استاذ سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
91/01/20
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: علت اهتمام به بحث روش
مقدمه
بحث ما درباره تبیین منهج استنطاقی شهید صدر برای به دست آوردن نظریه ونظام در عرصههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ... بود.
علت اهتمام به بحث روش
علت اهتمام به بحث منهج هم روشن است، چرا که اگر ما قبل از اینکه منهجی را ارزیابی کنیم بخواهیم وارد استنباط و استنتاج بشویم، ممکن است کلیه نتائج ما زیر سؤال برود. به همین خاطر باید اول روش تحریر و تنقیح بشود، و حجیت و سلامت این روش تضمین بشود، [بعد وارد محصولات و نتائج بشویم].
شهید صدر هم سعی کردند پیچیدگیهای این روش و آسیبهای احتمالی آن را در مقدمه جلد دوم اقتصادنا مطرح کنند. و همچنین کلیات این روش را در التفسیر الموضوعی یا المدرسة القرآنیة که بحث تفسیر موضوعی ایشان است، در اولین و دومین درسشان عنوان کردند. و [توضیحات] این [بخش] را چون قبلا عرض کردیم دیگر تکرار نمیکنیم و فقط دوستان [به این منابع] مراجعه کنند.
پس قبل از اینکه وارد کلان نظام یا خرده نظام بشویم باید روش را بحث کنیم؛ و از همینجا بود که ما ناچار شدیم ببینیم خود شهید صدر در زمینه روش چه مطالبی را مطرح کردند و با آن مقدمهای که دیروز گفتیم، یعنی تفکیک میان سه مطلب از هم: یعنی عبارات خود شهید صدر، برداشت و فهم ما از مطالب شهید صدر، و لوازم کلام شهید صدر، [وارد بررسی موضوع روش استنطاقی شدیم].
بررسی اشکالِ «اتکاء به فتاوای غیر معتبر در روش شهید صدر ره»
تقریر اشکال
از باب نمونه، [یکی از اشکالاتی که به روش شهید صدر ره گرفته شده است، اینطور برای بنده نقل شده است]. از یکی از شاگردانِ شاگردان شهید صدر سؤال شده است که به نظر شما چرا [کار] شهید صدر راجع به این نظام اقتصادی یا روش کشف نظام اقتصادی یا مذهب اقتصادی در حوزه دنبال نشد و مطرح نیست؟
ایشان هم - بر اساس فهم خودش از کلام استادش، که استادش هم از شاگردان بنام شهید صدر بوده است، یا نقل عین عبارت استاد خود- اینطور گفته است که: چون این روش شهید صدر مبتنی بر بهرهبرداری از فتواهایی است که خود شهید صدر هم بعضاً قبول ندارد و حجت نمیداند، [در حوزه ها مهجور مانده است].مثلا شهید صدر ره در یک مطلبی در تبیین یک نظریه به کلام شیخ طوسی ره استناد کرده است. یا از فتوای یک مرجع دیگری که خودش هم آن را قبول ندارد، بهرهبرداری کرده است. و چون از این اجزاء غیرکامل از لحاظ حجیت بهرهبرداری میکند، معلوم است که نتیجه تابع اخس مقدمات خواهد بود. و وقتی یک فقیهی بیاید و به فتواهایی که خودش هم قبول ندارد استناد کند معلوم است که چنین روشی از یک آسیب جدی برخوردار است و لذا در حوزه های علمیه رونق نگرفت و رونق ندارد.
پاسخ به اشکال
سؤالاتی که موجب التفات نسبت به «استبعادِ اشکال» میشود
حال در اینجا جای سؤال جدی هست که پس شهید صدر به اعتماد چه چیزی آمده و یک مذهب اقتصادی را ارائه کرده است؟ [پس از منظر این مستشکل باید بگوییم] در واقع ایشان – مثلا- تنها یک گمانه زنی کرده است. و در نتیجه خود روش سست است و مشکل دارد و به همین خاطر در حوزه ها این روش تداوم پیدا نکرد و پا نگرفت.
حال اینجا جای بحث است که آیا چنین برداشتی به این شکل واقعا صحیح است؟ ( حال اگر این نقل از آن استاد درست باشد، نمیدانم والعهدة علی الناقل، اما به هر حال این شخص اینطور فهمیده است ). و آیا واقعا شهید صدر به مطالبی که خود ایشان اعتقاد نداشته است اعتماد کرده؟ و استنباط و اکتشاف ایشان از مقدماتی تشکیل شده است که خود ایشان آنها را دارای خدشه میدانسته است؟ و علی رغم این مطلب، شهید صدر آمده و به عنوان نظریه اسلام در عرصه اقتصاد، مذهب اقتصادی عرضه کرده است؟. باید دید چقدر این حرف صدر و ذیلش با هم میخواند و به هم ربط پیدا میکند.
آیا یک کسی که در مقام تحدی است،(یعنی در مقام جواب به مارکسیستها و نظریات سرمایهداریای است که دنیا را از بعد اقتصادی استعمار کردند، و از این بعد میخواستند به اسلام ضربه بزنند، و شهید صدر سعی کرده که جواب دندان شکنی به آنها بدهد) [معقول است که] خودش بیاید روش خود و آسیبهای آن را مطرح کند و بعد علی رغم همه این آسیبها، یک نتیجه خیلی مهم بگیرد؟!. و این را به عنوان نگاه اسلام به اقتصاد مطرح کند؟!.
آیا روش مشکل دارد؟ یا این آسیبی که به چشم میخورد یک آسیب جدی نیست، بلکه این راه حل دارد. و آیا شهید صدر علی رغم ذکر این نقطه ضعف - اگر نقطه ضعف باشد - واقعا به یک طناب پوسیده تمسک کرده است؟ و [در عین حال] یک نظریه بسیار مهمی را کشف کرده است که آبروی اسلام و مسلمین را در این چند دهه خریده است؟!. آیا چنین مطلبی معنی دارد؟!. حال کم کم این بحث جای خودش را باز میکند.
راه حل پیشنهادی برای حل اشکال
البته ما در بحث نظام استنباط - اگر دوستان یادشان باشد- در این زمینه توضیحی دادیم که آن مطلب میتواند کلید حل مشکل و راه گشا باشد، که این چنین نیست که شهید صدر بیاید به یک فتوایی که مورد قبول خودش نیست اعتماد کند.
بله ممکن است این فتوا مطرح بشود، اما سوال اینجاست آیا ما فتواهای موردی وجزئی را قبل از استنباط و کشف آن نظام بدست میآوریم و سپس آن نظام را کشف میکنیم؟ یا ما باید ابتدا آن کلان نظام را بدست بیاوریم، و بعد در پرتو آن کلاننظام، بیاییم موارد جزئی را استنباط کنیم؟. کدامش درست است؟.
[در اینجا باید به این نکته توجه کرد که:] روش قرآن در این زمینه که فرموده است: ﴿هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ﴾[1] یک اصل است. شما باید آن ثابتها را، آن محکمات را داشته باشید و احصاء کنید تا بعد در چارچوب آنها، به استنباط بپردازید.
لذا اگر شما بخواهید نظر شهید صدر را به طور کامل در زمینه منهج استنطاقی بدست بیاورید، اضافه بر آن دو منبعی که عرض کردم یعنی التفسیر الموضوعی و اقتصادنا، باید به جزوه دوم از کتاب الاسلام یقود الحیاة که در آنجا شهید صدر یک صورت اجمالی و مختصر از اقتصاد اسلامی را عرضه میکند، نیز مراجعه کنید.
در آنجا شهید صدر اصلا جایگاه اجتهاد و استنباط را دقیقا تبیین میکنند، و این کسی که حرف شهید صدر را در اقتصادنا منهای بقیه حرفهای شهید صدر میخواند، [البته] دچار چنین توهمی [هم] میشود، که شهید صدر به چیزی که سست است تکیه کرده است، و علی رغم اینکه بر این امر سست تکیه میکند، به سستی آن نیز اشاره میکند!. آیا اینچنین است؟!، یا نه شهید صدر با ذکر این آسیب و این اشکال میخواهد بگوید این اشکال مُنبه است و ما را تنبه میدهد به اینکه ممکن است این فتوا - همانطوری که در بحثهای قبل اشاره کردم –چون با آن پازل [کلان] هماهنگ نیست، در آن یک خلل فنی وجود دارد. و لذا این فتوا با آن خط کلی تشریع و با آن خطوط ثابت ناهماهنگ است.
و اگر [هم] یک استنثاء است این استثناء دلیل بسیار محکمی میخواهد که [صرفا] آن دلیل محکم برای توجیه آن کافی نیست، هرچند برای عمل ما حجت است[2] ، اما باید این استثناء یک تبیینی داشته باشد که چرا استنثناء شده است. یعنی این استثناء بیعلت نیست و هم دلیل دارد و هم علت دارد.
لذا اگر فقیه نگاه کلان و جامعی داشته باشد خود او به این نکته متنبه می شود که فتوایی که بدست آورده است، محصول نگاه تجزیهای است، و همین تنبه باعث تجدید نظر او در فتوایش خواهد شد؛ این اولاً.
و ثانیاً اینطور نیست که ما بخواهیم نظام اقتصادی یا نظریه اقتصادی را از مجموعهای از فروعی که برخی از آنها مشکل دارند و اصلا قابل قبول نیستند، استنباط کنیم. فکر میکنم این برداشت یک برداشت ناقصی از حرفهای شهید صدر است، چون در همین جزوه دوم از کتاب الاسلام یقود الحیاة، یعنی صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی شهید صدر خیلی [به بحث روش] عنایت کردند. اصلا کل این جزوه مربوط به تبیین روش استنباط نظام اقتصادی است.
ایشان در آنجا میفرمایند تمام تعلیمات اسلام دو جزء دارد: اجزاء ثابت و اجزاء متغیر. حال شما استنباط را کجا نیاز دارید؟ در دو جا: یکی در همین عناصر متغیر که به تناسب تغیرهای زمانی باید فقیه بتواند نظر اسلام را در آنها بدست بیاورد.
و کسی امکان ندارد [حکم] این متغیرها را بدست بیاورد مگر اینکه به مجموعه اصول ثابت و پایدار توجه کند، و در پرتو آن اصول ثابت و پایدار بیاید آن متغیرها را بدست بیاورد.
بنابراین شهید صدر بحث استنباط را ارتقاء دادند و در حقیقت دو عرصه را برای استنباط مطرح کردند، که [اولین] قلمرو، قلمروی متغیرهاست. که از پیچیدگی خاص خودش برخوردار است، چون در این متغیرها شما باید با شرائط زمان آشنا باشید تا بتوانید تشخیص بدهید که این پدیده مورد سؤال، چه پدیدهای است و به کدام یک از بحثهای تشریعی مرتبط است. لذا دعوت میکنند که مثلا در مسائل اقتصادی روز، اقتصاددانانِ متخصص و مجتهدان متخصص در کنار هم با تشخیص موضوع و مصداق و مجموعه شرائطی که در این پدیدههای اقتصادی مورد سؤال، دخیل است، در کنار هم، تلفیقی را از چند تخصص شکل بدهند تا بتوانند جوابگو باشند.
و یک عرصه دیگر هم، استنباط و استظهار از متون اصلی است. که ما دیروز اشاره کردیم در اینجا دو مرتبه از استظهار و استنباط هست. یک استظهار اولیه و ساده از تک تک متون که فقط منوط به دانستن لغت و قواعد لغوی و مجموعه قرائن حافه به کلام است که شما میتوانید با دانستن اینها، معنای مقصود یک جمله یا کلمه یا یک آیه یا یک روایت را بدست بیاورید. برخی از قواعد علم اصول هم شما را در اینجا کمک میکند.
اما یک بار دیگر شما به استنباطی نیاز دارید که در آن استنباط مجموعهای از آیات و روایات دخیل میشوند، و مسألهای مطرح میشود که آن مسأله ممکن است مستقیما در یک آیه و روایت مطرح نباشد، اما [در عین حال] آیات و روایات مرتبط دارد.
لذا در آنجا فقیه میآید و این مجموعه آیات و روایات را با توجه به یک نوع تهافتی که گاهی در بعضی از بخشها هست - یعنی تعارض کلی وجود ندارد اما تعارضی مثل عام وخاص یا مطلق ومقید وجود دارد- مورد بررسی قرار میدهد. این هم استظهار است، ولی این استظهار کمی پیچیدگی دارد. به لحاظ اینکه این مسأله منابعش بگونهای است که شما را با چند منبع متفاوت درگیر میکند.
در هر دوی اینها علم اصول کمک میکند، به اضافه لغت و مسائل دیگر. به اضافه تعقل وتدبر. همه اینها مدیون این مجموعه مفصل وسامان یافته از قواعد صرفی و نحوی و اصولی و منطقی هستند.
اما با همه این احوال در نگاه شهید صدر، فقیه باید به چندین نقطه اتکاء و ارتکاز، استناد کند. فقیه باید مجموعه اهداف تشریع و مجموعه اهدافی که در آیات و روایات مسلم، منصوص است بداند. آن قلمرویی که برای فقیه باز گذاشته شده و او میتواند در آن استنباط کند، آن را بداند و ... . شهید صدر در آن بحث پنج مؤلفه را مطرح میکنند، و میفرماید اینها خط کلی حرکت فقیه را تبیین میکند و فقیه در چاچوب اینها، در مسائل مستحدثه یا در مسائل متغیر، میتواند برای جامعهاسلامی تعیین تکلیف میکند.
پس شهید صدر در حقیقت سطح استنباط را ارتقاء دادند. و قائلند به اینکه فقیه نمیشود خالی الذهن از اهداف تشریع باشد؛ خالی الذهن از مجموعه فراوانی از فتاوای متعدد فقهاء باشد. باید آن فروع را هم در نظر گرفت. اما اینطور نیست که فقیه بیاید مثلا فقط به فتوای خودش استناد کند. مثال هم زدیم گاهی فقیه میبیند که یک استظهاری او را به یک فتوایی میکشاند، اما احساس میکند که این فتوا با یک خط کلی تشریع خیلی هماهنگ نیست، لذا احتیاط میکند. سِرّ احتیاط فقیه این است که او در حقیقت دو شکل از استنباط دارد. یکبار استنباط تجزیئی میکند و یکبار استنباط کلان که شامل و ناظر به کل مجموعه است، انجام میدهد. بعد وقتی میبیند یک مقدار ناهماهنگی هست، مثل بسیاری از فقهای ما برای اینکه خدایی نکرده به خلاف واقع فتوا ندهند، میآیند احتیاط میکند.
[البته] در اینجا دو راه هست. یک راه این است که فقیه بیاید تلاش مجدد کند و آن واقعیت را کشف کند و آن مجموعه هماهنگ را بدست بیاورد که این یک راه است. اما گاهی فقیه فرصت چنین کاری را ندارد، لذا احتیاط میکند، و مکلفین را [به سمت احتیاط سوق میدهد]، تا اینکه مبادا دچار یک خبطی در رفتار خودشان بشوند و با یک هدف کلان تشریعی به تصادم و تضاد بربخورند.
ولی این یک بحثی است [که باید در مجال خودش مطرح شود] که اگر یک فقیه بیاید در صد مورد در زندگی، صد احتیاط را مطرح کند، [آیا این کار اصلا عملی است یا خیر؟]. باز در بخش دلیل انسداد اگر خوانده باشید آنجا فقهاء و اصولیین این آسیب را مطرح میکنند و میگویند این کار اصلا غیر عملی است و اگر فقهاء بخواهند [در موارد متعدد] به احتیاط عمل کنند، این مشکل آفرین خواهد بود.
لذا مجتهد باید در وهله اول بیاید کلیه اصول ثابت تشریع و آن چارچوبها را به دست بیاورد تا اینکه آن خط قرمزها برای او مشخص بشود، و سپس در چارچوب این خطوط قرمز به استنباط و استظهار در مسائل جزئی تر رو بیاورد.
اینجاست که فکر میکنم باید کمی با حوصله بیشتر به این بحث عنایت داشته باشیم و دقیقا ببینیم شهید صدر در بحث استنباط نظریه و نظام [چه کاری کردهاند].
معرفی منابع تکمیلی از آثار شهید حکیم ره
دو منبع کمکی هم از شهید حکیم برای این بحث، خدمت دوستان عرض میکنم. شهید حکیم رحمة الله علیه یکی در بحث المجتمع الاسلامی فی القرآن روش شهید صدر را تبیین می کنند؛ و یکی هم در کتاب دور اهل البیت فی بناء الجماعة الصالحة در آنجا هم، در مقدمه کتاب، پیچیدگیهای کار استنباط نظریه و نظام را مطرح کردهاند.
لذا از تجربه شهید حکیم هم میشود استفاده کرد که اگر کسی بخواهد بر اساس نگاه شهید صدر یک نظریه و نظامی را بدست بیاورد، چه گامهایی را باید بردارد. و چون این گام در آثار شهید حکیم برداشته شده است، راه کمی هموار هست و ما راحتتر میتوانیم به طور عینی آن نوع استنباط و استظهاری که شهید حکیم در مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی در مسائل عبادی در این کتاب دور اهل البیت فی بناء الجماعة الصالحة داشتند، مورد بهره برداری قرار دهیم.
و به همین خاطر ما کل این مجموعه را ان شاء الله مورد دقت و مطالعه قرار میدهیم، تا ببینیم دقیقا در منهج استنطاقی ما به چه مقدماتی وبه چه اصولی متکی هستیم، این اولاً؛ و ثانیاً آیا یک نقطه یک خلائی و اشکالی و ابهامی در روش شهید صدر هست که باعث ضعف این روش باشد، یا خیر؟.
و بطور خلاصه هم آسیبشناسی میکنیم و هم آسیب زدایی. این دو بسیار مطلوب هستند. تا اینکه معلوم شود که واقعا روش شهید صدر در کشف نظریه و نظام بخاطر پیچیدگیای که دارد و حوصله زیاد و افق بالای علمیای که باید آقایان از خودشان مایه بگذارند، دچار اهمال شده است، یا اینکه این روش ضعف جدی دارد.
خلاصه ضعف از خود روش است یا اینکه از قابلیتهای طاقت فرسایی است که این روش نیاز دارد که باید ان شاء الله مجتهدین آینده ما، که شما هستید بتوانید این گام را بردارید و در آن سطح مطلوب حرکت کنید.