند:

الخامس: أن إستنباط النظریة لما کان بحاجة إلی اجتهاد صحیح یعتمد علی المصادر و القواعد الصحیحة للاجتهاد و من أجل أن تکون النسبة إلی أهل البیت و جماعتهم نسبة صحیحة، إلتزمنا في إستنباط اصول النظریة و الافکار الرئیسة و المرکزیة بالنصوص المعتبرة أو الآراء الاجتهادیة المعروفة فی أوساط علماء الشیعة اهل البیت علیهم السلام، مع ذکر الشواهد و النصوص التی تؤید هذا إلاجتهاد أو التی یستند إلیها أصحابه (دور أهل البیت في بناء الجماعة الصالحة،ج۱، ص ۲۸-۲۹).

دو نکته مهم را ایشان در اینجا مطرح می‌کنند. نکته اول این است که ما حتما به اجتهاد نیاز داریم. یعنی یک کسی که وارد عرصه نظریه‌پردازی و نظام سازی می‌شود قطعا باید مجتهد باشد. آن هم اجتهاد صحیح و اجتهاد قانونمندی که در فقه و اصول ما به آن توجه کافی و کامل شده است.

نکته دوم ما برای استنباط اصول نظریه و نظام، اضافه بر آیات و روایات، به آراء معروف اجتهادی توجه کردیم. یعنی این نکته متفاوت را ایشان در قیاس با شهید صدر، در اینجا مطرح می‌کنند. و شاید شهید حکیم بخواهند ادعا بکنند که ما اصلا نیاز نداریم به نظرات شاذِ بعضی از فقهاء رو بیاوریم، تا اینکه رابطه آن نظریه را با نظام بهتر ببینیم. شاید شهید حکیم بخواهد بفرماید که نظرات معروف فقهاء برای بدست آوردن آن نظریه و نظام کافی است. چرا؟ چون ما آن مشترکات را می‌خواهیم. آن مسلماتی که میان فقهاء هست را می‌خواهیم. و ما در نظریه و نظام دنبال مسائلی جزئی که نیستیم. ما دنبال تفسیر مشترک و جامعی هستیم که کل این مسیر اجتهادی فقهای ما را تبیین کند.

 

تا اینجا ایشان درباره خطوط کلی صحبت کردند. اما در تفصیل مطالب ایشان می‌فرمایند:

أما في التفاصیل فقد سعیت إلی الاستناد فیها إلی النصوص المعتبرة أیضا، أو النصوص المتعددة التی یوجد فی النفس الوثوق بها، بإستثناء بعض الموارد الجزئیة التی لاتؤثر علی اصل النظرية، بل توضحها تشرحها، و بهذا یمکن أن تفسر ذکر بعض النصوص المتشابهة بمضمونها، أو الاشارة إلی تعددها و أو اعتبارها. (دور أهل البیت في بناء الجماعة الصالحة،ج۱، ص ۲۹).

می‌فرمایند من سعی کردم به نصوص معتبر و نصوص متعددی که قابل اعتماد و قابل وثوق باشند توجه کنم. و در موارد جزئی که به دلیل جزئی بودن روی اصل نظریه تأثیری نمی‌گذارند،ما به توضیح و شرح آن مطالب پرداختیم .

و لهذا ما بیشترین توجهمان به آن نصوص مشهور و قابل قبول از عامه فقهای ما بوده است. لذا نیازی مثلا ما نمی‌بینیم به اینکه وارد مسائل جزئی و اختلافی ریز بشویم. چرا؟ چون ما در صدد کشف آن خطوط کلی نظریه و نظام هستیم.

خوب این مطالب شاید توضیحی [تکمیلی و انتقادی] باشد نسبت به اینکه چون شهید صدر می‌خواستند کل این روش را با حیثیات و جزئیاتش برای یک متعلم و متفقه بیان کنند، بایستی کلیه احتمالات را مطرح می‌کردند. و اینجا باید می‌فرمودند که اگر مثلا یک نظر شاذی پیدا شود فقیه با این نظر شاذ چه باید بکند؟ آیا ملزم است که به این نظر شاذ توجه کند؟ و اگر توجه کرد آیا به حیثیت این روشش لطمه وارد می‌کند؟. یا اینکه نه، می‌تواند از آن نظر شاذ کمک هم بگیرد. و چه بسا آن نظر بتواند یک فلشی را ایجاد کند و یک نقطه روشنی را فرا روی فقیه باز کند، تا او بتواند به آن نظریه و نظام نگاه دقیقتری داشته باشد.

این مطلب در حد امکان [و احتمال ابتلای به آن، مطرح شده است]. اما وقتی شهید حکیم عملا وارد این عرصه می‌شوند، احساس کردند که نیازی به این ریزه‌کاریها نیست. چون اصلا رسالت این کار این است که ما خطوط کلی نظریه و نظام را بدست بیاوریم، و لذا وارد جزئیات و تفصیلها نمی‌شویم. لذا ما در میدان عمل به آن صورت مشکلی نخواهیم داشت. و اگر ما به اختلافات فقهاء در مسائل تطبیقی و ریزه‌کاریها توجه کنیم، لطمه‌ای در کار وارد نمی‌شود.

بدین ترتیب ما با همین روش استنطاقی شهید صدر، و با کمک از این دو تجربه بسیار گرانبهایی که شهید صدر و شهید حکیم داشتند، می‌توانیم وارد عرصه نظریه و نظام اجتماعی بشویم، و این بحث را سامان بدهیم.

إن شاء الله که بتوانیم ضمن ایجاد یک جریان علمی در حوزه های علمیه شیعه و [حوزات عملیة] اسلامی که برای همه مسلمین چنین نگاهی و چنین کاری محترم هست، این بحث را دنبال کنیم. و ان شاء الله [خداوند توفیق دهد] به برکت محمد وآل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و عنایت حضرت زهرا سلام الله علیها که الآن در این ایام فاطمیه هم هستیم، بتوانیم این مسیر را که مسیر اسلام و مسیر اهل بیت است به نحو احسن طی کنیم. وآخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین وصلی الله علید سیدنا محمد وآله الطاهرین.

 


فهرست مباحث

«درس چهل و نهم- ۲/۲/۹۱»1

مروری بر مباحث گذشته1

نظام اجتماعی بستر نظامات دیگر1

اهمیت آثار شهید حکیم ره در عرصه نظریه پردازی و نظام سازی2

مزایای آثار شهید حکیم2

شرح برخی نکات روش شناختی در کتاب «دور أهل البیت ...» از شهید حکیم ره4

فهرست مباحث6

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo