< فهرست دروس

درس تفسیر مرحوم استاد حسین گرایلی(ره)

90/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره آل عمران آیه 159

 

موضوع بحث ﴿فَبِما رَحمةٍ مِنَ اللهِ لِنت َلَهُم وَلَوکُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوُا مِن حَولِکَ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِرلَهُم وَشاوِرهُم فِی الاَمرِفَاِذاعَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللهِ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ﴾[1]

به آخرین جمله این آیه رسیدیم توکل که باب تفعّل است یعنی انتخاب کردن وکیل یک کسی انتخاب وکیل می کند که خودش قدرت نداشته باشد غالباً اینجور است برای اینکه مُدعی را به کرسی بنشاند ازوکیل استفاده می کند. وکیل هم باید دارای چند صفت باشد یکی از اوصاف وکیل این است که باید عالم باشد آگاه باشد اگر قانونی است قانوندان باشد. دومین صفت این است که قدرت بیان،قدرت قلم داشته باشد.سومین امتیازی که باید وکیل خوب داشته باشد اینکه دلسوز باشد. پس علم و آگاهی، قدرت، دلسوزی و امین هم باشد. اما بحث توکلی که در قرآن آمده ﴿فَاِذاعَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللهِ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ﴾توکل بر خداست اصلاً توکل چه هست که خدا متوکلین را دوست دارد. ببینیم حقیقت توکل چیست؟ این که حقیقت توکل چه هست تنها مشکل ما نیست، بزرگان شیعه مثل علامه مجلسی،مرحوم کلینی و شیخ طوسی همه بحث کردند که انشاالله می خوانیم تعریف توکل چیست؟ حدتوکل چیست؟ برویم بالاتر خود پیغمبرآخرالزمان از جبرئیل پرسیدند توکل چیست؟ انشاالله یک روایت خواهیم خواند که توکل جزو هدیه های خداست به پیغمبرآخرالزمان و امتش در ابتدا حقیقت توکل چه هست؟ بعضی از کلمات بزرگان را نقل می کنیم بعد می رویم سراغ روایتی که پیغمبردرمعراج از خدا سؤال کردند توکل یعنی چه، اولی کلام مرحوم شیخ طوسی ایشان اینگونه فرمودند؛ چه زیبا انتخاب کردند اول کلام اَوَّلُ العلم معرفتُ الجبّار علم عرض و طول و عمق که ندارد مجرد است همانجا کار را به خدا بسپار وَآخَرُالعلم تَفیظُ اَمرٌ اِلیه این تَفیظُ اَمرٌ اِلیه توکل اگرواگذار کردن است چطور با جبراً ولا تفیظ می سازد.اینها را انشاءالله توضیح خواهیم داد. آقای شیخ طوسی با آن عظمت تعبیرش این است مُراد با توکلی که واگذار کند آنچه که از او صادرمی شود وارد می شود این را به خدا واگذار کند چرا به خدا واگذار کند به عنوان﴿حَسبُنَاالله وَنِعمَ الوَکیل﴾چون این آقای موحد علم دارد به اینکه خداوند قویتراست قدرتمندتراست وآنچه که درتوان دارد کم نمی گذارد به طوری که بهترین و کامل ترین را انجام می دهد بعد هم این آقای متوکل چون خدا را با این صورت وآن اوصاف می شناسند هرچه خدا انجام دهد راضی است درست است کارها را به خدا واگذار می کند ولی همان که زیبا گفتند با توکل زانوی اُشتر ببند توکل هم بکن ولی اسب و شتر را رها نکن حیوان می رود توکل کن ولی درحفظش بگوش می فرمود: ما که گفتیم کاررا به خدا واگذار کن نه اینکه برو کناری بنشین شما کار خود را بکن ولی در واقع اثرپذیری واثرگیری منوط به خداست«وَهُوَ مَعَ ذلِک یَسعی وَ یَجتَهِد فیما وَکَلَهُ اِلیه وَ یُعدُّ نَفسُهُ وَقُدرَتَهُ وَعَمَلَهُ وَ اِرادَتَهُ مِنَ الَسبابِ وَالشُّروط »خودت اراده ات اینها را جزو اسباب و شرایط می داند در حینی که کاررا واگذار به خدا می کند باید اسباب وشرایطش را خودش جور کند.« لِتَعَلَّقِ قُدرَتِهِ تعالی وَ ارادَتِهِ بِما صَنَعُ بِالنِّسبَةِ اِلیه»خلاصه خدا قدرتش تعلق گرفته این وظیفه را عمل کند بقیه با خداست «وَبِذلکَ یَبحَرُ مَعنا لا جَبَرولا تَفیظَ وَالاَمرٌ بَیناً اَمرَ» این جبر نیست، تفیظ هم نیست بلکه« اِیّاکَ تَعبُدُ» من عبادت می کنم ولی« باِیِّاکَ نَستَعین بِحَولِ الله وَ قُوةِ وَ اَقومُ اَقعُد» بحث سر این بود که آیه ﴿فَاِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی الله﴾ در کارها به خدا توکل کن و دو آیه هم در سوره ابراهیم آیه 11 و12 آنجا هم داشتیم که آنها را توضیح دادیم. ما را چه می شود که به خدا توکل نکنیم با اینکه خدا ما را راهنمایی کرده، راه پیش پایمان گذاشته و ما در مقابل مشکلات صبر می کنیم. ما در این راستا که حقیقت توکل چیست اضافه بر روایاتی که قبلاً خواندیم و حالا هم خواهیم خواند مثل مرحوم محقق طوسی، شیخ طوسی چه فرمودند خوب علامه مجلسی هم 110 جلد بحار را جمع کردند ایشان در رابطه با توکل چه فرمودند؛ مرحوم علامه مجلسی دراین باره فرمودند: توکل معنایش این نیست که کار را واگذار کنی بروی یک کنار بخوابی نه کارت را بکن به نتیجه رسیدن را ازخدا بخواه اگر به کسی، کارگری می گیری، کار فرما هر چه هست کارت را بکن ولی نتیجه دادن یا ندادن را به خدا واگذار کن جوش هم نزن در عین اینکه این مقدمات و اسباب را فراهم می کند به اینها اعتماد نمی کند اعتمادش به خداست این را علامه مجلسی نقل کردند یک روایت دیگر هم دارند فرمودند: شخص رسول اکرم ازجبرئیل امین وحی سؤال کردند توکل به خدا یعنی چه؟ جبرئیل فرمود: در توکل باید به این حقیقت دست پیدا کنی که خلق کاره ای نیستند اگر کاری از دست اینها جاری می شود یا خبری برای انسان می رسد باید آنی که به قلب این انداخته، این کار را بکن مثل روایتی که در جلد 13 بحار بود و قبلاً نقل کردیم دارد؛ شیطان می رفت به عوالم بالا نگاه کرد یکی از کسانی که موفقیت چشمگیری داشتند جناب ایوب بود شیطان هرجا باشد دنبال ضربه زدن است به خدا عرض کرد ایوب غرق در نعمت خداست آدم که همه امکانات در اختیارش است شکر کردن حُسنی ندارد گفت من را بر اموال ایوب مسلط کن دیگر هر جور اسباب ضربه زدن را بخواهد خدا هم باید جور کند دیگر دعا کرد یا خواست خدا اسباب را فراهم کرد. همه اموال ایوب نیست و نابود شد هر حادثه ای پیش آمد ایوب می گفت:« لَکَ الحمدُ لَکَ الشکر» امام می فرماید که: شیطان سفر بعدی رفت ببیند چه به سر ایوب آورده، دید همه چی به نفع ایوب پیش رفت. کسی که یک مشکلی در زندگی اش پیش بیاید و تحمل کند این پاداش هزار شهید را دارد. طرح بعدی گفت بدن ایوب سالم است من را مسلط کن بر بدنش حالا یک بحثی در علم کلام دارد که انبیاء به امراض صعبُ العلاج مبتلا می شوند. دارند که امراضی که باعث تنفر نشود اشکالی ندارد. در این حالت که بدن ایشان دچار بیماری شده بود هم خدا را شکر می کرد اینها گفتنش آسان است در عمل می مانیم کار به جایی رسید که در خارج شهر تنها زندگی کن خانمش حلیمه دختر حضرت یوسف است، حوادث تلخ و شیرین عجیبی دارد خلاصه عدّه ای از عابدها را جمع کرد برای عیادت ایوب یک مصاحبه دارد شیطان گفت یا ایوب تو همان نیستی که گفتی من پیغمبر خدایم می گفتی خدا بر همه چیز احاطه دارد می گفتی خدا از پدر مادر به ما مهربانتر است، هی گفت و گفت از آخر گفت یک پدرو مادر بچه ای داشته باشند مبتلا به مرضی همه کار می کند گاهی خانه خود را می فروشد برای نجات بچه چرا خدایی که از رگ گردن به تو نزدیک تر است چرا در این مدت تو را شفا نمی دهد شاید باطنت خراب است در روایت دارد امام صادق می فرماید: انبیاء به همه اذیت ها صبر می کنند مگر بر سرزنش. بعد رفتن شیطان حضرت ایوب دست بلند کرد گفت: پروردگارا هیچ گاه من در راه رضای تو دو کار پیش پای من نبود مگر اینکه من سخت ترین را انتخاب می کردم، خدایا هیچ گاه آن موقع که داشتم سر سفره نمی نشستم مگر اینکه یتیمی سر سفره من بود. ازغیب ندا آمد با زبانهای مختلف؛ یا ایوب که به قلبت القا کرد برای انجام این کارها چون افعال ارادی متوقف بر اراده اند. اراده چه است، تصور، عزم وجزم ، تحریک عضلات. گفت: آن قلب اول تصور که به قلبت انداخت این کارهای خوب را انجام دادی. ایوب یک مشت ازاین خاکها برداشت ریخت در دهانش سه مرتبه گفت «اَنتَ یا رَبّ» اگرمن دنبال کار خیری رفتم تو به قلبم القا کردی درهمین حین اززمین آبی جوشید وسلامتی بازیافت و نعمتها دوباره برگشت. حضرت علی(ع) می فرماید:«لا حَولِ وَ لا قُوَّةِ اِلّا بِاللهِ العَلیُّ العَظیم» این مغز توحید است«لاحائِلَ عنِ المعاصی وَلا قُوةِ اِلی الطاعات» هیچ مانعی از معصیت نیست هیچ نیرویی به بندگی نیست مگر خدا پس توکل معنایش این نیست که فقط واگذار کنی تو زحمتت را بکش تا قلبت را خدا به نور ایمان و تقوا و علم منوّر کند. معنا ندارد اینکه من می روم می خوابم تا غروب دو تا درس را یاد گرفته باشم کسی که بخواهد به جایی برسد باید زحمت فراوان بکشد.

یک روایتی را مرحوم علامه نقل می کند در جلد هشت صفحه 573 حضرت رسول اکرم به جبرئیل فرمودند: توکل به خدا یعنی چه ؟ فرمودند: باید بداند که مخلوق نافع نیستند هر گاه هر چه خواسته خدا به او بدهد کلیدش این است که امید به خلق نداشته باشد اگر عبد این را باور کند گفتنش آسان است ولی باور کند که خلق نافع نیستند همه چی به دست خداست او دیگر برای غیر خدا کار نمی کند به غیر خدا دل نمی بندد توکل معنایش این است. حرف مرحوم شیخ طوسی حرف مرحوم علامه مجلسی حالا حرف مرحوم کلینی در کافی درباره توکل؛ در جلسه تحصیل علم بودیم یا حسین بن علی من پولهایم تمام شده در بعضی از سفرها پولهایم تمام شده بود یکی از رفقا به من گفت حالا که اینجور پیش آمده نیاز داری یکی دستت را بگیرد، امید به که داری گفت فلانی با ما رفیق است وضعش هم خوب است از او قرض می کنم ایشان گفت راحت باش این حاجتت برآورده نخواهد شد بلکه باید اعتقادت این باشد چه کسی آرزو داری مشکلت را حل کند؟ خدا اما چه جور شاید به دست فلانی بروم آنجا شاید خدا به قلبش بیاندازد گفت تو از کجا می دانی که این حاجت برآورده نمی شود گفت: اباعبدالله الحسین فرمودند؛در بعضی کتب انبیاء بود خدا سوگند خورد به عزت و جلالم قسم کسی که امید به غیر خدا داشته باشد من این امید را تبدیل به یأس می کنم آرزوی او را قطع می کنم. تا اینجا نتیجه چه شد،خود پیغمبرمی فرماید: آدم بیاید نافع خداست،امید به غیرخدا نداشته باش ولی کارهایت را انجام بده توجه به اسبابت این باشد که اسباب را او فراهم کرده نتیجه کار را از او بخواه.

عیون اخبارالرضا و اعمالی صدوق از شیخ صدوق اینکه حقیقت توکل چیست مشکل همه است. اینجا آمده از امام رضا پرسیده تعریف توکل چیست، حضرت فرمودند: فقط از خدا بترسید در اثر گناه و غفلت ما را مؤاخذه کند. به امام رضا گفت: من می خواهم بدانم موقعیت من در نظر شما چیست؟ حضرت فرمود: ببین تو چقدر برای ما حساب باز کردی، چقدر شما به ما بها می دهی درروایت دیگرمرحوم شیخ صدوق نقل می کند؛خدا می فرماید: شما فقط بنده من باش مطیع من باش نمی خواهد یادم بدهی چه به نفع توست کارهایت را بکن او بلد است او قادر است آنچه که صلاح تو باشد خودمان می دهیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo