< فهرست دروس

درس تفسیر مرحوم استاد حسین گرایلی(ره)

89/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره آل عمران آیه 159- تذکرات راجع به آیه

 

بحث تذکرات ما راجع به آیه 159 سوره مبارکه آل عمران بود. ﴿فَبِما رَحمةٍ مِنَ اللهِ لِنت َلَهُم وَ لَوکُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوُا مِن حَولِکَ﴾ آیه چند محور داشت به کلمه واستَغفِر لَهُم رسیدیم به پیغمبر خطاب شد که برای اینها طلب آمرزش کن. شأن نزولش را گفتیم که درباره جنگ اُحُد بوده اینها کسانی بودند که تخلف کردند خود گناه بار سنگینی است پیامدهای سنگینی هم دارد. در جلد 14 بحار روایتی دارد که آقای ابن ابی یعفو به محضر مقدس امام صادق مشرّف شد دید حضرت صادق (ع) دستهایش را به طرف آسمان بلند کردند مشغول دعا هستند دعا را که این آقا گوش داد این بود؛ « رَبِّ لا تِکلنی اِلی نَفسی قَرفَتَ عیناً اَبَدا لا اَقَلَِّ من ذلِکَ و لا اَکثر» جلد 14 بحار صفحه 387 به خود متن مراجعه کنید. امام معصوم به خدا عرض میکند : پروردگارا آنی و کمتر از آنی مرا به خودم وامگذار این دعا را پیغمبر هم داشتند، پیغمبران سلف هم داشتند این درخواست طولی نکشید دید اشک از چشمان مقدس امام صادق جاری است. آنها معصوم اند به نظر می آید امام احساس کردند که برای آقای ابن ابی یعفو سنگین آمد امام معصوم اینجور بناله رو کرد به آقای ابن ابی یعفو فرمودند : یونس با آن همه عظمت کمتر از یک لحظه خدا او را به حال خودش گذاشت آن حادثه پیش آمد تعبیر امام اینجا این است ظاهرمطلب این است که کم صبری کرد و زود نفرین کرد. باید صبرمی کرد پیغمبراین همه اذیت دید ولی بازدعا می کرد در بعضی روایت مقامات اهل بیت را دیدند غبطه خوردند، خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بروجردی را می گفتند: موقع رحلتشان گریه می کردند به او گفتند چرا؟ ایشان فرمود:« اخلِص عمِلَک فإنَّ ناقِدَ بَصیرُ بسیج» جریان حضرت ایوب را قطعاً آقایان پای منبرهایشان گفته اند در روایت داریم که شیطان قبل از خلقت حضرت عیسی می رفت عوالم بالا و سفرهای آسمانی و ملکوتی زیاد داشت در یکی از سفرها، ماها یک هیکل اینجوری داریم یکی مماس درعوالم بالا شیطان دید که حضرت ایوب آدم موفقی است. فَحَسَدَهُ ابلیس[1] . این عبارت در جلد 12 بحارصفحه 343 آمده البته روایات متعدد است چکیده را عرض می کنم ابلیس حسادت کرد نتوانست ببیند که اینجوردر بندگی خدا پیش رفته است گفت : پروردگارا حضرت ایوب دارد آدم داشته باشد بگوید شکر هنر نیست هر چه نعمت بخواهد امکانات در اختیارش است اگر آدم نداشته باشد آنجا کسی هست بگوید: لَکَ الحَمد شیطان از خدا درخواست کرد گفت که تو من را مسلط کن بر اموال حضرت ایوب شیاطین انسی و جنی هم بندگان صالح خدا امکانات داشته باشند نمی توانند ببینند اولین ضربه ای که شیطان خواست به حضرت ایوب بزند همان ضربه اقتصادی بود خطاب رسید؛ سَلَّتُّ عَلی مالِک . شیطان از این سفر که برگشت وقتی خدا مسلط کرد باید امکاناتش را هم در اختیار بگذارد اینجا به حضرت ایوب خبر رسید گله گوسفندان و شتر با چوپان ها با رانش زمین رفتند از هر طرف امکانات گرفته شده ولی حضرت ایوب می گفت: لَک الحَمد لَکَ الشکر چون بندگان خوب خدا نعمت هم بدهد می گویند شکر بگیرد همه شکر می کنند گاهی یک مثل عادی می زنم آن این است که می گویم دوران عقد رفتی دید و بازدید نشینی یک گلابی پوست کنده داد به تو اگر آدم با انصافی باشد می گوید دست شما درد نکند اگر نه جلوی شما آورد ولی خودش خورد اولی لذت بخش است یا دومی ؟ هر دو لطف است بندگان خوب خدا در هر دو حالت شکر می کنند. حضرت ایوب به شکر ادامه داد گفتنش آسان است، این لطف خداست و کرم خداست. شیطان دید که خیلی به نفع حضرت ایوب تمام شد در سفر بعدی آسمانی گفت ایوب بدنش سالم است گفت که ؛ فَسَلّتنی علی بدنِهِ . خدایا بر بدن ایوب مرا مسلط کن خطاب رسید مسلط کردی چند تا عفو را خدا استثناء کرد، در بحث اعتقادی و کلام بحث است که آیا انبیاء مبتلا می شوند به امراض صعب العلاج یا نه؟ سرانجام ضربۀ نعمتهای بدنی چهره، زبان،قلب را خدا استثناء کرد ایوب گرفتار شد ولی در تمام این مدت ناله نکرد خلاصه حضرت ایوب خیلی عالی امتحان داد از هر راهی ضربه زد به نفع حضرت ایوب تمام شد. شیطان به صورت یک عابدی رفت جمعی از عابدین را جمع کرد گفت برویم عیادت این پیرمرد حضرت ایوب هفت سال گرفتار بیماری بود یک موقع حضرت ایوب دیدند که جمعی از عابدها که از خلق بریدند به خدا پیوستند آمدند عیادت وارد شدند شیطان خیلی زرنگ است وقتی نشست شروع کرد یک مصاحبه ای با حضرت ایوب گفت : ایوب تو همانی نبودی که ادعای پیغمبری می کرد می گفتی من نماینده خدا هستم گفت: الان هم هستم خدا مرا عزل نکرد گفت : تو همانی نبودی که می گفتی خدا از رگ گردن نزدیک تر است گفت: الان هم می گویم گفت تو همانی نبودی که گفتی خدا از پدر مادر به آدم مهربان تر است ، مهربانی پدر مادر را او ایجاد کرده گفت: الان هم خدا همان است می گفت بقیه عابدها هم نشستند گفت پدر مادری بچه اش دردی داشته باشد پدر مادر گاهی خودش از هستی ساقط می شود زندگی را متلاشی می کند برای نجات فرزندش، چرا خدا شفا نمی دهد تو را شاید باطنت خراب است.

امام صادق (ع) می فرمایند: انبیاء در مقابل همه اذیت ها صبر می کنند مگر توبیخ مگر ملامت این آخرین تیر را زد و رفت حضرت ایوب اینجا که رسید دست به آسمان بلند کرد ما موقعی که امکانات داشتیم هیچ وقت سر سفره نمی نشستیم مگر اینکه یتیمی سر سفره ما بود گفت در راه رضای تو خودت آگاهی هیچ گاه دوتا کار را پیش پای ما نمی گذاشتند مگر اینکه من سخت ترین را انتخاب می کردم تا بیشتر جلب رضایت تو را بکنم سؤال؟ انگیزه حضرت ایوب چه بود؟ در واقع می خواست بگوید ما هنوز در خط تو می رویم به ده هزار زبان از غیب ندا آمد یا ایوب کی به قلبت انداخت؟ افعال ما افعال ارادی است مقدمات اراده چیست؟ تصور است. همانی که به قلبت انداخت فرض کنید می خواهید برویم حرم چه کسی به قلب شما انداخت. قدم اول را که برداشت حضرت ایوب دیگر جواب ندادند یک مشت از خاکها برداشت ریخت در دهنش کارهای خوبی که تو انجام می دهی من آگاهم ایوب گفت: اَنت یا رَب این تو بودی به قلبم القا کردی. حضرت علی (ع)؛ «لا حَولِ وَ لا قُوَّةِ اِلّا بِاللهِ العَلیُّ العَظیم » را معنا می کند. همین حقیقت فقرتوحید است هیچ مانع و اراده ای از گناه نیست این گناهی که آن همه پیامد دارد هیچ نیرویی به طرف طاعات و بندگی خدا نیست باید ممنون او بود بعد از اینکه خاک ریخت در دهانش و سه مرتبه گفت: اَنتَ یا رَب همینطور با پایش زمین را می کشید آبی جوشید و خطاب رسید تمام بدنت را با این آب بشوی،شست و تمام سلامتی و نعمتها برگشت ولی همه این تشریفات هفت سال طول کشید. به پیغمبر خطاب شد وَاستَغفرلَهُم برای اینها بخواه گناه حجاب بین انسان و رحمت خداست﴿وَ لَولا فَضلُ الله عَلیکُم وَ رَحمَتُهُ ما ذکی منکُم مِن اَحداً اَبدا﴾ این حجاب را باید کنار زد نتیجه تا اینجا وَاستَغفر به پیغمبر گفتند: برای آنها طلب آمرزش کن گناه بار سنگینی است. حضرت علی (ع) فرمودند: هر روزی که گناه نکنی جشن بگیر خوشحال باش. قرآن راجع به پیغمبر سوره نساء آیه 64 یک جمله ای دارد خطاب رسید ما هیچ پیغمبری نفرستادیم مگر اینکه مردم فرمان او را ببرند در اصل فرمانبرداری فقط از خداست مگر کسی را که نماینده خدا باشد خدا دستور دهد که فرمان از او ببرید دنباله این آیه ، آیه 65 به خدا سوگند ایمان نیاوردند حتی تو را حکم قرار دادند بعد هر چه حکم کردی در دلشان هم چند و چون نداشته باشند. دنباله آیه دارد که اگر اینها به خودشان ستم کردند آمدند در خانه تو در حالیکه پشیمان اند پیغمبر هم برای آنها استغفار کند، هم خدا را می یابند توبه پذیر و در رحمت خدا باز می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo