< فهرست دروس

درس تفسیر مرحوم استاد حسین گرایلی(ره)

89/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره آل عمران آیه 159- تذکرات استاذ راجع آیه

 

موضوع بحث و تذکراتمان راجع به آیه 159 سوره مبارکه آل عمران بود.﴿فَبِما رَحمةٍ مِنَ اللهِ لِنت َلَهُم وَ لَوکُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوُا مِن حَولِکَ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَ شاوِرهُم فِی الاَمرِ فَاِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللهِ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ﴾ این چند محور را بحث کردیم رسیدیم به وَ شاوِرهُم فِی الاَمر﴿فَإذا عَظَمتَ فَتوَکَّل عَلَی الله اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ﴾ این وَ شاوِرهُم فِی الاَمر مشورت چیست؟ جایگاه مشورت دراسلام کجاست؟ خود پیغمبر با آن همه عظمتش باید بخواهد مشورت کند با اینها با اینکه پیغمبر عالم به علم لَدُّنی است باعوالم غیب درارتباط است، فرشته ها رابط هستند. حوائج برای پیغمبر مکشوف است بعد بیاید از مردم عادی بپرسد چکارکنیم.اصلاً معنای مشورت چیست؟مشورت تبادل نظروتبادل فکراست یا معنای دیگری دارد. یک مقدارازروایتش راهفته گذشته خواندیم مقداری امروزمی خوانیم که درلسان دین راجع به مشورت دستوراتی داریم که همه این سؤالات پاسخ داده می شود. اولاً شأن نزول این آیه کجا بود؟ در جنگ اُحُد. پیغمبر قبل ازجنگ احد مشورت کردند و تصمیم گرفتند که در خارج از مکّه در احد جنگ کنند این طرح شکست خورده آنچه که مشورت کردند خوب از آب در نیامد ولی به پیغمبر دستور داده شده که دست از مشورت بر ندارد که ما در قرآن یک سوره داریم به نام « شوری» ﴿وَ اَمرَهُم شوری بَینَهُم﴾ و اگر مشورت یک وظیفه ای است ولی یک وظیفه اخلاقی. حضرت علی(ع) فرمود: «مَن شاوَرَ الرَّجال شارَکِها فی عقولِها» کسی که مشورت کند با دیگران شریک عقل آنهاست، از عقل و اندیشه دیگران کمک گرفته. امام حسن مجتبی فرمودند از پیامبر هم روایت دارد در جلد 75 بحار صفحه 100-97 شروع می شود چند صفحه راجع به مشورت هست. آنجا دارد « ما تشاوَرَ قومٌ اِلی هُودو اِلی رُشدِهِم» هیچ قومی مشورت نکردند مگراینکه خدا راه حق راه رشد و صلاح اینها را پیش پایشان گذاشته، مشورت کلیدی است برای اینکه به حق برسیم. ما چند روایت می خوانیم تا برسیم ببینیم که پیغمبر چرا مشورت کردند. فرض کنید بنده یک طلبه هستم رفتم روستا، امت این پیغمبرم می خواهیم برنامه های تبلیغی اجرا کنیم چه اشکالی دارد با پیری، جوانی مشورت کنیم بگوییم نظر شما در این زمینه چیست.

با اجازه شما چند روایت می خوانم البته در یک روایت دارد که اصل خود مشورت رسیدن به حق است آنرا باید معنا کنیم که یعنی چه ؟ آن عبارت امام حسن مجتبی « ما تشاوَرَ قومٌ اِلی هُودو اِلی رُشدِهِم» او را می شود فهمید، خدا قول داده در این شرایط ها در هدایت را به روی شما باز می کنیم. در سفینه البحار مرحوم محدث قمی راجع به مشورت یک بابی دارند « بابُ المشورتِ وَ قَبولها وَ مَن یَنبَقی اِستِشارَتُهُ وَ نُسهِل مُستَشیر وَ نَهیِ عنِ الاستبدادِ»

به رأی چندتا محور است. اولاً مشورت یعنی چه ؟ از چه ماده مشتق است ؟ معنای لُغوی اش چیست؟ و مشورت کردی قبول کنی و با چه کسانی باید مشورت کنی؟

مشورت مهم بوده که ائمه نظر دادند، روایت از پیغمبر داریم با کسی که می خواهید مشورت کنید یکی از شرایطش این است که این آقا عاقل باشد. از کجا باید این صفات را احراز کرد ؟ می فرماید: جوان نباشد، آدم ترسویی نباشد، بخیل نباشد بعد آن آقایی که شما با او مشورت می کنید بفهمد و بداند که کسی که مورد مشورت قرار گرفته باید امین باشد. یک روایتی هست مرحوم محدث قمی هم نقل می کند؛یک بنده خدایی دختری داشت مثل اینکه امام حسن مجتبی پیام دادند آمادگی خود را برای ازدواج اعلام کردند حضرت امام حسین هم مستقلاً روی حساب « قُل اِنَّما أنا بشرٌ مِثلُکُم» وگرنه با آن چراغ «یوحی الیه» اگر بخواهند همه چیزاین عالم زیر نگین دیدشان است. امام حسین وامام حسن وعبدالله جعفر بنده خدا پدر دختر آمد خدمت امیرالمومنین به عنوان مشورت حضرت فرمودند که : حُسن مصلحت را در این می بینم که دخترت با امام حسین ازدواج کند این به نفع دخترت است. چون راجع به امام حسن مجتبی دارند« فاِنَّهُ مصلاحٌ» منظور این است پای مشورت تو کار است با چه کسی باید مشورت کرد اینها را بیان فرمودند، این روایت را بعضی ها رد می کنند یکی از راههایی که می خواهند امام حسن مجتبی را رد کنند این بود اما اینکه این روایت درست است یا نه به نظر می آید که با مقام عصمت نمی خورد که معصوم باشد ما با همان تکه مشورت کار داریم. اما سؤال اول مرحوم محدث قمی نوشتند که این آیه ای که خواندیم نقل می کند وَ شاوِرهُم فِی الاَمر اصل مشورت معنایش چه هست که به ما و پیغمبر دستور دادند وَ شاوِرهُم فِی الاَمر آنهایی که با ایشان مشورت کردید و در جریان جنگ اُحُد صواب در نیامد و به شکست انجامیده ظاهر قضیه ، ولی شما باز هم مشورت کن. اولاً کلمه مشورت، شور اینجوری آدم خیال می کند تبادل نظر می فرمایند که خود مشورت از «شُرت العَسَل» اتخاذ شده عسل، زنبورها یک خانه ای می سازند عسل را از جای دیگر می آورند در این خانه ها می گذارند بعد هم سرش را پُلمپ می کنند اگر کسی بخواهد این عسل را صاف کند چه می کند این را استخراج می کند عسل را درمی آورد، موم ها را جدا می کند این شُرت العسل یعنی استخراج عسل از ظرف هایی که داریم. پدر ما می گفت که ابری که در آسمان پیدا شده او حاصل عسل است ، عسل مانند باران می بارد. از نظر تغذیه هم خیلی خاصیت دارد. حمّال هایی که وظیفه شان آوردن عسل است همانجا که از در کندو می خواهند بروند تو همانجا آنان را محاکمه می کنند اعدام می کنند و هیچ عکس العملی نشان نمی دهند چون مخالفت وحی خدا کردیم ما حق حیات نداریم. شُرت العسل معنایش این است که استخراج کردیم عسل را یک مقدار تشریفات دارد تا بتوانیم عسل صاف داشته باشیم . مشورت هم درآوردن حقایق از مغز چند نفر است، شورا مطلبی را مطرح می کند هر کس نظر خود را می گوید مشورت اینگونه است. مرحوم محدث قمی در سفینه اینجور می فرماید:وَشاوِرهُم فِی الاَمر ای استخراج( آراءَهُم وَستَعلِم ما عندَهُم) استعلام کن بدان اینها نظرشان چیست (شُرت العسل اِی اِستَخرجتُهُ مِن موضِعهِ) استخراج آراء محصولش عسل مصفاست این یک، که کلمه مشورت مشتق از چه هست دوم؛ پیغمبر عقل عُقلا هستند عالم به مکان و زمانند او می خواهد ازعقل دیگران حقایق را بدست آورد با اینکه فرشته ها رابط بین او و ذات مقدس حق هستند. پیغمبر چرا این کار را کرد این مطلب هم سؤال است هم پاسخش را بیان می فرماید« وَیُسئَل کَیفَ اُمِرَاً نبیُّ(ص) بِالمَشورة مَعَ انَّهُ کانَ اَکمَلَ الخَلق بِه اتفاقِ اَهلِ المَلِة» کامل ترین مخلوق خدا پیغمبرآخرالزمان به اتفاق همه اهل ادیان وَ اَحسَنَهُم نیکوترین انسانها و مخلوق از نظر رأی عقل کل تعبیر کردند رسول الله را قویترین تدبیرها ونقشه ها را دارد این رابطه اش با عالم غیب با ذات مقدس حق،فرشته ها براو نازل می شود وحی براو نازل می شود این بیاید با فلان آقای مدینه آن هم زمان جاهلیت بیاید بگوید نظر شما چیست. خدای این عالم به پیغمبرش دستور مشورت دادند آن هم با کی، با همانهایی که قبلاً با آنها مشورت شد و شکست خورد چرا چنین دستوری؟ جواب اولاً کسی که می خواهد مشورت کند از استبداد به رأی پاک است مستبد به رأی نیست. پیغمبر، او تسلیم رأی خداست بعد هم بعضی ها خیال می کنند با دیگران مشورت کنند این نقص خودشان است یعنی عقل خودش قد نمی دهد می خواهد شریک عقل دیگران شوداستفاده کند. پیغمبر خواستند این نقص را از درون جامعه بگیرند که مردم خیال نکنند اگر کسی با کسی مشورت می کند یعنی خودش اندیشه اش نمی رسد به آن واقعیّت، نه مشورت یک تکلیف است یک دستور است « فَبِما رَحمةٍ مِنَ اللهِ لِنت َلَهُم وَلَوکُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوُا مِن حَولِکَ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَ شاوِرهُم فِی الاَمر» پس پیغمبرخواستند این سنت مشورت در جامعه زنده بماند و کسی که می خواهد این را نقص برای خودش تلقی نکند. پیغمبر الگوست برای زندگی انسانها، پیغمبر اینگونه عمل کردند. پاک کردن نفس ها و الفت هم ایجاد کند برای آنها این یک نوع بها دادن است، شما اگر با یکی مشورت کنی به آن طرف بها دادی اولاً مشورت نشان می دهد تو او را آدم عاقل می دانی به عقلش و دینش اعتماد داری بعد هم مقتضی امتش را در این مشورت وقتی خود پیغمبر مشورت کند دیگر کسی مشورت را نقص برای خودش تلقی نمی کند. در قرآن اینها مدح شدند اینها کارشان شورای بین خودشان است ﴿وَالَّذینَ استجابوا لِرَبَِهِم﴾ حمعسق آیه 37 آنانی که اجابت کردند ذات مقدس حق را جواب مثبت دادند و نماز را زنده نگه می دارند و کارهایشان هم مشورت می شود بین خودشان تا حق را انتخاب کنند این در ردیف اقامه صلاة، در ردیف جواب مثبت دادن به خداوند ﴿وَ اَمرُهُم شوری بَینَهُم﴾ مدح شده اند. بعد فرمودند که آدم که مشورت می کند در مقام مشورت گاهی طرف مقابل در دلش یک چیزهایی هست در مقام مشورت بدست می آید چون آن کسی که مورد مشورت قرار گرفته امین باید باشد بعضی ها غش می کنند منافقانه یک جوری نظر می دهند که این آقا به دام بیفتد. پس یکی از ویژگی های شناخت اشخاص شناخت متدیّن از غیر متدیّن، شناخت منافق از غیر منافق همین مقام مشورت است البته خود آدم که مشورت می کند طرف که دارد مشورت می دهد این می فهمد که او چه می گوید، انگیزه اش چیست بعد می فرماید که تا امتحان شوند با این مشورت اصلاً برنامه طوری این که آدم دارد مشورت می کند آنی که واقعاً خیرخواه و دلسوزاست با این مشورت از حرفهایش درمی آید، تشخیص داده می شود آن کسی که در مشورت خیانت می کند منافقانه برخورد می کند می خواهد او را گرفتار کند از گفتارش مشخص می شود. اینکه خدا به پیغمبر امر کرده وَ شاوِرهُم فِی الاَمرنمی خواهد به او بگوید تو از انبار عقول اینها استفاده کن خودش اَکمَلِ عقول است ولی بازیابی اشخاص هم ممکن است خود پیغمبر هم که اینها را می شناسد،کسانی که اسب پیغمبر را رَم داده بودند. پیغمبر فرمود: من همه آنها را می شناسم بخواهی نام هم می برم ولی اینجا یک طریقی است برای فهماندن امت خیرخواه را از غیر خیرخواه، بخواهد کسب نور کند از آراء دیگران بلکه ﴿فَإذا عَظمتَ فَتَوَکَّلَ علی الله﴾ نمی گوید وقتی مشورت کردی هر چه دیگران، اکثریّت گفتند ﴿اِذا شاوَرت﴾ مشورت بکن با آنها تصمیم با خودت است.﴿فَإذا عَظمتَ فَتَوَکَّلَ علی الله﴾ مشورت که کردی به خدا توکل کن، کار را معلق کرده به تصمیم خود نه با مشورت نه رأی آن آقایان. می فرماید که شما مشورت بکن با مردم اگر تصمیم گرفتند بر یک کاری شما هم امضا کن نه امضا کن ندارد البته این آیه شریفه ﴿فَإذا عَظمتَ﴾ را ﴿فَإذا عَظمتُ﴾ هم خواندند که با دیگران مشورت کردی ما هم که خالق شما هستیم وقتی به شما اعلام کردیم کار باید اینجوری شود توکل کن عظمتُ یعنی وقتی من تصمیم گرفتم شما توکل کن و اقدام کن به آنچه که از ناحیه وحی به شما ابلاغ شد. پیغمبرموجبات عظمت در او خیلی زیاد است از نظر علمی بی نظیر در عالم هستی است. 72 اسم اعظم در روایت دارد که حضرت عیسی دو اسم اعظم داشتند مرده زنده می کرد و حضرت موسی چهار اسم اعظم داشتند، حضرت ابراهیم دریای آتش برایش گلستان می شود، حضرت نوح 15 اسم اعظم داشتند پدر بزرگ آن حضرت آدم 25 اسم اعظم داشت ولی هر چه خوبان همه دارند پیغمبر تنها دارد این همه عظمت راجع به وجاهت حضرت عبدالله پدرش یک نورانیتی در« روضةُ السوا» نوشته وقتی که ازدواج کرد با حضرت آمنه چند تا دختر مرده باشد چون توقع ازدواج داشتند با عبدالله یا خود جاذبه حضرت عبدالله ،آن فاطمه شامیه وقتی می آید مکه می گوید: هوای بوی کعبه چنان می دواندم به نشاط که خار مغیلان حریر می آید. همه این وجاهت ها در چهره مقدس پیغمبر جمع است، پیغمبر با همه این عظمت ها می آید متواضعانه در مقابل یک آدم معمولی و با او مشورت می کند. ﴿وَ شاوِرهُم فِی الاَمر﴾ مرحوم شیخ مفید هم حرفی دارد که ماند برای هفته بعد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo