< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد قایینی

94/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

باسمه تعالی

موضوع: اصول عملیه/شرایط برائت /فحص

خلاصه مباحث گذشته:بحث در جایی بود که مکلف شک در ابتلاء به موضوعی از احکام شرعی که در وقت وجوب، تمکن از تعلم آن را ندراد، که آیا در این فرض تعلم واجب است یا نه؟همان طور که بیان شد بر اساس استصحاب عدم ابتلاء و اصل برائت حکم به عدم وجوب تعلم در موارد شک در ابتلاء شده است، بیاناتی در جواب از استصحاب مطرح شده است که دو جواب از مرحوم خویی و یک جواب از مرحوم نایینی ذکر شد.خلاصه مباحث گذشته:بحث در جایی بود که مکلف شک در ابتلاء به موضوعی از احکام شرعی که در وقت وجوب، تمکن از تعلم آن را ندراد، که آیا در این فرض تعلم واجب است یا نه؟همان طور که بیان شد بر اساس استصحاب عدم ابتلاء و اصل برائت حکم به عدم وجوب تعلم در موارد شک در ابتلاء شده است، بیاناتی در جواب از استصحاب مطرح شده است که دو جواب از مرحوم خویی و یک جواب از مرحوم نایینی ذکر شد.

 

بیان مرحوم نایینی در اشکال به جریان استصحاب عدم ابتلاء

به نظر مرحوم نایینی در ما نحن فیه از آن جا که اخبار وجوب تعلم اطلاق دارد و در نتیجه شامل موارد شک در ابتلاء یا به تعبیری احتمال ابتلاء هم می شود و از طرفی از خارج می دانیم که وجوب تعلم موضوعیت ندارد و طریقی است، لذا تنها فرض قطع به عدم ابتلاء از اطلاق ادله وجوب تعلم خارج می شود، بنابراین با استصحاب عدم ابتلاء هم نمی توان از تحت اطلاق خارج شد، چرا که قطع به عدم ابتلاء از آن به دست نمی آید مگر بر اساس اصل مثبت.

به عبارت دیگر؛ در جایی استصحاب نتیجه قطع به عدم ابتلاء می دهد که انسان قطع به عدم ابتلاء داشته باشد در حالی که جریان استصحاب در چنین جایی معقول و منطقی دارای تأثیر نیست.

 

ان قلت: استصحاب مفید علم تعبدی است، بنابراین در مانحن فیه هم استصحاب اثبات کننده قطع به عدم ابتلاء است.

قلت: در واقع چون خود مستصحب یعنی عدم ابتلاء، اثر ندارد استصحاب آن هم اثر نخواهد داشت، لذا استصحاب مفید علم به عدم ابتلاء نیست.

در واقع شارع به سبب اخبار وجوب تعلم ،تنها در جایی که مکلف علم به ابتلاء دارد؛ اجازه ترک تعلم را داده است.

 

بررسی بیان مرحوم نایینی

در بحث استصحاب دو مسأله مطرح است که اتخاذ مبنا در آن ها بر ما نحن فیه تأثیر مستقیم دارد.

مسأله اول: آیا مستصحب باید حکم یا موضوع حکم شرعی باشد یا این که صرف تصویر یک اثر برای جریان استصحاب کفایت می کند بدون این که لازم باشد مستصحب حکم شرعی یا موضوع حکم شرعی باشد؟[1]

مسأله دوم: آیا با استصحاب تنها آثار مستصحب بار می شود یا این که آثار قطع به مستصحب هم بار می شود؟ به عبارت دیگر آیا استصحاب مفید قطع طریقی است یا این که قطع موضوعی را هم در پی دارد؟

اتفاقا مرحوم نایینی در مسأله دوم قائل به این است که اثر یقین یعنی قطع موضوعی هم در استصحاب بار می شود، بنابراین با استصحاب عدم ابتلاء، بایستی ایشان آثار قطع به عدم ابتلاء را بار کند و اشکالی به جریان استصحاب نداشته باشد، در حالی که در مقام برخلاف این مبنا، به ترتب اثر قطع به عدم ابتلاء، اشکال نموده است.

 

تتمیم کلام مرحوم نایینی توسط مرحوم صدر[2]

مرحوم صدر در مقام کلامی دارد که عملا دفاع از بیان مرحوم نایینی است به این بیان که با وجود مبنای ترتب اثر قطع در استصحاب، باز هم در ما نحن فیه استصحاب جاری نمی شود، چرا که استصحاب در جایی اثر یقین را بار می کند که در دلیل آن علم اخذ شده باشد در حالی که در دلیل وجوب تعلم، علم به عدم ابتلاء اخذ نشده است، و اما این که استصحاب حکومت دارد و باید آثار یقین بار شود، مربوط به جایی است که یقین و قطع در موضوع و لسان دلیل اخذ شده باشد (چرا که نظارت حکومت به لحاظ لسان دلیل است نه حکم عقل)، نه در جایی مثل ما نحن فیه که عقل حکم به اخذ قطع و یقین دارد.

 


[1] . البته استاد دام ظله در این مسأله مبنای مرحوم نایینی را مستحضر نبودند ولی بر فرض این که مرحوم نایینی قائل به مبنای اعم در این مسأله بوده باشند به ایشان اشکال نموده اند.
[2] . بحوث فی علم الاصول، ج5، ص: 430.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo