< فهرست دروس

درس تفسیر استاد گرايلي

90/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: راه‌های شناخت امام
 مروري بر بحث‌هاي گذشته
 مطلب اول:گفته شد که چرا طبق دعاي(اللهم اِنّی لَو وجَدَتُ شفعاء اقرب الیک من محمد و اهل بیت الاخیار الائمة الابرار لجعلتهم شفعائی فبحقهم الذی اوجبت لهم علیک اسئلک ان تدخلنی فی جملة العارفین بهم و به حقهم و فی زمرة المرحومین بشفائتهم)(مفاتیح الجنان، ص831- 832، بحار الانوار، ج99، ص133) امام شناسي اولين خواسته ما از خداوند است؟ و جواب داديم، زيرا امام شناسي هم وجوب عقلي دارد هم وجوب شرعي: وجوب عقلي: اگر کسي بداند که خداشناس‌هايي در اين عالم زندگي مي‌کنند و نرود دنبال خدا(لما في ترکه ضرر) و با اين ترک دچار ضرر مي‌شود و دفع ضرر محتمل را هم عقل واجب مي داند و راجع به امامان هم همينظور است زيرا اينها هم وسائط نعمت هستند و نرفتن دنبال شناخن اينها احتمال ضرر است و دفع ضرر محتمل هم عقلا واجب است. درباره ائمه علاوه بر حکم عقلي حکم نقلي هم داريم که تاکيد حکم عقل است و آن اين است که( مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيّةَ)(وسائل‌الشیعه، ج16، ص246) يا روايت امام حسين(ع)(أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ) وشناخت امام زمانش است و اطاعت امام زمانش.( بحار النوار، ج5، ص312 . ج23، ص83) مطلب دوم: اين آيات(وابتغوا اليه الوسيله)(مائده 36) شامل ائمه نيز مي‌شود و آنها را در بر مي‌گرفت، ائمه به چه کساني متوسل مي ‌شدند؟ مطلب سوم: معناي امامت چيست؟ طبق روايت امام صادق(ع): (مَنِ ائْتَمَّ مِنْكُمْ بِعَبْدٍ فَلْيَعْمَلْ بِعَمَلِ)(الکافی، ج8، ص212)کسی که به کسی اقتدا می‌کند و او را مقتدای خودش قرار می‌دهد باید کارهیش را با او هماهنگ کند.مطلب چهارم: از چه راه‌هايي امام را بشناسيم؟اول علم گسترده ائمه(ع)، دوم معجزه، سوم: تنصيص
 بحث جديد
 در ادامه بحث های گذشته،از راه های شناخت ائمه(ع) می توان به علم گسترده و معجزات ایشان اشاره نمود، در اين بحث مي‌خواهيم با اشاره به رواياتي اين دو روش را بيان کنيم.
 علم گسترده و معجزه
 بچه شيعه وقتی به حد بلوغ مي‌رسد يکي از شرکااش امام زمان(عج) است که به وسيله خمس اين رابطه برقرار مي‌شود ولي هيچ وقت بازرس يا کس ديگري نمي‌آيد که بررسي کند و ببیند آیا خمسش را پرداخته یا نه بلکه خود انسان و ايمانش است که باعث می شود پايبند به اين شراکت مي‌کند. امام زمان(عج) در نامه‌اي به ابي الحسن اسدي نوشته بودند:(بعد فلعنت الله والملائکه و الناس اجمعين علي من الستحلم مال درهم الامام)لعنت خدا و فرشته ها و همه انسان‌ها بر کسي که مال ما را يک درهم حلال بشمارد آقاي ابي الحسن اسدي مي‌گويد که( فوقع في خاطر الشيئ) به مغزم خطور کرد که مال هر کس را حلال بشماري هين است چه امتيازي است براي آقا امام زمان ديدم عبارت خود به خود عوض شد(اما بعد فلعنت الله و الملائکه و الناس اجمعين علي من اکل من مالنا درهما حراما)(جواهر، ج 16 بحارالانوار، ج96، ص73)
 علم گسترده و معجزات امام در روايت مرحوم علامه مجلسي(ره)
  در روایتی طولانی که علامه مجلسی آن را خلاصه کرده و نقل میکنند، آمده است که: مردم نيشابور در زمان امام صادق(ع) خمس ها را جمع کردند(سي هزار دينار طلا و پنجاه هزار درهم نقره) محمد بن علي نيشابوري نماينده خمسي مردم نيشابور بود تا آنها را به امام(ع) تحويل دهد و در همين بين يک پيرزني، يک درهم آوردند و گفت:(انالله لا يستحيي من الحق)چون محمد بن علي نيشابوري امام صادق(ع) را نديده بودند مردم پیشنهاد دادند که در هفتاد کاغذ نامه نوشتند و در هفتاد پاکت گذاشتند و گفتند شب اين نامه ها را به امام ، فردای آن روز برو و نامه ها رابگير (امامي که بخواهد در جهان حکومت کند، اگر بخواهد به تک تک سوالات جواب بدهد به مابقي کارها نمي‌رسد بلکه بايد مظهر(يا من لا يشغله سمع عن سمع) باشد اين مردم عوام نيشابور نوشتند(فان لم ينکسر الخواطيم)گفتند: اگر ديدي که اين نامه ها باز نشده، پنج تا از نامه ها را باز کن سوال و جواب را بخوان اگر ديدي که جواب و سوال با هم ميزان است0(فهو الامام المستحق للمال)اگر چنين کسي پيدا کردي نامه را بدون اينکه بخواند و ببیند، جواب بدهد آن امام است و مستحق مال است. علي بن محمد نيشابوري وقتي به مدينه رسيد، ديد اعلام عزاي عمومي است گفتند: حضرت صادق(ع) به شهادت رسيدند و به حکم(لولا الحجه لساحت الارض لاهلها) رفت به سراغ امام بعد از امام صادق(ع). دستگاه حاکم حساس بود بخصوص ايراني ها را رسد مي‌کردند زيرا مي‌دانستند که اين‌ها اعتقادات ويژه دارند،علی بن محمد سوال کرد: امام بعد از امام صادق(ع) کيست؟ عبدالله افقه را معرفي کردند و نماینده های نیشابور آمدند به عبد الله تسليت گفتند: و سوال کردندمي‌دانيد ما از کجا‌ آمده ‌ايم؟ ديدند که بلد نيست جواب بدهد دوباره پرسيدند ما براي چه هدفي آمدهايم؟ ديدند( لا يعرفه الحر من البر) با خودگفتند اين امام نيست و برگشتند؛ ولي نا اميد نشدند گفتند(رب اهدني الي سواد الصراط) در همین لحظه دیدند( فاذا بغلام يقول عجب من تريد) يک غلام سياهي آمده و مي‌گويد کسي را که مي‌خواهي بيا برويم پيشش و برد پيش حضرت موسي بن جعفر(ع)، ايشان حضرت را زيارت کرد و حضرت در اولين برخورد فرمودند(ألم يعرفک ابو همزه علي باب مسجدک جدي) جلوي مسجد النبي ابو همزه ثمالي نگفت که امام کيست؟ و بعد هم فرمودند:(لم تفزع من اليهود و النصري) عبد الله افقه پسر امام صادق(ع) هستند برادر موسي‌بن جعفر(ع) ولي انحراف فکري و خطي دارند و يک عبارتي داريم(يريد عبدالله ان لا يعبد الله)عبد الله خواستند درِ حجت خدا را ببندند و اين کار يهود و نصري است(الي فانا حجه الله و انا وليه) من حجه و ولي خدا هستم و ادعاي اين حرف (ما الدليل علي ذالک) فرمودند(فقد عجبتک من جزء من المسائل بجميع ما تحتاج اله منذ امذ) فرمودند تمام آن هفتاد تا سوال را من بدون اينکه ببينم جوابهايشان را نوشته ام امضا و تاريخ شان را ثبت کرده ام و اين براي امام کاري ندارد بعد فرمودند:(فجئني به من و بدرهم شتيته الذي وزنه درهم و دانقان) جواب دادن‌ها را دليل بر قدرت امامت قرار دادند فرمودند برو و نامه‌ها را بياور و يک درهم (شتيته) را هم بياور فرمودند:(في لکيسه القاذوري) در کيسه قاذوري چهارصد درهم است و آن يک درهم نيز آنجاست ولي‌ از يک درهم بيشتر است و فرمودند: رشته بافته هاي (شتيته) در فلان کيسه برادر بلخي است آنها را هم بياور. علي بن محمد نيشابوري گفتند:عقل از سرم پرواز کرد از اينکه اين چه قدرتي است و رفت طبق فرموده امام نامه‌ها و پول‌ها را آورد نامه‌ها را ريخت و بهم زد و يک نامه را برداشت و سوال و جوابش را خواند. امام وقیت یک درهم شتيته را که گرفت فرمود:(ان الله لا يستحيي من الحق شيئا) حرفي را که آن خانم چندين ماه قبل در نيشابور گفته بود همان را امام(ع) در مدينه گفتند: زن و مرد شيعه که به حد بلوغ مي‌رسد يکي از شرکائش امام زمان(عج) است کسي در اين شرکت اگر با امام زمان(عج) بد تا نکند آقا دستش را مي‌گيرد. حضرت موسي بن جعفر رفتند و يک بقچه آوردند و فرمودند:(ابلغ الشتيته سلامي) سلام مرا به شتيته برسان (و اعطها هذه السره) و اين سره و هميون را بده به ايشان و امام برايش چهل درهم فرستادند و فرمودند که شانزده درهم را (فانفقي علي نفسک) برای خودش خرج کند و فرمودند:(وقل لها سته عيشين سته عشر يوما) شانزده روز ديگر تا پايان عمرش باقي مانده است و بيست و چهار درهمش باشد براي بعد از مردنش آنچه که مهم است در پيام این است که امام فرمودند:(واهديت لها شرکه من اکاني) من براي اين شريکم بخشي از کفن خودم را هديه کردم حالا اصالت اين کفن چقدر بالاست(الذي قتله من..سيداه) پنبه هایش مال قضيه سيداست که مال قضيه مادرمان حضرت فاطمه(س) است(و غزل اختي حليمه اختي.. الصادق) و رشته بافته هايش، مال خواهرم مي‌باشد. به نظر مياد از همه انها مهمتر اين است که حضرت فرمود:(وانا يتولي الصلاة) نماز ميتش را من خودم مي‌خوانم. (امام بقيه اموال راکه به عنوان خمس مردم پرداخته بودند را برگرداند و يک درهم نيز نگرفتند). محمد بن علي نيشابوري مي‌گويد ما وقتی رسيديم به نيشابورديدیم که اينها(اهل نيشابور) فتحي مذهب شده اند و امام به همین دلیل خمس آنها را قبول نکردند.(شايد کساني که خمش مي‌دهند از آنها امام قبول نکند و امکان دارد که به مذهب شيعه از دنيا نروند). صبح نوزدهم شتيته از دنيا رفت البته امام در اين روايت فرمودند: من ميام نمازش را مي‌خوانم(فإذا رأيت فکتب فإنه ابغي لنفسک) ولی وقتي ما را ديدي کتمان کن آشکار نکن ما را و اين براي تو خوب است در زنده ماندنت مؤثر است روز نوزدهم شتيته از دنيا رفت بردند غسلش دادند عطر کفنش فضاي نيشابور را معطر کرده بود گفت من نتظر بودم که ديدم امام(ع) سوار بر شتري آمدند و رسيدند و نماز شتيته را خواندند. موقع برگشتن حضرت يک پيامي توسط محمد بن علي نيشابوري دادند، فرمودند:(عرف اصحابک و قرأه من سلام) وقتي من برگشتم اين داستان را براي اصحابت بگو و سلام من را هم به آنها برسان و حضرت جمله اي دارند که تا روز قيامت شامل همه شيعيان مي‌شود فرمودند:(اني فمن يجري مجراي من الائمه لابد لنا من امور جزايرکم بل ان کنتم فاتقوا الله و اودوا انفسکم الخير) من خودم و زمان امامت هر امامي که باشد جز وضايف ما هست که گوشه تابوتتان را بگيريم؛ در صورتی که به خيرات خودتان را عادت بدهيد، تقوا پيشه کنيد، و اين اميدواري است براي هر شيعه اي در هر زماني.(بحارالانوار، ج48، ص73) در این روایت گسترده بودن علم امام و معجزه ایشان با جواب دادن به نامه ها بدون اینکه آنها را بخوانند یا حتی آنها را ببینند و همچنین با خبر دادن از مرگ شتیته و مقدار خمس جمع آوری شده و... اثبات می شود و دلیل بر حقانیت ایشان است.
 پیروی از ائمه تا جایی که امکان دارد
 ما بايد کار‌هايمان را با امامان تا آنجايي که امکان دارد برابر و مقايسه کنيم ولي در بعضي جاها است که اصلا براي ما مقدور نيست و ما هم تکليفي نداريم زيرا خداوند تکليف به ما لا يطاق نمي‌کند . حضرت علي(ع) در نهج البلاغه، خطبه عثمان ابي حنيف فرمودند: (إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طَعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ) شما با نان خشک و اينها نمي‌توانيد مثل ما زندگي کنيد ولي اگر بخواهي کارهايتان با ما هماهنگ بشود(وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ الْخَبَرَ) (نهج البلاغه، ص416)
 
 متن کامل روایت مرحوم علامه مجلسی(ره)
 أَبُو عَلِيِّ بْنُ رَاشِدٍ وَ غَيْرُهُ فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ أَنَّهُ اجْتَمَعَتْ عِصَابَةُ الشِّيعَةِ بِنَيْسَابُورَ وَ اخْتَارُوا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ النَّيْسَابُورِيَّ فَدَفَعُوا إِلَيْهِ ثَلَاثِينَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ خَمْسِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ شِقَّةً مِنَ الثِّيَابِ وَ أَتَتْ شَطِيطَةُ بِدِرْهَمٍ صَحِيحٍ وَ شِقَّةِ خَامٍ مِنْ غَزْلِ يَدِهَا تُسَاوِي أَرْبَعَةَ دَرَاهِمَ فَقَالَتْ إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ قَالَ فَثَنَّيْتُ دِرْهَمَهَا وَ جَاءُوا بِجُزْءٍ فِيهِ مَسَائِلُ مِلْ‌ءَ سَبْعِينَ وَرَقَةً فِي كُلِّ وَرَقَةٍ مَسْأَلَةٌ وَ بَاقِي الْوَرَقِ بَيَاضٌ لِيُكْتَبَ الْجَوَابُ تَحْتَهَا وَ قَدْ حُزِمَتْ كُلُّ وَرَقَتَيْنِ بِثَلَاثِ حُزُمٍ وَ خُتِمَ عَلَيْهَا بِثَلَاثِ خَوَاتِيمَ عَلَى كُلِّ حِزَامٍ خَاتَمٌ وَ قَالُوا ادْفَعْ إِلَى الْإِمَامِ لَيْلَةً وَ خُذْ مِنْهُ فِي غَدٍ فَإِنْ وَجَدْتَ الْجُزْءَ صَحِيحَ الْخَوَاتِيمِ فَاكْسِرْ مِنْهَا خَمْسَةً وَ انْظُرْ هَلْ أَجَابَ عَنِ الْمَسَائِلِ فَإِنْ لَمْ تَنْكَسِرِ الْخَوَاتِيمُ فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُسْتَحِقُّ لِلْمَالِ فَادْفَعْ إِلَيْهِ وَ إِلَّا فَرُدَّ إِلَيْنَا أَمْوَالَنَا فَدَخَلَ عَلَى الْأَفْطَحِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ وَ جَرَّبَهُ وَ خَرَجَ عَنْهُ قَائِلًا رَبِّ اهْدِنِي إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ قَالَ فَبَيْنَمَا أَنَا وَاقِفٌ إِذَا أَنَا بِغُلَامٍ يَقُولُ أَجِبْ مَنْ تُرِيدُ فَأَتَى بِي دَارَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ فَلَمَّا رَآنِي قَالَ لِي لِمَ تَقْنَطُ يَا أَبَا جَعْفَرٍ وَ لِمَ تَفْزَعُ إِلَى الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى إِلَيَّ فَأَنَا حُجَّةُ اللَّهِ وَ وَلِيُّهُ أَ لَمْ يُعَرِّفْكَ أَبُو حَمْزَةَ عَلَى بَابِ مَسْجِدِ جَدِّي وَ قَدْ أَجَبْتُكَ عَمَّا فِي الْجُزْءِ مِنَ الْمَسَائِلِ بِجَمِيعِ مَا تَحْتَاجُ إِلَيْهِ مُنْذُ أَمْسِ فَجِئْنِي بِهِ وَ بِدِرْهَمِ شَطِيطَةَ الَّذِي وَزْنُهُ دِرْهَمٌ وَ دَانِقَانِ الَّذِي فِي الْكِيسِ الَّذِي فِيهِ أَرْبَعُمِائَةِ دِرْهَمٍ لِلْوَازُورِيِّ وَ الشِّقَّةِ الَّتِي فِي رِزْمَةِ الْأَخَوَيْنِ الْبَلْخِيَّيْنِ قَالَ فَطَارَ عَقْلِي مِنْ مَقَالِهِ وَ أَتَيْتُ بِمَا أَمَرَنِي وَ وَضَعْتُ ذَلِكَ قِبَلَهُ فَأَخَذَ دِرْهَمَ شَطِيطَةَ وَ إِزَارَهَا ثُمَّ اسْتَقْبَلَنِي وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ يَا أَبَا جَعْفَرٍ أَبْلِغْ شَطِيطَةَ سَلَامِي وَ أَعْطِهَا هَذِهِ الصُّرَّةَ وَ كَانَتْ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً ثُمَّ قَالَ وَ أَهْدَيْتُ لَهَا شِقَّةً مِنْ أَكْفَانِي مِنْ قُطْنِ قَرْيَتِنَا صيدا [صريا رج العين ج 4- ص 402- ] [صَيْدَاءَ] قَرْيَةِ فَاطِمَةَ ع وَ غَزْلِ أُخْتِي حَلِيمَةَ ابْنَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ع ثُمَّ قَالَ وَ قُلْ لَهَا سَتَعِيشِينَ تِسْعَةَ عَشَرَ يَوْماً مِنْ وُصُولِ أَبِي جَعْفَرٍ وَ وُصُولِ الشِّقَّةِ وَ الدَّرَاهِمِ فَأَنْفِقِي عَلَى نَفْسِكِ مِنْهَا سِتَّةَ عَشَرَ دِرْهَماً وَ اجْعَلِي أَرْبَعاً وَ عِشْرِينَ صَدَقَةً عَنْكِ وَ مَا يَلْزَمُ عَنْكِ وَ أَنَا أَتَوَلَّى الصَّلَاةَ عَلَيْكِ فَإِذَا رَأَيْتَنِي يَا أَبَا جَعْفَرٍ فَاكْتُمْ عَلَيَّ فَإِنَّهُ أَبْقَى لِنَفْسِكَ ثُمَّ قَالَ وَ ارْدُدِ الْأَمْوَالَ إِلَى أَصْحَابِهَا وَ افْكُكْ هَذِهِ الْخَوَاتِيمَ عَنِ الْجُزْءِ وَ انْظُرْ هَلْ أَجَبْنَاكَ عَنِ الْمَسَائِلِ أَمْ لَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَجِيئَنَا بِالْجُزْءِ فَوَجَدْتُ الْخَوَاتِيمَ صَحِيحَةً فَفَتَحْتُ مِنْهَا وَاحِداً مِنْ وَسَطِهَا فَوَجَدْتُ فِيهِ مَكْتُوباً مَا يَقُولُ الْعَالِمُ ع فِي رَجُلٍ قَالَ نَذَرْتُ لِلَّهِ لَأُعْتِقَنَّ كُلَّ مَمْلُوكٍ كَانَ فِي رِقِّي قَدِيماً وَ كَانَ لَهُ جَمَاعَةٌ مِنَ الْعَبِيدِ الْجَوَابُ بِخَطِّهِ لِيُعْتِقَنَّ مَنْ كَانَ فِي مِلْكِهِ مِنْ قَبْلِ سِتَّةِ أَشْهُرٍ وَ الدَّلِيلُ عَلَى صِحَّةِ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ الْآيَةَ وَ الْحَدِيثُ مَنْ لَيْسَ لَهُ سِتَّةُ أَشْهُرٍ وَ فَكَكْتُ الْخِتَامَ [الْخَتْمَ‌] الثَّانِيَ فَوَجَدْتُ مَا تَحْتَهُ مَا يَقُولُ الْعَالِمُ فِي رَجُلٍ قَالَ وَ اللَّهِ لَأَتَصَدَّقَنَّ بِمَالٍ كَثِيرٍ فَمَا يَتَصَدَّقُ الْجَوَابُ تَحْتَهُ بِخَطِّهِ إِنْ كَانَ الَّذِي حَلَفَ مِنْ أَرْبَابِ شِيَاهٍ فَلْيَتَصَدَّقْ بِأَرْبَعٍ وَ ثَمَانِينَ شَاةً وَ إِنْ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ النَّعَمِ فَلْيَتَصَدَّقْ بِأَرْبَعٍ وَ ثَمَانِينَ بَعِيراً وَ إِنْ كَانَ مِنْ أَرْبَابِ الدَّرَاهِمِ فَلْيَتَصَدَّقْ بِأَرْبَعٍ وَ ثَمَانِينَ دِرْهَماً وَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِ قَوْلُهُ تَعَالَى لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرَةٍ فَعَدَدْتُ مَوَاطِنَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَبْلَ نُزُولِ تِلْكَ الْآيَةِ فَكَانَتْ أَرْبَعَةً وَ ثَمَانِينَ مَوْطِناً فَكَسَرْتُ الْخَتْمَ الثَّالِثَ فَوَجَدْتُ تَحْتَهُ مَكْتُوباً مَا يَقُولُ الْعَالِمُ فِي رَجُلٍ نَبَشَ قَبْرَ مَيِّتٍ وَ قَطَعَ رَأْسَ الْمَيِّتِ وَ أَخَذَ الْكَفَنَ الْجَوَابُ بِخَطِّهِ يُقْطَعُ السَّارِقُ لِأَخْذِ الْكَفَنِ مِنْ وَرَاءِ الْحِرْزِ وَ يُلْزَمُ مِائَةَ دِينَارٍ لِقَطْعِ رَأْسِ الْمَيِّتِ لِأَنَّا جَعَلْنَاهُ بِمَنْزِلَةِ الْجَنِينِ فِي بَطْنِ أُمِّهِ قَبْلَ أَنْ يُنْفَخَ فِيهِ الرُّوحُ فَجَعَلْنَا فِي النُّطْفَةِ عِشْرِينَ دِينَاراً الْمَسْأَلَةَ إِلَى آخِرِهَا فَلَمَّا وَافَى خُرَاسَانَ وَجَدَ الَّذِينَ رَدَّ عَلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ ارْتَدُّوا إِلَى الْفَطَحِيَّةِ وَ شَطِيطَةُ عَلَى الْحَقِّ فَبَلَّغَهَا سَلَامَهُ وَ أَعْطَاهَا صُرَّتَهُ وَ شِقَّتَهُ فَعَاشَتْ كَمَا قَالَ ع فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ شَطِيطَةُ جَاءَ الْإِمَامُ عَلَى بَعِيرٍ لَهُ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ تَجْهِيزِهَا رَكِبَ بَعِيرَهُ وَ انْثَنَى نَحْوَ الْبَرِّيَّةِ وَ قَالَ عَرِّفْ أَصْحَابَكَ وَ أَقْرِئْهُمْ مِنِّي السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ إِنِّي وَ مَنْ يَجْرِي مَجْرَايَ مِنَ الْأَئِمَّةِ لَا بُدَّ لَنَا مِنْ حُضُورِ جَنَائِزِكُمْ فِي أَيِّ بَلَدٍ كُنْتُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ فِي أَنْفُسِكُمْ (بحارالانوار، ج48، ص73)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo