< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد محمدی قایینی

98/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: قسامه /طرق اثبات قتل /قصاص

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مسائل اثباتی قسامه بود که با قسامه جنایت قابل اثبات است با شرائطی که مطرح شد. به مناسبت این بحث مباحثی از قبیل قتیل القریه و قتیل الزحام و غیره مطرح شد و تعدادی دیگری از مسائل در کلام مرحوم خوئی باقی مانده است که مورد بحث قرار می گیرد.

1تطابق قسامه با دعوی

مرحوم خوئی[1] فرموده است از جمله شروط پذیرش قسامه این است که مدعای شخص با قسامه تطابق داشته باشد به این معنا که مثلا اگر مدعا قتل عمد است قسامه ای هم که اقامه می شود حالفین قسم بر عمدی بودن قتل بخورند و گر نه مدعا اثبات نمی شود. بله اگر شخص ادعا کند عمدی بودن قتل را، و قسامه بر خطایی بودن قتل اقامه شود و ما قائل شویم که در قتل عمد ولی دم مخیر بین دیه و قصاص است در این صورت برای اثبات دیه کافی است پس مستحق دیه است. مدعای او استحقاق دیه علی وجه التخییر بود و قسامه استحقاق دیه بر وجه تعیین است. ادعا هم به لحاظ اثری که دارد مترتب است و اینجا اثر مترتب، دیه است.

2مردد بودن قاتل بین دو نفر

مرحوم خوئی[2] فرموده است که اگر متهم به قتل بین دو نفر مردد باشد و مدعی بگوید احد هذین الشخصین قاتل هستند در این صورت اگر هر دو اقامه‌ی بینه بر عدم قتل کنند، دفع تهمت می شود وگر نه مدعی ادعای خود را با قسامه اثبات خواهد کرد. اگر مدعی هم قسامه نداشت مدعی علیهما باید قسامه اقامه کنند و در صورت نکول دیه ثابت می شود. مرحوم خوئی فرموده است دلیل این حکم هم اخبار کثیره است.

2.1اشکال استاد به کلام مرحوم خوئی

مراد از اخبار کثیره که در کلام مرحوم خوئی آمده است معلوم نیست کدام اخبار است و اگر مراد ایشان از اخبار کثیره، اخبار قتیل القریه است اشکالش این است که اینها در مورد قریه است یعنی جایی که متهم مردد بین افراد قریه است که تعداد آنها زیاد است و نمی توان از آنها برای جایی که متهم مردد بین دو نفر است الغاء خصوصیت کرد. در نتیجه قاعده در اینجا این است که هر دو برائت جاری می کنند مثل جایی که جنابت مردد بین احد هذین الشخصین است.

3به ارث رسیدن قسامه

اگر ولی دم ادعای قتل کند و مشغول اقامه قسامه شود و در اثناء و قبل از کامل شدن قسامه بمیرد مرحوم خوئی[3] فرموده است وارث او به جای او می نشیند. ایشان فرموده است وارث، حق دعوی را به ارث می برد.

3.1اشکال استاد به کلام مرحوم خوئی

حق اقامه‌ی دعوی، حکم است و قابل ارث بردن نیست. اگر فرزند مدعی خودش مدعی است که اقامه‌ی دعوی می کند و نیاز به ارث بردن ندارد. اگر هم می گوید من مدعی نیستم دیگر دعوایی هم وجود ندارد. اگر قرار باشد چیزی را ارث ببرد حق القصاص را ارث می برد و نه حق ادعا را. انتقال حق دعوی به وارث که در کلام مرحوم خوئی هم آمده است معنا ندارد. البته نکته ای هم باید توجه شود که در کلام مرحوم خوئی هم هست و آن هم اینکه اگر قرار شد فرزند اقامه کننده‌ی قسامه خودش قسامه اقامه کند باید از ابتدا قسامه اقامه کند و قسامه‌ی قبلی که کامل نشده بود را نمی تواند تکمیل کند و آن قسامه‌ی ناتمام کأن لم یکن تلقی می شود.

4حبس متهم

مسأله‌ی بعدی که در کلام مرحوم خوئی[4] آمده است این است که متهم به قتل را قاضی و حاکم شش روز حبس می کند و تا پایان روز ششم اگر مدعی نتوانست بینه بیاورد و یا قسامه اقامه کند متهم ازاد می شود و بیش از این برای حاکم حق حبس وجود ندارد. دلیل این مسدله هم معتبره‌ی سکونی است که در آن آمده است: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ يَحْبِسُ فِي تُهَمَةِ الدَّمِ سِتَّةَ أَيَّامٍ فَإِنْ جَاءَ أَوْلِيَاءُ الْمَقْتُولِ بِبَيِّنَةٍ وَ إِلَّا خَلَّى سَبِيلَهُ‌«[5] حبس خلاف قاعده است و نیازمند دلیل است و هر جا دلیل نداشته باشد نامشروع است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo