< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

98/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اخبار تخییر / تعارض امارات / تعادل و تراجیح

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در روایات دال بر تخییر در نظر مرحوم آخوند بود که سه روایت از آنها بیان شد و روشن شد که هیچکدام برای حکم به تخییر به جهت ضعف سندی و دلالی صلاحیت نداشتند و تنها روایت حسن بن جهم بود که دلالت آن بر تخییر تمام بود ولی از جهت سندی مرسل و غیر قابل استناد است.

1مکاتبه حمیری

روایت چهارم مکاتبه حمیری است که از احتجاج مرسلا و در کتاب الغیبه مسندا نقل شده است و در وسائل الشیعه در باب وجوه جمع بین احادیث مختلفه نیز آن را ذکر نموده اند:

متن روایت در کتاب الغیبه این است که: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ الْقُمِّيِّ قَالَ: وَجَدْتُ بِخَطِّ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ النَّوْبَخْتِيِّ وَ إِمْلَاءِ أَبِي الْقَاسِمِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّه‌: ... عَنِ الْمُصَلِّي إِذَا قَامَ مِنَ التَّشَهُّدِ الْأَوَّلِ لِلرَّكْعَةِ الثَّالِثَةِ هَلْ يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يُكَبِّرَ فَإِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا قَالَ لَا يَجِبُ عَلَيْهِ التَّكْبِيرُ وَ يُجْزِيهِ أَنْ يَقُولَ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ

الْجَوَابُ: قَالَ إِنَّ فِيهِ حَدِيثَيْنِ أَمَّا أَحَدُهُمَا فَإِنَّهُ إِذَا انْتَقَلَ مِنْ حَالَةٍ إِلَى حَالَةٍ أُخْرَى فَعَلَيْهِ تَكْبِيرٌ وَ أَمَّا الْآخَرُ فَإِنَّهُ رُوِيَ أَنَّهُ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السَّجْدَةِ الثَّانِيَةِ فَكَبَّرَ ثُمَّ جَلَسَ ثُمَّ قَامَ فَلَيْسَ عَلَيْهِ لِلْقِيَامِ بَعْدَ الْقُعُودِ تَكْبِيرٌ وَ كَذَلِكَ‌ التَّشَهُّدُ الْأَوَّلُ يَجْرِي هَذَا الْمَجْرَى وَ بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ مِنْ جِهَةِ التَّسْلِيمِ كَانَ صَوَاباً[1]

1.1سند مکاتبه حمیری

مراد از جماعت در این روایت ظاهرا مشایخ شیخ طوسی باشد همانطور که عده من اصحابنا کلینی نیز اینگونه است و یا اینکه مراد از جماعت تعدادی از روات هستند نیازی به ذکر تفصیلی آنها نبوده و وثوق به اینکه تعدادی از آنها ثقه هستند داریم.

محمد بن احمد بن داود قمی نیز ثقه و از اجلاء می باشد. و حسین بن روح نیز نائب امام زمان بوده و کلام او، به نقل از امام زمان بوده و اصحاب نامه را برای ناحیه مقدسه می نوشتند و جواب نائب امام زمان به نقل از حضرت، قطعا صحیح است و به همین جهت در اجوبه ای که احتمال می دانند که از طرف شلمغانی باشد، روایتی از ناحیه مقدسه آمده است که این جوابات از ناحیه حضرت است و هیچ کسی از جمله شلمغانی ملعون در آن تصرف نکرده است.[2]

مشکل اصلی در سند احمد بن ابراهیم نوبختی است که کاتب حسین بن روج بوده و توثیق صریحی در مورد ایشان نداریم ولذا مرحوم صدر در سند این روایت بدین جهت مناقشه کرده و فرموده اند: اگر اینکه محمد بن احمد بن داود می گوید این نامه به املاء حسین بن روح بوده، شهادت به این املاء باشد سند روایت تصحیح می شود اما اگر از طریق احمد بن ابراهیم نوبختی، املاء حسین بن روح را نقل می کند، به جهت جهالت احمد بن ابراهیم، این روایت قابل استناد نیست و از آنجا که مساله روشن نیست و مردد بین این دو هستیم، سند این روایت مجمل و غیر قابل استناد است.

1.1.1تصحیح سند روایت از ناحیه احمد بن ابراهیم نوبختی

به نظر می رسد سند این روایت، حتی اگر نقل محمد بن داود قمی از حسین بن روح به واسطه احمد بن ابراهیم نوبختی باشد؛ صحیح است؛ زیرا از روایات متعددی به دست می آید که احمد بن ابراهیم نوبختی، کاتب حسین بن روح بوده ولذا قطعا این سند تصحیح می شود چون یا اینکه حسین بن روح این کاتب را ثقه می دانسته و لذا به کتابت او اعتماد داشته و به همین سبب احمد بن ابراهیم توثیق می شود و یا اینکه حسین بن روح به کاتب اعتماد نداشته _ که بعید است؛ زیرا حسین بن روح کاتب ضعیف و غیر معتمدی را برای کتابت کلمات ناحیه مقدسه انتخاب نمی کرده_ و در این صورت قطعا کتابت او را ملاحظه می کرده و بعد از ملاحظه و تایید صحت متن، آن را به افراد میداده است و در غیر این صورت نامه ارزشی نداشته و احتمال اینکه این نامه که اهالی قم برای حسین بن روح فرستاده بودند، بدون توجه حسین بن روح و صرفا به دست احمد بن ابراهیم نوشته شده و به دروغ به حسین بن روح نسبت داده شده باشد، بسیار بعید است بلکه نامه ابتداء به دست حسین بن روح رسیده بوده و ایشان توسط کاتب خود، برای اهالی قم جواب را فرستاده اند. بنابر این سند این از ناحیه احمد بن ابراهیم نیز مانعی ندارد.

1.2دلالت مکاتبه

انچه هم اکنون بین شیعه مرسوم است و فقهیا مستحب و یا واجب می دانند، این است که بعد از سجده دوم در رکعت اول و مانند آن تکبیر گفته و جلسه استراحت داشته سپس قیام می کنند اما عامه اجماعا این چنین نکرده و بعد از سجده دوم پس از تکبیر قیام می کنند.

سوال در این روایت از امام زمان این است که پس از تشهد در رکعت دوم آیا باید (همانند مرسوم در حال حاضر) به حول الله ... گفت و یا اینکه باید تکبیر گفت و قیام نمود.

امام زمان در جواب می فرمایند: در این مساله دو روایت وجود دارد در یک روایت بعد از هر حرکتی در نماز از جمله حرکت برای قیام از تشهد تکبیر را مستحب میداند و در روایت دیگر آمده است که پس از جلوس بعد از سجدتین، حتی بعد از جلوس تشهدی که قیام بعد از جلوس واجب برای تشهد هست، برای قیام نیاز به تکبیر نیست و ذکر حوقله کافی است.

امام زمان سپس هر دو حدیث را نسبت به تشهد رکعت دوم هر دو روایت تطبیق می کنند (نه اینکه همانطور که مرحوم صدر فرموده صرفا به روایت دوم تطبیق کنند) و می فرمایند می توان به هر یک از آنها عمل نمود.

مرحوم آخوند به این روایت تمسک می کنند که حضرت در این مساله که حدیثین متعارضین است، حکم به تخییر نموده اند. بنابر این آنچه مدعای مرحوم آخوند و منسوب به مرحوم کلینی است اثبات می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo