< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

99/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استعمال لفظ در معانی متعدد/ اشتراک/ مقدمه علم اصول

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مساله لغوی اشتراک به مناسبت استعمال لفظ در معانی متعدد بود.

گفته شد که مساله اشتراک بین لغت عرب و غیر آن تفاوتی ندارد و در همه لغات محقق است؛ مثل اینکه لفظ اسد گاهی اسم علم برای حیوان و گاهی علم برای انسان است؛ یعنی الفاظی وجود دارند که معانی متعدد به نحو اشتراک لفظی دارند؛ اما اشتراک معنوی به معنای تعدد مصادیق، در بسیاری از الفاظ وجود داشته و درآن بحث نیست.

دو نکته حائز اهیمت است:

نکته اول: این بحث از مقومات بحث استعمال لفظ در بیش از یک معنا است؛ نه اینکه صرفا منقح یکی از صغریات باشد؛ زیرا صغریات دیگر استعمال لفظ در معانی متعدد، مثل استعمال در معنای حقیقی و مجازی، ثمره ای ندارد؛ بنابر این بحث از وقوع اشتراک مهم خواهد بود تا اینکه پس از آن بحث از این شود که آیا استعمال لفظ در دو معنای حقیقی امکان دارد یا خیر؛ اما استعمال لفظ در معنای حقیقی و مجازی، اگر هم امکان داشته باشد، خلاف ظاهر است؛ زیرا حمل لفظ بر معنای مجازی بر خلاف اصل است و تفاوتی ندارد که استعمال مجازی مستقل باشد یا همراه با معنای حقیقی و لذا تنها فرضی که ممکن است لفظ ظهور در تعدد معنا داشته باشد، در فرض اشتراک است

نکته دوم: ضرورت وقوع اشتراک بعید نیست؛ یعنی به حسب حکمت وضع، تحقق اشتراک ضروری است؛ زیرا حکمت وضع، استعمال به داعی تفهیم است و با کثرت استعمالات، وضع صورت می گیرد. بنابر این وقوع اشتراک ضروری است؛ چرا که معانی مورد نیاز بیشتر از الفاظی است که حسن استعمال دارند، چرا که هر گونه ترکیبی بین حروف، در هر زبانی حسن استعمال ندارد و لذا برخی ترکیب های زبان فارسی در زبان عربی وجود ندارد و به حسب لغات، ترکیب ها دارای محدودیت هستند.

به عبارت دیگر حکمت وضع استعمال به داعی تفهیم است و کثرت استعمالات قهرا مستتبع وضع تعینی است پس برای مفاهیم متعدده نیاز به وضع های متعدد بوده؛ زیرا افاده آن با معانی کلیه و معانی مجازیه، مقدور نیست.

مراد از استعمال لفظ در معانی متعدد

استعمال لفظ در معانی متعدد، به معنای استعمال در متعدد به صورت مستقل و منفرد است.

محقق ایروانی فرموده اند: اینگونه طرح مساله تناقض است؛ زیرا استعمال در بیش از یک معنا، با انفراد و استقلال تناقض دارد؛ چرا که تعدد با انفراد جمع نمی شود.[۱]

اما به نظر اشکال محقق ایروانی وارد نیست؛ زیرا مراد از استعمال در متعدد به صورت منفرد و مستقل، خارج کردن استعمال در مجموع با معنای واحد است؛ زیرا اگر مجموع مرکب از اجزای متعدد، معنای واحدی داشته باشد، موجب استعمال در متعدد نمی شود؛ مثلا صلاه، وضع برای مجموعه دارای اجزای متعددی شده است و محذوری ندارد؛ زیرا وضع برای معنای مرکب مانعی ندارد و محل بحث در استعمال لفظ واحد در معانی متعددی است که به نظر مستقل و منفرد لحاظ شده باشد؛ به نحوی که گویا لفظ تنها در همان معنا استعمال شده باشد و لفظ تنها حاکی از همان معنا باشد و هر یک از معانی جزء المحکی نباشد؛ مثل حکایت عنوان انسان از زید و بکر و… که در حکایت از زید، وجود یا عدم بکر تاثیری نداشته و حکایت از تمامی افراد مستقل است نه اینکه حکایت از مجموعه افراد داشته باشد و لذا گقته شده است که حکایت کلی از افراد به نحو آباء از ابناء است نه به نحو حکایت اب واحد از ابناء متعدد؛ یعنی حکایت از تمامی افراد به صورت مستقل است؛ بر خلاف حکایت نماز از اجزاء که حکایت عنوان صلاه، از رکوع، به نحو جزء المحکی است و حکایت از متعدد، به صورت مستقل نیست.

بنابر این اشکال محقق ایروانی در تناقض بین استعمال در متعدد و انفراد در حکایت، نا تمام است؛ زیرا انفراد در قبال متعدد نیست بلکه در قبال ترکیب است.

همچنین مراد از استعمال در معانی متعدد، استعمال لفظ در معانی متباین است و استعمال در جامع واحدی که حاکی از افراد متکثر باشد، مثل استعمال عنوان حیوان، که حاکی از معنای جامعی است که حاکی از مصادیق متعدد است؛ ولی این صورت، استعمال در چند معنا محسوب نمی شود؛ زیرا در این فرض، استعمال در عنوان واحد حاکی از متعدد بوده است.

همچنین بحث از اینکه حکم به نحو استغراقی است یا مجموعی، خارج از محل بحث است؛ زیرا محل بحث در کیفیت استعمال است نه در کیفیت تعلق حکم؛ یعنی استعمال لفظ در متعدد، با مجموعی و استغراقی سازگار است و اینگونه نیست که استعمال در متعدد، مساوق مجموعی بودن باشد؛ چرا که گاهی حکم قضیه به مجموع تعلق گرفته است؛ مثلا « ده نفر سنگ را بر داشته اند» به این معنا که مجموع افراد سنگ را بر داشته اند. گاهی نیز حکم قضیه استغراقی است؛ مانند « هر یک از این ده نفر سنگ را بر داشته است» به این معنا که تک تک افراد سنگ را برداشته اند.

اما این دو نحوه از تعلق حکم، مربوط به مقام تعلق حکم است؛ در حالیکه بحث در استعمال در متعدد، متغایر با این بحث بوده است و فارغ از اینکه حکم استغراقی است یا مجموعی، بحث در کیفیت استعمال مطرح است.

به عبارت دیگر بین استقلال در کیفیت حکم و استقلال در دلالت، نباید خلط نمود.

اقوال در مساله

برخی قائل به جواز و برخی قائل به امتناع شده و برخی بین مفرد و غیر آن تفصیل داده یا اینکه استعمال در متعدد را مجاز یا خلاف ظاهر دانسته اند. مرحوم آخوند استعمال در متعدد را محال می دانند و آن را حتی با قرینه نیز ممکن نمی دانند.

دلیل مرحوم آخوند بر امتناع استعمال در متعدد

این مساله مبتنی بر این است که حقیقت استعمال چگونه باشد؛ اگر استعمال صرفا علامیت لفظ برای معنا یا کشف اعتباری لفظ از معنا است، همانگونه که علامیت بر معنای واحد امکان دارد، علامیت بر معانی متعدد نیز ممکن است؛ اما استعمال به معنای علامیت و کشف از معنا نیست؛ بلکه استعمال به کار گیری لفظ به عنوان وجه و عنوان المعنا استی؛ یعنی لفظ با معنا اعتبارا متحد دانسته شده است؛ یعنی پس از اینکه در وضع، اعتبارا لفظ وجه معنا دانسته شده است، در مقام استعمال نیز وضع، فعلی می شود و اتحاد اعتباری لفظ و معنا لحاظ خواهد شد.

به عبارت دیگر آنچه اعتبارا و تنزیلا معنا است، در خارج محقق می شود و لذا با وجود لفظ، معنا محقق می شود و لذا همانگونه که هر معنا با معنای دیگر متباین است؛ لفط حاکی از هر معنایی، وجود تنزیلی همان معنا بوده و عقلا قابلیت دو وجود اعتابری برای لفظ نیست؛ زیرا وجود لفظ و معنا اعتبارا مساوی دانسته شده است، پس معنا تمامی لفظ را در بر گرفته است و دیگر برای معنای دیگر قابلیت وجود نیست، مگر اینکه لفظ از مجموع دو معنا پر شده باشد که ممکن است اما از محل بحث خارج خواهد بود. بنابر این ازآنجا که لفظ وجه و عنوان معنا، بلکه خود معنا است؛ پس هر لفظی ظرفیت بیش از یک معنا را ندارد استعمال در متعدد حتی به صورت مجازی نیز امکان ندارد.[۲]

[۱] نهایه النهایه، علی ایروانی، ج۱، ص۵۴٫

[۲] کفایه الاصول، آخوند خراسانی، ج۱، ص۳۶٫

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo