< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

96/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مطلب کفایه /تنبیه هشتم /استصحاب

خلاصه مباحث گذشته:

بحث از تنبیه هفتم استصحاب به پایان رسید.

 

تنبیه هشتم: برخی موارد توهم اصل مثبت

مرحوم صاحب کفایه در تنبیه هشتم استصحاب، بعد از فراغ از عدم حجیت اصل مثبت (البته غیر از مورد جلای ملازمه)، به بیان استثنای دیگری از اصل مثبت و یا دفع توهمی از اصل مثبت، پرداخته اند.[1]

باید توجه داشت که مورد خفای واسطه که در کلام مرحوم شیخ به عنوان استثنایی از حجیت اصل مثبت ذکر شده است، طبق بیان مرحوم نائینی استثنای درستی نبود و در صورت صحت جریان استصحاب در آن موارد، از باب ترکب موضوع بوده است که در این صورت خروجش از حجیت اصل مثبت، خروج تخصصی است.

لکن استثنای مرحوم آخوند یک استثنای حقیقی از حجیت اصل مثتب است. استثنای مرحوم آخوند در واقع یک بیان فنی برای بیان حجیت اصل مثبت است.

ایشان در این تنبیه، سه مورد را به عنوان موارد تخیل اصل مثبت ذکر فرموده اند. در تعلیقه های کفایه، گفته شده است که این سه مورد، اشاره به مواردی است که در کلام مرحوم شیخ اعظم، خلافش آمده است.

مورد اول: عدم فرق در ذی اثر بودن مستصحب با واسطه عنوان کلی یا بدون آن

فرقی ندارد که خود مستصحب دارای اثر شرعی باشد، یا این که امری باشد که ثبوتش ملازم با صدق عنوان کلی است.

گاهی، شخص مستصحب، موضوع حکم است، مثل استصحاب لیل و نهار، و گاهی هم بقای مستصحب، ملازم با بقای یک عنوان عام کلی است که در صورت انطباق آن عنوان عام، حکم آن عنوان هم مترتب است.

ممکن است که نسبت به صورت دوم، اشکال اصل مثبت مطرح شود، لکن مرحوم آخوند این اشکال را وارد نمی‌دانند.

این کلام صاحب کفایه در واقع ناظر به کلام مرحوم شیخ است. مرحوم شیخ در رسائل فرمودند: در عدم حجیت اصل مثبت، فرقی نمی کند که لازمه مستصحب، فقط در مفهوم با مستصحب تغایر داشته باشد، و یا این که در مفهوم و وجود، دارای تغایر باشند.

ایشان برای تغایر در صرف مفهوم، این گونه مثال زده اند:

در جایی که قبلا در این حوض، آب کرّ وجود داشته است و احتمال می دهیم که آب حوض، عوض شده باشد، استصحاب بقای کرّ در این حوض (که مفاد کان تامه است)، نمی تواند اثبات کرّیت این آب موجود در حوض (به نحو کان ناقصه) را کند. اگر چه در صورت وجود کرّ در این مکان، قطعا این آب کنونی، کرّ خواهد بود (چون که آب دیگری در این جا وجود ندارد)، لکن کریت این آب، از لوازم وجود کرّ در این حوض است. در این مثال، مستصحب (وجود کرّ) و لازمه مستصحب (کرّیت این آب) دارای تغایر مفهومی و اتحاد وجودی هستند.

برای تغایر مفهومی و مصداقی نیز این گونه مثال زده اند:

در جایی که مقتضی محقق است و شک در وجود مانع داریم، استصحاب عدم مانع، نمی تواند اثبات وجود اثر و مقتضا را کند. در فرض وجود مقتضی، وجود اثر، لازمه عدم المانع است. در این مثال، لازمه مستصحب (اثر و مقتضا)، دارای تغایر مفهومی و مصداقی با مستصحب (عدم المانع) است.[2]

مرحوم آخوند، ناظر به این بخش از کلام مرحوم شیخ، می فرمایند: اگر با استصحاب، چیزی ثابت شود که ملازم با صدق عنوان کلی بر مورد است می بایست آن استصحاب را جاری کرد و مشکل اصل مثبت وجود ندارد.

برای مثال در مثال استصحاب وجود کرّ در این حوض، کریت این آب ثابت می شود و در نتیجه کبرای (الماء اذا بلغ قدر کرّ لم ینجسه شیء) بر آن منطبق خواهد بود. وجود کرّ در حوض، دارای اتحاد وجودی (نه صرف تلازم) با کرّیت این آب موجود است. پس در این جا از شخصی که مفاد کان تامه بود به شخصی که مفاد کان ناقصه بود رسیدیم و در نتیجه برای این کبرا، یک صغرا درست شد.

نکته: ممکن است، کسی با توجه به کلام مرحوم آخوند در حاشیه رسائل[3] ، کلام ایشان در کفایه را این طور تفسیر کند که در جریان استصحاب فرقی نیست که خود مستصحب مستقیما دارای اثر باشد و یا این که مستصحب به واسطه یک عنوان کلّی، دارای اثر باشد. لذا استصحاب زید برای ترتب آثار انسان دارای مشکل اصل مثبت نیست. این تفسیر کلام صاحب کفایه صحیح نمی باشد؛ چرا که در تمام موارد جریان استصحاب (حتی در استصحاب احکام)، بالاخره یک واسطه عنوان کلی وجود دارد و جا ندارد که کسی در تمام این موارد شبهه اصل مثبت داشته باشد. مرحوم آخوند به صدد بیان این مطلب هستند که در مواردی هم که مستصحب، ملازم با تحقق صغرای یک کبری می باشد از تحت موارد اصل مثبت، خارج است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo