< فهرست دروس

استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

90/07/24

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع:

 

مطلب دیگری که در آیات مکی قابل بیان است ، مشترکات بین اسلام و سایر ادیان و شرایع است . که می بینیم تشریع در همه آنها اجتماعی است.

فعل قوم لوط ( عقر ناقه ) به اجتماع نسبت داده می شود بطوری که عذاب عمومی و فراگیر در

پاسخ آن مطرح می شود .همچنین در ماجرای حضرت موسی همه کسانی که نافرمانی کردند یا حرکتی در جهت صلاح سایرین نکردند و ساکت بودند عذاب شدند و تنها عده ای نجات یافتند که ایمان آورده بودند و در صدد صلاح سایرین برآمده بودند.

نظریه اجتماعی در همه سوره های مکی مطرح می شود .

نکاتی که در جلسه قبل از سوره اعراف استخراج نمودیم :

1- ما یک نگاه از بدو آفرینش تا عصر خاتم انبیاء در این سوره بدست می آوریم . ( نگاه فراگیر ) که این به بحث ما - که در پی نگاه اجتماعی جوامع بشری هستیم - کمک می کند.

2- بهانه های شانه خالی کردن از زیر تکالیف سازنده ( آسیب شناسی قانون گریزی )

3- رابطه تنگاتنگ حق ، عدل ، ظلم ، مسئولیت و مجازات ( این خیلی مهم است که قوانین بر چه اساسی پایه ریزی می شوند )

4- ملاک پاداش و مجازات چیست ؟( از عاقبت یک رفتار می توان فهمید که چه فعلی گناه و کبیره است . در روایات هم در ملاک کبیره گفته شده هر چیزی که وعده دوزخ بر آن داده شده کبیره است. خداوند نیز در سوره اعراف برای شناختن نوع رفتارهای ما ، با مطرح کردن عاقبت آن در آخرت گناه بودن آنها را به ما نشان می دهد و ملاکهائی متناسب با زندگی دنیا برای برطرف کردن آنها نشان می دهد. )

5- توجه به وظیفه : مکنت در زمین و توجه به امکانات ( به عناصر تشکیل دهنده جامعه توجه می کند که مقدمه استنباط نظریه اجتماعی است .)

6- بحث فلسفه آفرینش آدم و سجده برای او ، که مقصود برتری دادن فرزندان آدم است زیرا خود از تست اولیه استغفار نمود و در موارد گناه در دنیا معصوم بود.

7- راه های قانونی یا شبه قانونی برای فرار از تکلیف و انجام وظایف الهی .

8- رابطه تکلیف و تقوی ( تقوی بعدی انسانی است که بر اساس تکلیف شکل می گیرد . اگر تکلیف نباشد تقوی معنا ندارد. )

9- نفی جبر اجتماعی که در سوره اعراف در آیات عالم « ذر » بیان می شوند. افرادی که فرار از مسئولیت داشتند علت انحراف خود را ، پدرانشان معرفی می کنند. اما خداوند می فرماید : «هر انسانی را بطور مستقل آگاهی دادیم و باز خواست می کنیم » . می گفتند این ظلم است که ما را عذاب کنی در حالیکه پدران ما تبهکار بودند . به همین دلیل خداوند می فرماید : «ما این میثاق را گرفتیم و قدرت تصمیم گیری مستقل به شما دادیم .» ( نفی جبر اجتماعی )

نمونه دیگری از جبر کسی بود که آیات الهی و هدایت ویژه به وی داده شد ( بلعم باعورا ) اما خودش را از آن آیات منسلخ نمود . ( انسلخ منها – سلخ : بره ای که پوستش را از تنش در می آورند و می کنند. ) این هم مؤیدی بر نفی جبر اجتماعی است که در جهت عکس دسته اول که گمراهان بودند فردی را می بینیم که هدایت ویژه یافته ولی با اختیار و اراده خود ، خود را به گمراهی می اندازد.

در بحث ما نیز ، شیطان می فریبد و لکن ما با اختیار و اراده خود حرفش را می پذیریم یا رد می کنیم .

10 - آیه 42 : تکلیف بر اساس وسع انسان ها است ، ما تکلیف اجتماعی و تکلیف فردی ( فرد در اجتماع ) داریم و در عذاب هر کس به اندازه ظرفیت خودش چوب می خورد.

11- رابطه بین تکالیف الهی و امور دنیا : امکانات دنیوی که در اختیار انسان قرار داده شده است و نحوه تعامل انسان با این امکانات ، که خداوند تشریع نموده است.

12- مشخص بودن جزای ظالم ( که ظلم به تعدی از مرز یعنی پا را از مسئولیت فرا تر گذاشتن بر می گردد. ظلم در جایی است که مسئولیتی باشد و پا را از آن فراتر بگذاری. )

اساس همه تکالیف الهی این است که عدل در تمام ابعاد وجودی انسان مطرح باشد و تجاوز از آن ظلم خواهد بود. از این رو ، این آیات علاوه بر بعد اخلاقی – که اکثرا ، آین آیات را صرفا اخلاقی می دانند – بعد تشریعی نیز دارند.

13- سنت های الهی در این کتاب نقش مهمی در بیان رابطه تکالیف و سرنوشت را بیان می کنند. در سوره اعراف پیروی از خواسته های الهی مفصل تر از سوره بقره بیان شده است . اعراف / 35:« یا بنی آدم اما یاتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقی و اصلح فلا خوف ... » در سوره بقره تبعیت مجمل بود : « ... من تبع هدای فلا خوف علیهم ... » . قرآن روش پیروی را روش خاصی می داند.

14- پیروی ادعا نیست بلکه تقوی داشتن ( منطبق شدن با تکالیف الهی ) و دیگران را نیز اصلاح کردن است .

15- اراده های مستقل

در آیاتی که در سوره اعراف - در این زمینه - داشتیم حقیقت تکذیب بیان می شود ؛ مغز این تکذیب ، خود بزرگ بینی و استکبار است.اینها می گویند خدا دستور فحشا داده است و خدا را عامل گناه می دانند .

16- فردی بودن عذاب

نکته جالب در لحظات آخر انسانهای منحرف است ، چون اینها در زندگی دنیا گروههایی داشتند و اتکایشان به بتهایشان بود ، هنگامی که می میرند، از آنها پرسیده می شود : « چرا تک و تنها آمدید در حالیکه در زندگی دنیا برای خود تکیه گاههایی ساخته بودید و پیرو انی داشتید ؟ » این مؤید فردی بودن عذاب است . این نگاه در فقه ، افق جدیدی را برای ما باز می کند که به دو نکته اشاره می کنیم :

الف- یک نکته اساسی در سوره اعراف ، بحث از امتها است . حتی در روز قیامت هم که گفتیم افراد تک تک عذاب می شوند ، اما در عین حال می بینیم در جهنم به شکل امت محشور می شوند.

ب - « ... کلما دخلت أمة لعنت اختها ... » که نشان می دهد اینها تاثیر پذیر هم بودند و به عبارتی دیگر ، در حالت کلی تر در جوامع بشری تاثیر و تاثر بر همدیگر وجود دارد در عین حال که افراد مستقل در تصمیم گیری هستند. مثلا در بعضی آیات داریم که آخرین گروه از منحرفین به اولین گروه می گوید : «شما علت اولیه انحراف ما بودید.» و به دلیل فطری ، مسبب اول ( یا عامل اولیه ) باید با شدت بیشتری از عذاب مواجه شود .پاسخ خداوند اینگونه است که : « هر کس را به اندازه استحقاقش بهره ای از عذاب می دهیم .» و در حالت معکوس قبل ، اولین گروه به آخرین گروه می گوید : «ما چه برتری بر شما داشتیم ؟ این جزا به خاطر رفتار خود شما است ، رفتار شما هم ظالمانه بوده است.»

بنابراین در نهایت می گوییم که در عقبی 2 گونه حادثه در این زمینه رخ می دهد : حسابرسی فردی و عذاب جهنّم اجتماعی.

17- جنبه تشریعی در قضایای تاریخی

- در اینجا ، «عقر» ناقه به اجتماع نسبت داده شد که در حقیقت یک نفر ناقه را کشته بود و لی چون با همفکری عده ای و سکوت با رضایت یا حتی عدم رضایت اما سکوت سایرین همراه شد و هیچ کدام به اصلاح نپرداختند ، تمام افراد آن مجرم شناخته شده و مورد عذاب واقع شدند. ( الراضی بفعل قومه کالداخل معهم .) حقیقت رفتار بیرونی اتباع و خواست و اراده است که اساس محاسبه واقع می شود . لذا اگر کسی نیت گناه کند به همان نسبت ضرر می بیند اگر چه اثر تشریعی ( عقوبت ) ندارد ولی اثر طبیعی و تکوینی این گناه را خواهد داشت . و خداوند نیز برای اینکه زمینه های خیر را در جامعه فراهم نماید و زمینه های شر را به حداقل برساند ، برای هر خیر 10 برابر پاداش و بر ای هر شر فقط یک عذاب در نظر می گیرد.

- آیه 163 سوره اعراف از شهر ساحلی سخن می گوید که خداوند روزهای شنبه را برای ماهیگیری ممنوع کرده بود . اما ایشان بر علیه این تکلیف الهی حیله کردند ؛ ماهی ها را روز شنبه حبس می کردند و روز یک شنبه صید. ( که حیله های شرعی ربا نیز در اینجا می آید ) . در این هنگام عده ای نهی از منکر کردند و ساکت نماندند اما عده ای نیز بی تفاوت بودند . در نتیجه کسانی که مستقیما مباشرت در فسق نموده بودند و سکوت کنندگان ، همگی عذاب شدند و ناهیان از منکر نجات یافتند .

در این آیات تفصیلا بیان می شود که چگونه امتها می توانند در امان باشند > اگر بحث تکلیف امتها است در درون امتها می توان تغییر ایجاد نمود یا اینکه افراد بر اساس استقلال در تصمیم خودشان را تفکیک نمایند . نمونه های قوم لوط ، هود و .. از این قبیل است .

یک فقیه باید از اینها برای فهم تکالیف استفاده بهینه کند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo