< فهرست دروس

درس تفسیر استاد گرايلي

90/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: راه هاي شناخت امام(ع)
  گفتیم که اگر بخواهیم زیربنایی بحث کنیم در درجه اول برای اثبات صانع و خداشناسی و اثبات اینکه هر چه داریم از آن اوست و هر حکمی که شارع مقدس جعل کرده بر اساس حقی است که ذات مقدس حقتعالی، دارد و از این راه وارد شدیم که هر انسانی دو‌وابستگی قطعی دارد(چه بداند و چه نداند این وابستگی وجو دارد) اول اینکه مخلوق خداست و دیگری اینکه ارتباط با مخلوقات دارد. او که خالق است هر چه داریم از اوست وبرای اثباتش از آیات :«أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُون‌» (واقعه، 58، 59) استفاده کردیم و با فکر در بحث جواب دادیم: (أنت الخالق و جل الخالق )و ارتباط دوم مثل ارتباط فرد با پدر و مادر و یا أئمه اطهار(ع) می باشد. یکی از معتقدات ما مبدأ است و اینکه تمام وجود ما از آن اوست و دیگر از اعتقادات معاد است اینکه«رحم الله امرءّ عّليمّ من عین و فی عین و الی عین»در کجاست برای چه آمده و به کجا می‌رود؟ این در مکاتب انبیا خاصه پیامبر اسلام (ص) است. باید از خدا بخواهید عاقبت همه را ختم بخیر بکند .مرحوم آیت الله گلپایگانی گفتند:اگر یک ساعت از عمر شما باقی بماند و یک دعای مستجاب برای خودتان داشته باشید(کسی که فقیه و مرجع تقلید است) فرمودند: دعای خدایا عاقبت مرا بخیر کن را می‌گویم عین همین سوال را از مرحوم آیه الله مروارید و میرزا جواد آقای تهرانی نقل کرده اند. روایتی از امام علی(ع) در نهج البلاغه (نَحْمَدُهُ عَلَى مَا كَانَ وَ نَسْتَعِينُهُ مِنْ أَمْرِنَا عَلَى مَا يَكُونُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ وَ نَسْتَهْدِيهِ)(من لا یحضر الفقیه، ج1) نسبت به گذشته ما، حمد ما برای خداوند و نسبت به آینده و آنچه که می‌آید و از خداوند کمک می‌خواهیم در کارها و همچنین از خدا آفیت در دین می خواهیم مثل آفیت در جسم.
 
 آفیت در دین و دنیا سه کار می خواهد:
 «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‌»(مائده، 35) 1. تقوا(زندگی گفتار و رفتار و همه حالات طوری که خدا می پسندد، باشد) تقوا را معنی کرده اند به (لَا يَرَاكَ اللَّهُ حَيْثُ نَهَاكَ وَ لَا يَفْقِدُكَ مِنْ حَيْثُ أَمَرَک) (بحار الانوار، ج75، ص241) جایی که خدا امر کرده، خداوند جایت را خالی نبیند و جایی که نهی کرده آنجا تو را نبیند. دوم: ابتغاء وسیله در آیه شریفه (.ابتغوا) امر است از باب افتعل است سوم: جهاد در راه خدا این سه عامل عامل رستگاری است ما فعلا در دو عامل اول سخنی نداریم (إبتغوا الیه الوسیله) یعنی چه؟ مراد از وسیله و ابتغاء وسیله چیست آیا پیامبرو ائمه چیزی در این باره گفته اند در حالی که ائمه(ع) مامور به هدایت هستند.
 بیان کیفیت امتثال در منابع معتبر
 1. در نهج البلاغه خطبه توسل ، (أَفْضَلُ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ الْإِيمَانُ بِاللَّه)(وسائل الشیعه، ج 16، ص288) 2. مفاتیح دعای توسل.3. (بهترین) زیارت جامعه کبیره است که معتقدات شیعه در آن گنجانده شده است.در پایان زیارت جامعه (وابتغوا الیه الوسیله) را امام هادی معنی کرده‌اند:( اللَّهُمَّ إِنِّي لَوْ وَجَدْتُ شُفَعَاءَ أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَخْيَارِ الْأَئِمَّةِ الْأَبْرَارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِي » خدا یا دستور دادی وسیله بیاور و من کسی نزدیکتر و معتبرتر از پیامبر(ص) و اهل بیت پاکش پیدا نکردم و اینها را شفیع قرار می دهم.« فَبِحَقِّهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي جُمْلَةِ الْعَارِفِينَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ وَ فِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ بِشَفَاعَتِهِمْ) امام (ع) در این دعا می فرماید خدا یا از اینها عزیز تر نیافریدی و نخواهی آفرید . فبحق هم الذی اوجبت لهم الیک- امام گفت سه چیز عنایت کن ( اسئلک ان تدخلنی فی جمله عارفین بهم(امام شناسی ) اگر بخواهیم عاقبت به خیر شویم باید امام را بشناسیم(و بحقهم) حق امام را بشناسی که چه حقی به گردن ما دارند(وَ فِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ بِشَفَاعَتِهِمْ) بشفاعت این دودمان مورد رحمت خدا واقع شویم.( عیون اخبار رضا(ع)، ج2، ص276)
 
 ما چند سوال مطرح می کنیم
 1. چرا اولین خواسته ما معرفت و شناخت امام است؟2. اینکه ما این آیات را میخوانیم پیامیر را همین آیات شامل می شد آنها به کی متوسل می شوند ؟3. راه های شناخت ائمه چیست؟4. معنی شناخت ائمه چیست؟
 جواب از سوال اول
  اول اینکه: شناخت امام باعث می‌شود تا ما مسلمان از دنیا برویم ، در همین باره قرآن می‌فرماید:«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون»(آل عمران، 102) مسلمان مردن و غیر مسلمان مردن در اختیار ماست که امر و نهی شده به آن هستیم. یکی از عوامل غیر مسلمان مردن بی تقواییست «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى‌ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ»(الر,م،10) پایان کار کسانی که میروند دنبال گناه غیر مسلمان مردن است. دوم اینکه:بنابر روایت(من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه)( کمال الدین، ج2، ص512) واجب است که امام زمان خود را بشناسیم. پس اولین خواسته ما شناخت ائمه است و ما میخواهیم مسلمان بمیریم و عاقبت بخیر شویم. فهرست کسانی که عاقبت به خیر نشدند الی ما شاءالله در تاریخ داریم که در کتاب منازل الاخره محدث قمی داستان فضیل بن عیاض را نقل می کند.که موقع مرگش هم ار گفتن شهادتین سر باز می‌زد و هم نمی‌گذاشت بالای سرش قرآن بخوانند در حالی که در دوران زندگیش از زاهدین معروف بود. پیامبر اکرم(ص) درباره تلقین شهادتین می‌فرمایند: (لَقِّنُوا مَوْتَاكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَإِنَّ مَنْ كَانَ آخِرُ كَلَامِهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ دَخَلَ الْجَنَّه(من لا یحضر الفقیه، ج1، ص132). زیرا کسی که آخر کلامه شهادتین باشد،آخر اهل نجات است. حضر زهرا(س) در باره قرآن خاندن موقع مرگ بالای سر مرده می فرمایند :( اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِي قُبَالَةَ وَجْهِي فَأَكْثِرْ مِنْ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ يَحْتَاجُ الْمَيِّتُ فِيهَا إِلَى أُنْسِ الْأَحْيَاءِ)(مستدرک، ج2، ص339). محدث قمی می نویسد: فضیل بن عیاض راه ارتباط برزخ را بلد بود و دید تو دریای مواج آتش غرق شده است. خود فضیل می‌گوید سه مرض باعث شد که اینگونه شوم. 1. حسود بودم، (الحسد تاکل الایمان کما تاکل نار الحطب)(المحجه البیضاء، ج5، ص325) هر کس امکانات و مال و منال داشت حسادت می کردم. حسادت یعنی اینکه خدا یا تو خدایی بلد نیستی کارها را خوب انجام بدهی چرا به فلانی مال و منال زیاده داده‌ای و این دخالت در کار خداست. برای جلو گیری از افتادن در دام این مرض باید بگوییم پناه می‌برم به خدا از شر حاسد زمانیکه حسادت می‌کند »و من شر حاسد اذا حسد«( فلق، 5)2. نمام و دو بهم زن بودم3. مریض بودم و دکتر شراب تجویز کرد و من هم خوردم پایان کار همه این مرض ها ما را از حق بیزار کرد. این بد عاقبتی است و بد عاقبتی باعث می‌شود مسلمان غیر مسلمان از دنیا برود. یکی از علل بدعاقبتی: بد چشمی است،(أَكْثَرُ أَهْلِ النَّارِ الْعُزَّاب)(الفقیه، ج3، ص 384) شیخ بهایی و محدث قمی در منازل الآخره: داستان خانمی را که سراغ حمام منجاب را میگرفت ومردی را که به جای نشانی حمام خانه خود را معرفی کرد را آورده‌اند، که در آخر عمر آن شخص به جای اینکه شهادتین را بگوید می‌گفت(یارب عین الطریق الی حمام منجابی؟) ابتغاء وسیله مایه عاقبت به خیری است.
 
 جواب از سوال دوم
  معصومین(ع) به چه کسانی متوصل می‌شدند؟ در حاشیه مفاتیح در دعای توسل و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید روایت(تقاضای امام علی(ع) از پیامبر برای طلب آمرزش) را آورده‌اند که در این روایت نبی مکرم اسلام(ص) حضرت علی(ع) را واسطه قرار می‌دهند. (فقال أفعل ثم قام فصلى فلما رفع يده للدعاء استمعت عليه فإذا هو قائل اللهم بحق علي عندك اغفر لعلي فقلت يا رسول الله ما هذا فقال أ واحد أكرم منك عليه فأستشفع به إليه)( بحار لاانوار، ج36، ص349) بنابراین معصومین به یکدیگر متوسل می‌شدند.
 جواب از سؤال سوم
 برای شناخت امام راه‌های متعددی ذکر کرده اند، در اینجا به چند مورد اشاره می‌کنیم
 1. تنصیص یعنی تصریح به نام
 کتاب‌های انوار المعیه،الغدیر و بحار روایاتی در این باب دارند. یکی از روایات این است که زمانیکه آیه (اطیعوا الله و اطیعوا ارسول و اولوالامر منکم) نازل شد، جناب جابر بن عبدالله انصاری خدمت رسول اکرم مشرف شد و عرض کرد: یا رسول الله(عرفنالله) خدا را شناختیم بنده او هستیم مطیع او هستیم شما را شناختیم پیامبر خدا هستی؛ ولی یک سوال وجد دارد و آن اینکه (ومن اولوالامر) که خدا مقارن قرار داده اطاعت آنها را در عرض اطاعت شما چه کسی می‌باشد؟ پیامر شروع کردند و فرمودند:(هم خلفائی یا جابر) جانشینان من، اگر پیامبر به همین مطلب اکتفا می کرد قطعاً خلیفه اول می‌گفت انا خلیفُ رسول الله اماپیامبر یک قید دیگر اورده (و ائمه المسلمین بعدی) باز هم جای دستبرد داشت. (اوَّلُهُم علی بن ابیطالب) با نام خودش و پدرش که با یک علی دیگر اشتباه نشود.( ثم الحسن ثم الحسين ثم علي بن الحسين ثم محمد بن علي المعروف في التوراة الباقر و ستدركه يا جابر ثم الصادق جعفر ثم موسى بن جعفر ثم علي بن موسى ثم محمد بن علي ثم علي بن محمد ثم الحسن بن علي ثم سميي و كنيي حجة الله في أرضه يغيب عن شيعته و يفتح الله به مشارق الأرض و مغاربها) جابر عرض کرد یا رسول الله: (يَا رَسُولَ اللَّهِ فَهَلْ يَنْتَفِعُ الشِّيعَةُ بِهِ فِي غَيْبَتِه) پیامبر فرمودند:( إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ يَا جَابِرُ هَذَا مَكْنُونُ سِرِّ اللَّهِ وَ مَخْزُونُ عِلْمِهِ فَاكْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِ)( بحار لاانوار، ج36، ص349)
 2. علم گسترده ائمه(علم غیب)
 ابی الصباح می گوید: من خدمت امام باقر مشرف شدم و در زدم و کنیز حضرت آمد دم در(فَقَرَعْتُ الْبَابَ فَخَرَجَتْ إِلَيَّ وَصِيفَةٌ نَاهِدٌ فَضَرَبْتُ بِيَدِي عَلَى رَأْسِ ثَدْيِهَا فَقُلْتُ لَهَا قُولِي لِمَوْلَاک إِنِّي بِالْبَابِ فَصَاحَ مِنْ آخِرِ الدَّارِ ادْخُلْ لَا أُمَّ لَک) و من وارد شدم و به شدت شرمنده شدم و عرض کردم:(بخدا قسم من قصد ریبه نداشم و می خواستم به یقینم افزوده شود( فَدَخَلْتُ وَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا أَرَدْتُ رِيبَةً وَ لَا قَصَدْتُ إِلَّا زِيَادَةً فِي يَقِينِی) و امام فرمود:(فَقَالَ صَدَقْتَ لَئِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ هَذِهِ الْجُدْرَانَ تَحْجُبُ أَبْصَارَنَا كَمَا تَحْجُبُ أَبْصَارَكُمْ إِذاً لَا فَرْقَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فَإِيَّاكَ أَنْ تُعَاوِدَ لِمِثْلِهَا) اگر شما فکر کنید که در و دیوار مانع دید ما است اینچنین نیست.(الخرائج، ج1، ص 272 و بحار الانوار، ج46، ص348) پس در و دیوار این عالم مانع دیدار ائمه نیست زیرا ائمه (ع) ذارای علم غیب بودند که متصل به علم الهی بود.
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo