< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

99/03/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تبین مساله/ مشتق/ مقدمه علم اصول

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در حقیقی بودن مشتق در خصوص متلبس به مبدا یا اعم از ذات متلبس و ذاتی که وصف از او زائل شده است می باشد؛ مثلا عنوان مالک تنها به کسی گفته می شود که فعلا مالک است یا به کسی که سابقت نیز مالک بوده، مالک گفته می شود.

قبل از تببین تفصیل بحث، به عنوان نمونه، ثمرات و تطبیقات متعددی برای بحث بیان شد و این که برخی از افراد مساله مذکور را بدون ثمره دانسته اند، نشان دهنده ضعف احاطه قائل به فقه و مایه تعجب است؛ البته اصولی بودن بحث، مساله دیگری است که اهمیتی ندارد؛ ولی ثمره داشتن این بحث و وسعت انطباق آن در سراسر فقه قطعی است.

تبیین مساله

عنوان مساله این است که آیا مشتق حقیقت در خصوص متلبس است یا اعم از متلبس، اما این عنوان باید روشن شود.

شبهه عدم معقولیت

معقولیت نزاع در این بحث نیازمند توضیح است؛ چرا که ادعا شده است حقیقی بودن مشتق در مورد کسی که تلبس از او زائل شده است معقول نیست؛ توضیح این که اطلاق مشتق، به لحاظ تلبس ذات به مبدا مشتق است؛ و طبق فرض، حقیقت ذات مغایر با مبدا مشتق است؛ مثلا هنگامی که انسانی را مالک می دانیم ذات مشتق، مغایر با مبدا مشتق است و بین ذات انسان و مالکیت تغایر ذات و عرض وجود دارد؛ اما به جهت تلبس ذات انسان به مبدا وصف مالکیت، مالک بر انسان اطلاق می شود؛ پس قوام اطلاق مشتق به ذات مغایر با مبدا اشتقاق، تلبس ذات به مبدا اشتقاق است؛ یعنی هر چند که ذات و مبدا مشتق در ماهیت اختلاف دارند؛ ولی به جهت تلبس ذات به مبدا، می توان وصف را بر ذات حمل نمود. بنابر این بعد از زوال مبدا مصححی برای اطلاق مشتق به ذات وجود نخواهد داشت و اطلاق مشتق، بعد از انقضای تلبس، معقول نیست و لذا محقق اصفهانی به برخی نسبت داده است که ایشان عنوان بحث را به نحوی تاویل برده که با ظاهر عنوان بحث ناسازگار است.

پاسخ به شبهه

این اشکال مندفع است و نزاع در اختصاص صدق مشتق به حالت تلبس یا عموم صدق مشتق بعد از زوال تلبس، معقول است زیرا مراد از عنوان بحث این است که آیا در اطلاق و استعمال و وضع مشتق، تلبس بالفعل در خارج به مبدا مشتق، شرط است یا نه؛ یعنی اطلاق مالک و قائم به ذات، منوط به این است که در حال اطلاق مشتق بر ذات، ذات در خارج متلبس به مبدا باشد یا اینکه تلبس ذات به مبدا در زمان سابق برای صدق مشتق کافی است؛ زیرا مشتق به لحاظ هیئت بر اعم از تلبس سابقا و یا تلبس در زمان اطلاق وضع شده است وضع شده است؛ نه این که در خارج اصلا به مبدا متلبس نباشد.

بنابر این هر چند که مصحح اطلاق مشتق تلبس به مبدا است؛ اما بحث در این است که تلبس به مبدا در زمان سابق بر جری و اطلاق، در صدق مشتق کافی است یا خیر؛ پس بعد از زوال تلبس بالفعل، اطلاق مشتق معقول است.

به عبارت دیگر هر چند که اطلاق به لحاظ تلبس است و در صورت نبود تلبس، اطلاق صحیح نیست؛ اما بحث در این است که مصحح اطلاق مشتق، تلبس به مبدا در خصوص زمان اطلاق مشتق است یا تلبس سابق بر زمان اطلاق مشتق نیز برای صدق مشتق کافی است و مشتق بر اعم از متلبس بافعل و متلبس سابق، وضع شده است؛ مثلا معنای قائم، خصوص کسی است که در زمان اطلاق وصف، متلبس به قیام باشد، یا اگر در زمان سابق نیز متلبس به مبدأ بوده است برای صدق مشتق کافی است؛ پس تلبس به مبدا بالفعل لازم نیست؛ بحث در این است که تلبس در خصوص زمان حال لازم است یا تلبس در زمان گذشته نیز برای صدق مشتق، کفایت می کند.

و به عبارت دیگر بحث در این است که برای صدق مشتق، آیا تلبس آنا ما کافی است و پس از انقضای تلبس فعلی نیز مشتق حقیقتا صادق است یا برای جری حقیقی مشتق نیاز به تلبس بالفعل به مبدا است؛ بله اگر اصلا تلبس به مبدا وجود نداشته باشد، صدق مشتق بر او ممکن نیست؛ زیرا علت اطلاق مشتق بر ذاتی که با مبدأ اشتقاق مغایر است، تلبس ذات به مبدا است و لذا اگر تلبس ذات به مبدا در هیچ زمانی محقق نشود، اطلاق مشتق حتی به نحو مجاز نیز وجهی ندارد.

همین شبهه در نظر کسانی بوده که عنوان بحث را تاویل برده اند؛ اما این شبهه صحیح نیست؛ زیرا هر چند که تلبس به مبدا لازم است؛ اما ممکن است تلبس در زمان سابق کفایت کند.

به همین جهت تغییر عنوان بحث موجه است؛ چرا که تعبیر به زوال تلبس به مبدا صحیح نیست و تعبیر به انقاضای تلبس خارجی به مبدا، تعبیر صحیحی است؛ زیرا پس از اعتراف به زوال تلبس ذات به مبدا، اطلاق مشتق مصححی ندارد؛ چرا که قوام صدق مشتق، تلبس ذات به مبدا است و لذا اطلاق مشتق بر کسی که در هیچ زمانی متلبس به مبدا نبوده و نخواهد شد، حتی مجازا نیز صحیح نیست.

با توجه به همین مطلب توهم این شده است که اطلاق مشتق به کسی که در زمان حاضر متلبس به مبدا نیست، به لحاظ حالت جری، حتی مجازا نیز صحیح نیست و لذا به نظر بهتر است عنوان بحث تغییر کند به بحث از صدق مشتق بر ذاتی که مبدا خارجا از او زائل گشته است یا این که کفایت وجود خارجی سابق مبدا برای صدق مشتق یا عدم کفایت تلبس سابق و عدم صدق مشتق بر ذاتی که سابقا متلبس به مبدا بوده است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo